هشدار یک پژوهشگر دانشگاه تهران: خطر تغییر کاربری و حذف بخشی از دریاچه ارومیه به خاطر فرضیه‌ای اشتباه

آنچه در اخبار و رسانه‌‌ها مرتب بر آن تأکید می‌شود این است که دریاچه ارومیه مرده یا در حال مرگ است. حتی بعضی اظهار نظرهای تندی مطرح می‌کنند که دریاچه ارومیه را به بیمار سرطانی در حال احتضار تشبیه می‌کنند که حتی آبرسانی به آن را خیانت می‌دانند. به گزارش اعتدال پرس، این دیدگاه از […]

image_pdfimage_print

آنچه در اخبار و رسانه‌‌ها مرتب بر آن تأکید می‌شود این است که دریاچه ارومیه مرده یا در حال مرگ است. حتی بعضی اظهار نظرهای تندی مطرح می‌کنند که دریاچه ارومیه را به بیمار سرطانی در حال احتضار تشبیه می‌کنند که حتی آبرسانی به آن را خیانت می‌دانند.

به گزارش اعتدال پرس، این دیدگاه از نظر علمی، درست نیست. محیط‌های تالابی و دریاچه و کلیه‌ اجزای اکوسیستم‌های مناطق خشک و نیمه خشک می‌توانند با تغییرات اقلیمی، عملکرد خود را حتی در شرایط بحرانی، برای مدت طولانی حفظ کنند و تا زمان برگشت شرایط طبیعی، بسیاری از ذخایر زیستی خود را نگه‌دارند.

برای نمونه یکی از مهم‌ترین شاخص‌های زیستی دریاچه ارومیه، حضور آرتمیا است؛ مطالعات دیرینه‌شناسی زیستی نشان می‌دهد که این موجود آبزی در ۲۰۰ هزار سال گذشته، حتی در دوره‌های یخچالی که دریاچه تقریباً خشک شده بود، در دریاچه ارومیه حفظ شده است. مثال دیگر، گیاه ریلا (Riella) از گروه جگرواش‌هاست که در ۲۰۰ هزار سال گذشته در اطراف دریاچه باقی مانده و حتی خشک شدگی‌های متعدد دوران‌های یخبندان آن را نابود نکرده است.

داده‌های گرده‌شناسی نشان می‌دهد که این گیاه هنوز در پهنه‌های اطراف دریاچه وجود دارد اما تا‌کنون کسی آن را مشاهده نکرده است. این نکته خود بیانگر این واقعیت است که تنوع زیستی دریاچه ارومیه هنوز بخوبی شناخته نشده است.

معمولاً موجودات اکوسیستم‌های بزرگ می‌توانند از منابع آبی محدودی که در اختیار آنها قرار می‌گیرد (مثلاً چشمه‌ها، آب‌های فصلی، زه آب کشاورزی) زندگی خود را به‌صورت پناهگاه حفظ کنند و به محض برگشت به شرایط عادی، جمعیت‌های خود را دوباره تکثیر و احیا کنند. توپوگرافی پیچیده و تنوع اقلیمی فلات ایران همیشه این فرصت را داده است که حتی در دوره‌های خشکسالی دراز مدت و دوره‌های یخچالی، بسیاری از گونه‌های زیستی در مناطق مختلف خود حفظ شوند. بخصوص تالاب‌های حاشیه دریاچه، محلی برای بقای بسیاری از موجودات منطقه است. در بازدیدهای اخیر دیده شده که با وجود آسیبی که به بخش عمده جوامع شور پسند منطقه وارد شده است، ولی هنوز جوامع گیاهی و گونه‌های مهمی در منطقه وجود دارند که با بهبود شرایط و آبرسانی می‌توانند خود را به صورت مطلوب احیا کنند.
نکته بسیار مهمی که باید در مورد ساختار اکولوژیکی دریاچه ارومیه در نظر گرفت، عمق کم دریاچه است. نظر به ناهمگونی بستر دریاچه و عمق کم آن، بخصوص در جنوب دریاچه، همیشه با کوچک‌ترین تغییری در میزان آب ورودی به دریاچه بخش‌هایی از آن به‌صورت فصلی درآمده است. این حالت، شبیه بسیاری از دریاچه‌های فوق شور مرکز ایران مانند دریاچه قم، تالاب میقان اراک، دریاچه‌های بختگان، طشک و مهارلو و گاوخونی است. ادعای اینکه این دریاچه حالت پلایایی دارد و عمرش به پایان رسیده، فاقد اعتبار علمی است و به فرض اگر درست هم باشد، نمی‌تواند دلیلی بر اعمال مرگ مصنوعی و تغییر کاربری و تقسیم آن (پارتیشن بندی) آن باشد. فاز پلایایی یا شبه پلایایی جزئی طبیعی از چرخه‌ کوتاه‌مدت و درازمدت هیدرولوژیکی دریاچه‌های فوق اشباع و کم عمقی چون دریاچه ارومیه است.
دریاچه ارومیه قدمتی چند صد هزار ساله دارد و در این مدت هزاران گونه زیستی از نظر ژنتیکی در آن تکامل یافته و هرگونه تغییر کاربری و تبعیض در فرایند احیا و حذف بخشی از آن فاجعه زیست محیطی خواهد بود. نابودی گونه‌های مختلف دریاچه به خاطر منافع بخشی و کوتاه مدت، نابودسازی بخشی از میراث ژنتیکی جهان خواهد بود که این امر شایسته‌ ملت ما نیست.
دریاچه ارومیه دارای چهار عنوان حفاظتی مهم داخلی و بین‌المللی است؛ مطابق قوانین داخلی و کنوانسیون‌های جهانی، دولت جمهوری اسلامی ایران باید با مشارکت مردم و وفق دستورالعمل‌های «احیای اکولوژیکی» این اکوسیستم را به وضعیت طبیعی بازگرداند.

*دکتر حسین آخانی/ استاد دانشگاه تهران

انتهای خبر