انتقاد صریح محبیان از جریان اصولگرایی: اصول گرایان از تحولات اجتماعی عقب هستند/ آنها همیشه دنبال رانت حکومتی هستند

سایت گزیده ای از سخنان امیر محبیان را در مصاحبه با فارس منتشر کرده است . در این مصاحبه محبیان به نقد اصولگریان پرداخته و به صراحت تاکید کرده ما نباید خود را مترادف نظام بدانیم. به اعتقاد وی اصولگریان از تحولات اجتماعی عقب هستند و به همین دلیل در انتخابات ها شکست می خورند. […]

image_pdfimage_print

سایت گزیده ای از سخنان امیر محبیان را در مصاحبه با فارس منتشر کرده است . در این مصاحبه محبیان به نقد اصولگریان پرداخته و به صراحت تاکید کرده ما نباید خود را مترادف نظام بدانیم. به اعتقاد وی اصولگریان از تحولات اجتماعی عقب هستند و به همین دلیل در انتخابات ها شکست می خورند.

به گزارش اعتدال پرس، امیر محبیان تحلیلگر سیاسی می‌گوید محافظه‌کاران همیشه بدنبال «رانت حکومتی» هستند٬ خود را «مترادف» نظام می‌بینند و گاهی به گونه‌ای موضع‌گیری می‌کنند که «درست مقابل مردم قرار می‌گیرند.»

وی گفته است: «اکثر اصولگرایان جامعه را از منظر حاکمیت می‌بینیم٬ لذا به دغدغه‌های اجتماعی کمتر توجه داریم و حکم‌مان همیشه یکطرفه و به نفع حاکمیت است.»

مهم‌ترین قسمت های  این گفتگو به شرح زیر است:

● خود فریبی و فرافکنی مشکلی را حل نخواهد کرد؛ ۱۶ سال است کاندیدای مطلوب اصول‌گرایان رای نمی‌آورد و تیرشان به هدف نمی‌خورد.

● مشکل اصول‌گرایان عدم برخورداری از سیستم‌های هشداردهنده در متن جامعه است. از این رو دائم گرفتار تغییرات اجتماعی می‌شویم.

● یکی از مسائلی که خطرناک است این که اصول‌گرایان جزء بدنه حاکمیت هستند و حاکمیت نیز به تحلیل‌های ما اصولگرایان نگاه می‌کند و اگر ما اشتباه کنیم، حاکمیت هم اشتباه می‌کند.

● اگر تحلیل ما {اصول‌گرایان} مبتنی بر وهمیات باشد، هرچقدر در درون حاکمیت رشد می‌کنیم خطر تحلیل اشتباه را نیز با خود پیش می‌بریم و از تحلیل غلط نیز رفتار غلط بدست می‌آید که این رفتار غلط باعث می‌شود که به نظام صدمه بخورد و این نکته خطرناک است.

● یکی دیگر از ضروریات برای اصول‌گرایان که آن‌ها دیگر اشتباهات خود را تکرار نکنند، مهندسی الزامات است؛ مهندسی الزامات یعنی ما فرق بین اصول ناب و بنیادین فکری را با اصول ترکیب‌پذیر بدانیم. ما اصول‌گرایان گاهی فکر می‌کنیم تمام اصول‌مان، اصول بنیادین است و اگر از یکی کوتاه بیاییم، دیگر همه چیز تمام شده است.

● گاهی برخی اصول‌گرایان نوعی موضع‌گیری می‌کنند که درست در نقطه مقابل مردم قرار می‌گیرند. اینکه ما همه اصول خود را بنیادین بدانیم این همان بنیاد‌گرایی و مبنای تحجر می‌شود در حالی‌که اصول‌گرایی با این رویکرد فرق می‌کند.

● باید بپذیریم یکی از بازیگرانی هستیم که در نظام فعالیت می‌کنیم و ما مترادف نظام نیستیم. در حالی‌که همیشه به دنبال رانت حکومتی هستیم. بنابراین به خاطر همین است که در ذهن جامعه القا می‌شود کسی که از طرف ما کاندیدا می شود اگر پیروز شود مردم فکر می‌کنند که به دست حکومت و اگر شکست بخورد آن را شکست حکومت تلقی می‌کنند.

● در تحلیل‌های خود به جای اینکه ببینیم مردم چه می‌خواهند اخبار پنهان و نهان را دنبال می‌کنیم و فکر می‌کنیم با تشخیص برخی افراد رای می‌آوریم لذا می‌بینیم برخی افراد به دنبال جذب نظر اشخاص خاصی هستند به این دلیل است که فکر می‌کنند رای‌شان با این کار تضمین می‌شود. این افراد نیروی پیشران خود را مردم ندیده‌اند برای همین دائما شکست می خورند. این تصور «خودنظام پنداری» غلط است.

● این القاء غلط باعث شده که مردم همیشه فکر کنند افراد خاصی کاندیدای نظام هستند لذا چون مردم می‌خواهند بر آزادی خود تاکید کنند؛ اگر برحسب این القاء غلط فکر کنند که نظام به دنبال این است که فرد خاصی را تائید کند برخلاف او رای می‌دهند. این جزء رفتار مردم شده است.

● قالیباف با روحانی از لحاظ منش در مصلحت‌گرایی تفاوتی ندارد…نکته این است که دو قطبی بین روحانی و قالیباف نبود بلکه ما شاهد دو قطبی بین جلیلی و روحانی بودیم…اگر آقای جلیلی نبود احتمال اینکه آقای قالیباف پیروز شود وجود داشت و هرگز چنین دوقطبی ‌ای به وجود نمی‌آمد.

انتهای خبر