تبریز-غزه، خواهرخوانده های غریب/ شهردار و اعضای محترم شورای شهر تبریز! حق خواهرخواندگی غزه، کو؟

غزه یکی از هشت خواهرخوانده تبریز است که در زمستان سال ۸۷ که باز هم غزه روزهایی تلخ و پرخون مثل امروز را تجربه می‌کرد، ایده خواهر خواندگی‌اش در شورای شهر تبریز مطرح شد و این طور بود که تبریز از بین شهرهای ایران تنها خواهرخوانده غزه شد. هرچند موضوع شهرهای خواهرخوانده با شهرهای ایرانی […]

image_pdfimage_print
غزه یکی از هشت خواهرخوانده تبریز است که در زمستان سال ۸۷ که باز هم غزه روزهایی تلخ و پرخون مثل امروز را تجربه می‌کرد، ایده خواهر خواندگی‌اش در شورای شهر تبریز مطرح شد و این طور بود که تبریز از بین شهرهای ایران تنها خواهرخوانده غزه شد.

هرچند موضوع شهرهای خواهرخوانده با شهرهای ایرانی همیشه تنها در حد یک اسم و امضای بی‌ثمر باقی مانده، اما این روزها موضوع خواهرخواندگی تبریز و غزه بار دیگر یادمان آورد که شاید بتوان کاری کرد تا غبار از روی این قرارداد فامیلی کمی گرفته شود.

حالا این خواهر ِزخمی بازهم روزهای سختی را تجربه می‌کند. تصویر گریه کودکان بی‌گناهش صدر خبرها را به خود اختصاص داده و شبکه‌های اجتماعی هم انگار وظیفه‌ای جز به اشتراک‌گذاری این نگاه‌های معصومانه و سرخ از خون ندارند.

تمام آن چیزی که ما از این خواهرخواندگی‌های نمادین در ذهن داریم، شاید آن هفته فرهنگی تبریز در «خجند» باشد که چند سالی از آن هم گذشت و دیگر تکرار نشد. شهرهایی که هیچ وقت استفاده‌ای از ظرفیت‌های فرهنگی، اقتصادی، صنعتی و…آنها نشد و فقط اسم‌هایی دهان پرکن بودند تا از غافله دیگر کلانشهرها عقب‌تر نباشیم.

از ماده و تبصره‌ها خبر ندارم و نمی‌دانم آیا تمام این قراردادها صرفاً برای یک سری تبادلات فرهنگی است که حتی اگر این طور هم باشد این تبادل فرهنگی هم اتفاق نیفتاده و یا می‌توان انتظارات دیگری هم از این پیوندها داشت.

تبصره‌ها هرچه می‌خواهند بگویند، تا بوده و بوده خواهری یادآور همدردی و با هم بودن است. به معنی سهیم شدن در گریه‌ها و خنده‌ها و تعبیر ِ «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا».

این روزها که غزه خون گریه می‌کند و آسمان شب‌هایش هم سفید است از سیل هجوم  سلاح‌هایی که قتل عام می‌کنند، مقابل این شب‌ها که بوی گلوله شهر را تسخیر کرده و خواب کودکانش را آشفته، چطور می‌شود سکوت کرد و چشم بست و ندید اینها را.

قرار نیست در این یادداشت کوتاه مانیفست صادر کنیم و از چیزهای محال حرف بزنیم که مثلاً همراه شوید برویم غزه و در درد خواهرخوانده تبریز شریک شویم، اما می‌شود هم سکوت نکرد. این بی‌تفاوتی آزاردهنده است. اینکه تمام واکنش ما به این کنش آزاردهنده و نسل‌کُش تنها به صدور چند بیانیه به مناسبت روز قدس خلاصه شود، اتفاق قشنگی نیست و از این حیث فرقی بین ما و دیگر شهرها دیده نمی‌شود.

نمی‌دانم در گیرودار این روزهای شلوغ، مسئولان شهری تبریز آن امضای چند سال پیش را هنوز هم بیاد دارند و به طور ویژه‌تر از دیگر شهرها به داد خواهرخوانده خود می‌رسند یا اصلاً کسی یاد آن قراردادی که غزه را به تبریز پیوند داده بود، نیست؟

انتهای خبر