دل نوشته ای از یک کاندیدا برای تبریز/ این منم …. دست پرورده زخم های شهرم و امروز …. نگران تبریز

این منم …. دست پرورده زخم های شهرم و امروز …. نگران تبریز سکوت ، سکوتی عجیب شهر را فراگرفته است …. این سکوت صدای خاموش و رسای غم شهرم ، دیارم ، سرزمینم تبریز است . شاید بارش باران مهری غم و یاس از چهره این کهن شهر غم زده بزداید . سرزمینم دردت […]

image_pdfimage_print

این منم ….
دست پرورده زخم های شهرم
و امروز ….
نگران تبریز

سکوت ، سکوتی عجیب شهر را فراگرفته است ….
این سکوت صدای خاموش و رسای غم شهرم ، دیارم ، سرزمینم تبریز است .
شاید بارش باران مهری غم و یاس از چهره این کهن شهر غم زده بزداید .

سرزمینم دردت را ، رنجت را ، سینه پر از اندوهت را زیسته ام .
می دانم چهره غم زده سرزمینم از نگاه غم زده تو ساری می شود .
می دانم صلابتت از دست رفته است و از شهریارانت جز نامی باقی نماندست .

لحظه ای از تو غافل نبوده ام . لحظه به لحظه ، قدم به قدم در صدد اعتلای تو بودم . در شناساندن یکی از فرزندان فرهیخته ات (پروفسور مولانا) از هیچ کوششی دریغ نکرده ام .
سینه آکنده از مهر تو و مردمانت را زیسته ام .
همزبان غم توام سرزمینم ….

اشک شوق بر چشمانت جاری کن
غم از چهره ات بردار مام مهربانم

من دست پرورده زخمهای توام
و امروز تو ….

” بابک محمدزاده علمداری – کاندیدای انتخابات شورای شهر تبریز “

انتهای خبر