مهجوریت مفاخر آذربایجان تا کی؟ / اهمیت فرهنگ و نقش تکریم و معرفی مفاخر در توسعه آن

یادداشت اختصاصی اعتدال پرس/ تصفیه فرهنگ یا القاء فرهنگهای سالم که در واقع رهیافت مردم در تطابق با محیط را بیان می کند امروزه جز اولویتهای جامعه داری است، که می بایست گسترش یابد. زیرا فرهنگ شکل دهنده به محیط و زمینه ساز تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی تکنولوژیکی است. به همان ترتیب که […]

image_pdfimage_print

یادداشت اختصاصی اعتدال پرس/ تصفیه فرهنگ یا القاء فرهنگهای سالم که در واقع رهیافت مردم در تطابق با محیط را بیان می کند امروزه جز اولویتهای جامعه داری است، که می بایست گسترش یابد. زیرا فرهنگ شکل دهنده به محیط و زمینه ساز تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و حتی تکنولوژیکی است.

به همان ترتیب که دگرگونیهای فرهنگی در اروپا انقلاب صنعتی را در غرب آسان نمود، و انقلاب صنعتی نیز تغییراتی با خود آورد. امروز این دگرگونیهای فرهنگی است که مسیر جوامع را هدایت می کنند. لذا انتقال فرهنگ گذشته به آیندگان و نیز نوآوری فرهنگی از مهم ترین اقداماتی است که می تواند از زوال یک جامعه جلوگیری نماید.

مسائل روزمره  مردم، انگیزه هایی که افراد را به کار وا می دارد، برخوردهای سیاسی درون اجتماع و اهمیت مسایل مذهبی و … همه اولا قابل تغییر و ثانیا برخاسته از نوع فرهنگ آن جامعه خواهد بود و در حقیقت بازتاب تجربه های سازنده ی نسلهای گذشته به نسلهای آینده است.

 با توجه به اینکه جهان بینی متداول هر جامعه، بازتاب تجربیات همان جامعه است که ما آنها را در میان ارزش ها و نگرشها و عادات آن مردم می یابیم لذا می توان گفت مشکلات جامعه ناشی از نقص و نبود الگوهای مناسب در آن جامعه و یا عدم تداوم انتقال تجربیات مثبت و الگوهای سابق به نسل های بعدی است.

اهمیت فرهنگ را به‌طورکلی می‌توان در دو جنبه خلاصه کرد، نخست جایگاهی که فرهنگ در هویت و موجودیت جامعه دارد و دیگری نقشی که فرهنگ در پیشرفت و توسعه جوامع ایفا می‌کند. 

حضرت امام(ره) می‌فرمایند “بی‌شک بالاترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. اساساً فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل می‌دهد. فرهنگ اساس ملت است، اساس ملیت یک ملت است، اساس استقلال یک ملت است، می‌توان گفت فرهنگ مبدأ همه خوشبختی‌ها و بدبختی‌های یک ملت است. بنابراین رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است.”

غنای فرهنگ و تمدن آذربایجان

تاریخ، همیشه گواه حضور تبریز در تمامی عرصه های اندیشه و توسعه و آزادیخواهی بوده است که دلیل اصلی آن تعدد متفکران و نخبگان و غنای فرهنگی خطه آذربایجان به مرکزیت تبریز در طول تاریخ است .

در تاریخ ایران، دورانی که به گواه مورخان  آن را «مکتب تبریز» نامیده است، با اصلاحات عباس میرزا پس از شکست ایران در جنگ با امپرتوری تزار در نیمه یکم سده نوزدهم از دارالسلطنه تبریز آغاز می‌شود  و با پیروزی نهضت مشروطه خواهی در دهه اول سده بیستم به پایان رسید.

lyi

مکتب تبریز به همت بلندمردان تاریخ وزین آذربایجان، کانون گسترش اندیشه و تجددخواهی و فقه شیعه بود که امروز از آن فقط “بیر قوری آد قالیبدی”!
منطقه آذربایجان در تکوین اندیشه‌های ناب، غنی و نو نقشی تاریخی داشته است.
تبریز در طول تاریخ همواره مهد شجاعت و تجول خواهی بوده و گنجینه ای از حماسه ها را در خود دارد و به ویژه در تاریخ معاصر ایران این شهر در صف نخست مبارزات ملت ایران قرار داشته و همیشه مقابل ستمگران و متجاوزان با چنگ و دندان ایستاده است.
در جنبش مشروطیت نیز به واقع تبریز منجی انقلابی شد که در آستانه شکست قرار گرفته بود.

در تحلیل موقعیت و نقش ممتاز تبریز و آذربایجان در تمامی دوران ها باید به کانون نوگرایی این شهر کهن به دلیل نزدیکی به جاده ابریشم و مثلث اروپا , دولت عثمانی و روسیه و همچنین باورهای اصیل و گنجینه های دیرین مفاخر پرآوازه تاریخ پرسابقه و دراز این خطه  توجه عمیقی شود.
به گواه منابع موجود، تبریز بزرگترین مرکز انتشار روزنامه های ملی در دوره مشروطیت بود و تهران در ردیف دوم قرار داشت.
از سوی دیگر پیش از شروع انقلاب مشروطه مردم تبریز در نهضت تنباکو نیزنام خود را به عنوان خاستگاه نخستین خیزش ضد استعماری در ایران در تاریخ به ثبت رسانده بود.
درآن زمان و برای نخستین بار تبریزی های مقیم استانبول که روزنامه اختر را منتشر میکردند , امتیازنامه توتون و تنباکو را افشا و مضرات آن را به ملت ایران روشن کرده بود.
علاوه بر مسایل فوق, دراین  دوره و پیش از آن توجه به صنعت و استفاده از تکنولوژی غرب, همزمان در تبریز مورد استفاده قرار میگرفت که این امر در انتقال تجربیات و اندیشه های مختلف موثر بود.
در این راستا تبریز نخستین شهر ایران بود که در سال ۱۲۸۰ شمسی و پنج سال پیش از به ثمر رسیدن انقلاب مشروطیت به علت موقعیت مهم سیاسی, اقتصادی و فرهنگی خود که در آن روزگار مرکز ثقل ایران بود, صاحب تلفن شد.
فعالیت نخستین کانون و مرکز ایجاد ضرابخانه ماشینی و انتشار اسکناس ایرانبه سال ۱۲۹۶ هجری قمری و ۲۸ سال پیش از مشروطه, تاسیس نخستین قرائت خانه ایران در سال ۱۳۱۲ هجری قمری و ۱۲ سال قبل از انقلاب مشروطه و رونق صنعت چاپ در تبریز که سابقه آن به بیش از ۸۰ سال پیش از مشروطه بر میگشت, به علت ارتباطات گسترده و متقابل تجار, بازرگانان, روشنفکران و روزنامه نگاران تبریزی با ممالک عثمانی, قفقاز, روسیه و اروپا, نخستین مهمانخانه به سبک جدید به سال ۱۳۲۱ هجری قمری و چهار سال پیش از صدور فرمان مشروطیت در تبریز بنا نهاده شد.
نکته قابل توجه در راه اندازی مهمانخانه مزبور احداث قرائت خانه در جوارآن بود که روزنامه انجمن نوشته است: “در مهمانخانه برای مسلمین قرائت خانه دایر شده, جراید قفقاز و ایران موجود است. برای عمومی که قرائت خانه است قیمت چای تخفیف داده میشود.
این امر نشاندهنده درک, فهم و شعور بالای تبریزیان در اهمیت دادن به نقش مطالعه و ارتباطات اطلاعاتی با جهان خارج از کشور برای توسعه و پیشرفت ایران بوده است.
بدین ترتیب در آستانه نهضت مشروطه, تبریز به لحاظ موقعیت خاص فرهنگی , اقتصادی , تجاری , اجتماعی , جغرافیایی واستراتژیکی تمامی تفکرات و تئوریهای ذهنی و عینی انقلاب را در خود پرورده بود.
در حقیقت مبانی فکری و ایدئولوژیکی نهضت مشروطه از طریق وضعیت اجتماعی تبریز و فعالیتهای روشن فکران و عالمان و بازاریان فهیم این شهر به دیگر نقاط کشور تعمیم داده شد.

تعدد مفاخر آذربایجان و غربت و مهجوری آنان

we

پیشینه آذربایجان همواره در هاله ای از ابهام مستور بوده و امروزش نیز حکایتگر غریب است.

تاریخ تبریز در پیش از ظهور اسلام اسیر ظن ها و گمان ها وگاهی اغراض هاست وبعد از ظهور اسلام سیمای پر شکوهش نظر جهانیان را معطوف می سازد و در گستره وسیع حکومت اسلامی به « قبۀ الاسلام » مشهور می شود .

این شهر در طول تاریخ دوره های طلایی متعددی را سپری ساخته است. دوران پایتختی ، دوران ولیعهد نشینی ، دوران شکوفایی تجاری، اقتصادی، هنری و …. زمانی مکتب تبریز در عرصه هنر تحول شگرفی را موجب می گردد که امروزه آثار کم نظیر آن دوره  زینت بخش موزه های جهان است.

مردان و زنان نامداری از این شهر برخاسته اند، مهد شمس و کعبه ملای روم، میعادگاه عرفا، شعرا اندیشمندان و بزرگان بوده است.

تبریز یگانه شهری است که صاحب  مقبره الشعرا است. مقبره ای که خاقانی ها، همام ها، قطران ها و ….. سرانجام واپسین مقتدر آسمان شعر و ادب شهریار شیرین سخن در آن مکان مقدس آرمیده است.

تبریز گر چه از بلایای زمینی و آسمانی در امان نمانده است، زلزله ها، سیل ها ، بیماری های واگیر ، جنگ ها و .. تبریز را آشفته ، اما باز این شهر همیشه سرفراز به قول آقا یحیی ذکاء ، هر بار از زیر ویرانه ها و خاکسترهای شهر پیشین همچون سمندری، زنده تر و سرفرازانه تر قد برافراشته ، زندگی از سر گرفته و هیچگاه زبون پیشامدها و بازی های روزگار نگردیده است.

اما…..!

از فرهنگ و تمدن تاریخی و غنی آذربایجان سخن گفتیم و بر اهمیت فرهنگ و انتقال تجربیات فاخر گذشتگان تاکید کردیم و پرستاره بودن آسمان مفاخر و مشاهیر خطه کهن و پرآوازه آذربایجان را نیز یادآور شدیم اما …

اما آنچه که در این میان مورد غفلت جدی و بی مهری ناجوانمردانه قرار گرفته است، نام و یاد و راه مفاخر، این فروزندگان آسمان فرهنگ و دانش در آذربایجان است که جز بصورت مقطعی و موردی و بسیار مختصر نتوانسته ایم حق مطلب را آنچنان که شایسته نام و معرفت بلند این ستارگان مهجور و نیاز ضروری جامعه امروزی است، بجا اوریم.

ضرورت توسعه فرهنگی و هویت سازی مثبت در جامعه، اهمیت معرفی وافی و کافی مفاخر پرشمار آذربایجان در جامعه و الگوسازی این مشاهیر نزد نسل جدید را دو چندان و لازم می کند اما در تبریز و آذربایجان …..!

n00014389-b

اگر بپذیریم که شهریار محبوبترین مشاهیر آذربایجان است آیا جز این است که هنوز مراسم بزرگداشتی در خور شان و محبوبیت فراملی این استاد بزرگ برگزار نکرده ایم و مراسمات بزرگداشت سالانه آن استاد حداکثر با حضور معاون وزیر!!! برگزار شده و یا وضعیت مقبره نیمه کاره چندساله این محبوبترین مفاخر آذربایجان که حتی صدای گردشگران غیر آذری زبان و همسایگان شمالی را نیز درآورده است!

براستی، نسل نوجوان و جوان امروزی چند بیت از اشعار نغز این شاعر شیرین سخن را حفظ هستند! آیا رخوت بنیاد شهریارشناسی که حتی ناتوان از دفاع از هجمه اخیر به شاهکار ادبی این شاعر بود، جفای بزرگ در حق شهریار آذربایجان نیست.

13072009399

آیا نسل امروز و حتی بسیاری از نسل ماقبل، می دانند که میرعلی(تبریزی) مبدع خط نستعلیق – پروفسور عدل پدر علم نوین جراحی ایران – پرفسور محمود آخوندى اولین پرفسور حقوقی ایران – پرفسور لطفی عسگرزاده (لطفی زاده) بنیانگذار تفکر فازی در دنیا- پروفسور مولانا استاد بین المللی ممتاز رشته ارتباطات – کمال الدین بهزاد نقاش بی نظیر ایران – کلنل پسیان مبارز معروف مشروطه و اولین هوانورد ایرانی و …. فرزند آذربایجان هستند.

آیا تا همین چند ماه پیش جز عده ای انگشت شمار، می دانستند شهید باقری از فرماندهان شهیر دفاع مقدس اهل روستای افشرد هریس و از همین آذربایجان بود.

 آیا از دریای معرفت و آوازه جهانی شمس تبریزی و فضولی و نباتی و قطران و صائب و شیخ محمود شبستری، شعرا و عرفای پرآوازه تاریخ ایران و آذربایجان چند قطره ای بیشتر بهره برده ایم.

anaj1378460269kqZbsF (1)

برای باقرخان و ستارخان و شیخ محمدخیابانی این اسطوره های تکرار نشدنی تاریخ آزادی خواهی چه کرده ایم جز مختصرنویسی شعاری و یادبودهای محدود!

برای شیخ شهاب الدین اهری عارف، عبدالقادر مراغه ای موسیقیدان، علامه قاضی، علامه جعفری، جبار باغچه بان،  میرزا حسن رشدیه که هرکدام کتاب قطوری از دانش و افتخارآفرینی بی همتا هستند، چه کرده ایم و یا بهتر بگوییم از آنان چه استفاده کرده ایم.

البته حال و روز مفاخر معاصر و در قید حیات بسیار بدتر از مفاخر دیروزین هستند که حداقل آنان بخاطر مرگشان، نامشان چندصباحی نقل مراسمات تدفین و سوگواری و احیانا چند نشست و همایش و یا تابلوی خیابان های شهر شده است و بسیاری از این مفاخر و نخبگان علمی فرهنگی معاصر حتی امکان نشر آثار خود و بهره مندی از یک زندگی آبرومند نیستند و بعضا رنج غربت را به جان خریده و در مهجوریتی مضاعف به سر می برند.

نگارنده که چند سال قبل افتخار راه اندازی دفتر تبریز بنیاد فرهنگی پروفسور مولانا را داشتم فراموش نمی کند که معاون نظامی استاندار سابق، به خاطر یک دست کامپیوتر و دو اتاق کوچک چگونه این استاد ممتاز بین المللی برگشته از آمریکا به زادگاه خود را، تحقیر و فراری داد!!!

آیا فراموش کرده ایم که فرهنگ و پیشینه و مفاخر یک جامعه یکی از بنیادی‌ترین زیرساخت‌ها و داشته‌های یک کشور و یک ملت است که چون مرزهای جغرافیایی و داشته‌های اقتصادی و سیاسی حافظت و حراست از آنها حیاتی به شمار می‌رود و معرفی روزآمد نخبگان و مفاخر کشور به عنوان استوانه‌های فکری و فرهنگی از ضرورت‌های جامعه امروز ما است. 

بی شک، تکریم مفاخر عاملی برای خودباوری و اعتماد به نفس نسل ها بوده و معرفی آثار و شخصیت مشاهیر و مفاخر علمی و فرهنگی در عصری که عصر بحران هویت است ضروری است و مفاخر می توانند نشان دهنده راه و مسیر باشند  و اگر ما در این زمینه کوتاهی کنیم حتی چه بسا دیگران آنها را به نام خودشان مصادره کنند.

آیا این همه فرزانه ای که با دانش‌‌اندوزی و خردورزی و پرهیزگاری و پارسایی و قامت استوار و البته با شهامت و صبوری و بلندهمتی کارهای بزرگی را در جهت هدفی مقدس به انجام رسانده‌اند و از این رهگذر برای مردم و بشریت منشاء خدمات بزرگ و پیشرفت‌های ماندگار شده‌اند، آیا سزاوار این بی مهری و مهجوریت هستند!؟ آیا حداقل به خاطر نفع ضروری خودمان نمی بایست آنها را معرفی و الگوسازی کنیم.

با توجه به آنچه که ذکر شد لزوم نکوداشت و معرفی مفاخر و نخبگان آذربایجان و شناساندن فرهنگ آذربایجان و مکتب تبریز امری ضروریست تا بدینسان از دست یازی همسایگان خارجی و مصادره مفاخر و ماتب آذربایجان به نفع خودشان جلوگیری بعمل آید و همچنین با شناسایی و شناساندن مکتب تبریز و فرهنگ این خطه سربلند سرزمینمان گامی در راستای معرفی آن به نسل آینده و حتی نسل امروزیمان برداشته باشیم تا از هویت گریزی جلوگیری بعمل آوریم .

در همین راستا و حال که متولیان فرهنگی و مسئولان آذربایجان در جبران این کاستی ها و پر کردن خلاء فرهنگی اجتماعی جامعه غفلت و تسامح کرده اند، پیشنهاد می شود، کانونی متشکل از صاحبان قلم و اندیشه و فرهنگ با نام ” کانون و تشکل مفاخر آذربایجان ” راه اندازی شود تا با تکیه بر پیشینه فرهنگی آذربایجان که سرآمدان و نام آوران بسیاری را به این مرز و بوم و حتی به سراسر کره خاکی معرفی کرده است، بصورت متمرکز، جامع و دائمی در جهت معرفی  و شناساندن مشاهیر، مفاخر و نخبگان دیروز و امروز این خطه و تکرار تاریخ و تمدن پرافتخار آذربایجان و احیای مکتب تبریز قدمهای استوار و امیدبخشی بردارد.    

البته این امر نیاز به همت بلند همه دلسوزان و تلاشگران بخصوص حمایت نهادها و ارگانهای حاکمیتی داشته و نباید همپون برخی اقدامات گذشته محدود به چند فعالیت مقطعی و شعاری و تبلیغاتی شود.       انشاء الله  

jlj

بابک محمدزاده علمداری

تحلیلگر مسایل اجتماعی و فعال فرهنگی آذربایجان –

                                                        مدیر مسئول اعتدال پرس

انتهای خبر