پیشدرآمد: آیا ستادهای روحانی در انتخابات نقش قاطعی در پیروزی دکتر روحانی داشتند؟ یا عوامل دیگری در این میان نقشآفرینی کردند؟ ستادهای روحانی چند روز در انتخابات فعال بودند؟ آیا با فعالیت دو یا سه روز میتوان نقش تأثیرگذاری در انتخاباتایفا نمود؟ سهم اصلاحطلبان در پیروزی روحانی چقدر بود؟ آیا حمایت افراد مرجعی همچون خاتمی، […]
پیشدرآمد:
آیا ستادهای روحانی در انتخابات نقش قاطعی در پیروزی دکتر روحانی داشتند؟ یا عوامل دیگری در این میان نقشآفرینی کردند؟ ستادهای روحانی چند روز در انتخابات فعال بودند؟ آیا با فعالیت دو یا سه روز میتوان نقش تأثیرگذاری در انتخاباتایفا نمود؟ سهم اصلاحطلبان در پیروزی روحانی چقدر بود؟ آیا حمایت افراد مرجعی همچون خاتمی، هاشمی، تاجزاده و… بیشتر از ستادهای انتخاباتی نبود؟ چند درصد از رأیدهندگان به روحانی به ستادهای روحانی رفتوآمد داشتند؟ آیا فعالیت ستادهای انتخاباتی نقش مؤثری در اقناع منطقی مراجعهکنندگان به این ستادها ایفا کردند؟ آیا در ستادهای انتخاباتی فرصت لازم برای بحث و اقناع فکری رأیدهندگان وجود داشت؟آیا مراجعهکنندگان به ستادها از قبل گزینه موردنظر خود را انتخاب نکرده بودند؟ آیا ستادهای انتخاباتی پاتوقی برای جمع شدن افراد همفکر نبودند؟ آِیا همه فعالین ستادهای انتخاباتی درد مشترک دموکراسی خواهی و… داشتند یا در فکر تصاحب سهمی از کیک قدرت بودند؟ و…
مقدمه:
شاید بدون داشتن تحلیلی درست از نقش نیروهای تأثیرگذار بر انتخابات و همچنین ستادهای انتخاباتی ۹۲ نتوان برنامه منظمی برای فعالیت ستادهای انتخاباتی سال ۹۴ پیشبینی نمود. در این مقاله میکوشم تا حداقل به قسمتی از پرسشهای بالا پاسخ گوییم. لازم به ذکر است که هدف نقد عملکرد شهرستان بخصوصی نیست که اعضای فعال ستادی آن را به دل بگیرند بلکه هدف آسیبشناسی و ارائه راهکار برای آینده است.
نقش ستادهای انتخاباتی را درآگاهی بخشی افکار عمومی و بسیج افکار عمومیبرای جمعآوری آرای مردم میتوان دید. این کار به روشهای بسیار متنوعی میتوان صورت گیرد از چاپ پوستر و اطلاعیه و نصب بنر گرفته تا برگزاری مراسم سخنرانی و همایش را میتوان ذکر کرد. کار ستادی کاری تخصصی است و رئیس ستاد نقش اصلی برنامهریزی و سازماندهی را بر عهده دارد. جذبه، شخصیت، سابقه، مقبولیت برای مردم و اعضای ستاد و سایر ویژگیهای فردی میتوان در کارآمدی ستاد نقش داشته باشد. بهعلاوه باید مشخصشده باشد که چه مقدار زمان، پول و چند نفر همکار موردنیاز است. ضمناً نحوه تأمین مالی ستاد نیز باید شفاف باشد تا از سوظنهای احتمالی جلوگیری کند. تمامی اصول مدیرتی همچون برنامهریزی، سازماندهی،هدایت و نظارت در این کار لازم است.
در جریان انتخابات ۹۲ به علت استعفای دیرهنگام جناب دکتر عارف، ستادهای انتخاباتی تا دو روز مانده به اتمام زمان انتخابات، نقش فعالی نداشتند. به همین جهت فعالین ستادها فرصت لازم را برای برنامهریزی و سایر کارهای لازم را نیافتند؛و سایر رسانهها و خصوصاً رسانه ملی (صدا سیما) نقش مؤثرتری را ایفا نمودند. بعضی از تحلیل گران،بیشترین نقش ستادهای انتخاباتی را میتوان در شکست فضای سرد و امنیتی میدانند درحالیکه اکثر تحلیل گران این تأثیر را معلول مناظرات تلویزیونی میدانند، یعنی ابتدا یخ سکوت در مناظرات تلویزیونی و عمدتاً توسطشخصیت متین و محکم شخص خود جناب دکتر روحانی شکسته شد و سپس به جامعه تسری پیدا کرد. به هر صورت در توصیف این شرایط میتوان گفت فضای نزدیک به انتخابات فضای نامناسبی بود که بهواسطه عملکرد ناصواب هشت سال حاکمیت دولت احمدینژاد، هرکسی جرات ورود و شرکت در فعالیتهای ستادی را نداشت. این امر در خصوصاً در شهرهای کوچک کاملاً محسوس بود، امادرنهایت کسانی هم با جسارت وارد این عرصه سیاسی شدند که جای تقدیر هم دارد. معمولاً در جریان انتخابات عوامل مؤثر بر انتخابات را میتوان به دو گروه عمده داخلی و خارجی تقسیم کرد.
از عوامل داخلی میتوان به نقش مؤثرگروههای مرجع و نقش موج انتخاباتی اشاره داشت. گروههای مرجع را میتوان احزاب یا شخصیتهای مهم و شناختهشدهای رأی سازی دانست که حمایت آنان از کاندیدای انتخابی در جلب آرای عمومی مؤثرند.
ازجمله این اشخاص عبارتاند از:
۱- اکبر هاشمی:
از بین سیاستمداران کنونی ایرانکه به مرد بحرانها مشهور شده است وجناب دکتر روحانی را میتوان یکی از نزدیکترین و دیرینهترین یاران او دانست. روحانی هم پس از مشورت با هاشمی کاندیدای ریاست جمهوری شد. خود هاشمی نیز کاندیدا شد تا درنهایت یکی از آنهادرصحنه بماند. هاشمی بعد از ماجرای رد صلاحیتش، موجی که در پی کاندیداتوریاش به نفع وی ایجادشده بود را به سمت روحانی هدایت کرد. او در روزهای آخر، این ریسک را هم قبول کرد که رسماً و علناً، بگوید که به روحانی رأی خواهد داد.
۲- سید محمد خاتمی:
بخش مهمی از آرای اصلاحطلبان که به سبد روحانی ریخته شد، به فعالیت خاتمی مربوط میشود. او با حمایت تمامقد خود از روحانی، توانست پایگاه مردمی اصلاحات را متقاعد کند به نفعشان است که به روحانی رأی دهند و آنان به اعتبار خاتمی نام روحانی را بر برگههای رأیشان نوشتند. خاتمی در متقاعد کردن عارف به کنارهگیری هم نقش محوری داشت.
۳- محمدرضا عارف:
معاون اول دولت خاتمی تا روزهای پایانی تبلیغات انتخاباتی، کاندیدا بود و درصد قابلتوجهی از آرای اصلاحطلبان را نقداً در سبد خود داشت. کنارهگیری او از رقابتها به نفع روحانی، تقریباً همه آرای عارف به سمت روحانی رفت و در پی آن، آرای روحانی بهطورمعنیداری افزایش یافت. بهعلاوه انصراف عارف، باعث شد آرای خاموشی که امیدی به پیروزی جریان اصلاح و اعتدال نداشتند، روحیه بگیرند و از موضع عدم مشارکت در انتخابات به سمت رأی دادن بروند.
۴- حسن روحانی:
شخصیت محکم، سوابق درخشان، فن بیان، آراستگی چهره و پوشش، ارائه برنامههای راهبردی و … همه و همه دستبهدست هم دادند تا حسن روحانی، بتواند بهتر از بقیه کاندیداها در نظر مردم جلوهگر شود و مردم ردای ریاستجمهور را برازنده تن او ببینند. توانمندیهای فردی او را میتوان از مهمترین عوامل در مطرحشدن، حضور او دانست.
دومین عاملی درونی را میتوان در زنده شدن جنبش جوان و خفته یا به عبارت بهتر نسل سرخورده اصلاحات، از دوشکست سنگین در انتخابات قبلی دانست. جنبشی که اکنون به مدد تکنولوژی و دانش روزافزون برای خود هویتی زنده و پویا یافته است.
این جنبش خفته با بغضی غمگین،به صحنه انتخابات وارد شد و موازنه نیرو را به نفع دکتر روحانی تغییرداد. چه قبل از آن در بهترین نظرسنجیها میزان رأی دکتر روحانی بیشتر از ۱۲ درصد نبود. این جنبش بیشتر متأثر از نقش برجسته رسانههای ارتباطی جمعی (اینترنت، صدا سیما و کانالهاماهوارهای) دریافت که پیروزی دکتر روحانی میتواند روزنهای برای احیای فعالیت های جریان اصلاحطلبی و اهداف آن باشد.
زمانی بود که اقلیتی از عناصر افراطی این جنبش حتی شعار عبور از خاتمی را سر داده بودند، در حالی بدنه اجتماعی جنبش هنوز خاتمی را بهعنوان رهبر اصلاحات قبول داشته و دارند؛اما فضا طوری بود که خاتمی نتوانست وارد رقابت انتخاباتی شود. با ثبتنام هاشمی اصلاحطلبان امیدی تازه یافتند، هاشمی تمام مطالبات جامعه را دوباره زنده کرد تااصلاحطلبان بتواند نیروی خود را بسیج کنند و چنانچه پیشتر گفتیم موج جنبش فراگیر مردمی وامیدواری بزرگی در کشور ایجاد شد؛اما هاشمی رفسنجانی نیز با مظلومیت رد صلاحیت شد. این بار موج جنبش اصلاحطلبی، با هدایت بزرگان اصلاحات،پشتوانه آرای مردمی دکتر روحانی قرار گرفت. برخی تحلیلگران هویتیابی جنبش را از خود انتخابات مهمترمیدانند. چنانچه جنبش به وجود آمده دوم خرداد بزرگتر و فراتر از شخص خاتمی بود و با اتمام ریاست جمهوری جناب خاتمی از بین نرفت و حتی در برخی از مقاطع تاریخی قویتر نیز ظاهر شد. فیالمثل چه کسی فکر میکرد در انتخابات ۷۶ آقای خاتمی برنده شود؟ همانطور خود ایشان در آن زمان گفته بودند: «من فقط آمدهام که صدایم شنیده شود» ولی این جنبش اصلاحات بود که او را به پیروزی رساند.
از عوامل خارجی نیز میتوان شخصیت های زیر را برشمرد:
۱- سعید جلیلی:
حضور سعید جلیلی بهعنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، باعث ترغیب بخشهای مهمی از جامعه برای شرکت در انتخابات و رأی دادن به گزینه جریان مقابل شد. بسیاری از مردم، نگران آن بودند جریانی که به تندروی معروف است، بر سرکار بیاید و راه و روش احمدینژاد، به سبکی جدید استمرار یابد. اگر جلیلی کاندیدا نبود، خیلیها اساساً دچار نگرانی نمیشدند که بر اساس آن نگرانی بهپای صندوقها بروند و به روحانی رأی بدهند.
۲- محمود احمدینژاد:
۸ سال پوپولیسم احمدینژادی و نفی نخبگان، نفی علوم انسانی و نفی انتقاد، اجتماعی و انقلاب؛ نفی همه دیدگاههای عمیق به مسائل؛ نفی نیاز به برنامهریزی و متخصص؛ نفی باور به اینکه یک کشور را صرفاً بر اساس عقلانیت و مدنیت اداره کرد، مردم را به ستوه آورد. از وضعیت به وجود آمده در این سالها، به گزینهای در جریان مقابل اصولگرایان رأی دادند. اگر احمدینژاد عملکرد موفقی داشت، مردم حتماً قدرت را در اردوگاه اصولگرایان حفظ میکردند.
۳- علیاکبر ولایتی:
او در مناظرهها، تابوی بحث هستهای را شکست و به روحانی فرصت داد که بتواند از عملکردش در پرونده هستهای دفاع تمامعیاری داشته باشد. ولایتی درعینحال، مطالبی را در خصوص پرونده هستهای – ازجمله مذاکراتش با سارکوزی – بیان کرد که در جدل هستهای روحانی – جلیلی، بهطور آشکاری به نفع روحانی تمام شد و جایگاه او را در بین مردم تحکیم کرد.
۴- محمدباقر قالیباف:
قالیباف که در مناظرههای انتخاباتیاش خوش درخشیده بود، در واپسین مناظره تلویزیونی، مرتکب خطایی راهبردی شد و علیه روحانی سخنانی را گفت که واکنش جدی او را به دنبال داشت. وقتی قالیباف درباره حوادث سال ۸۲ کوی دانشگاه اتهامی را متوجه روحانی کرد، درواقع فرصتی طلایی به روحانی داد تا بتواند حاضرجوابی و تسلط خود را به نمایش بگذارد و خطاب به قالیباف جملهای بگوید که مثل بمب در میان مردم منفجر شد (من سرهنگ نیستم من حقوقدان هستم) همچنین او به قالیباف یادآور شد که شما میگفتید که میخواهید به دانشجویان حمله گازانبری کنید. این سخن روحانی، نهتنها بخشی از آرای خاکستری قالیباف را به سبد روحانی برد بلکه بسیاری از مرددین را نسبت به رأی دادن به روحانی ثابتقدم کرد.
عمل خارجی دوم را میتوان در شرایط حاصل از حاکمیت دولت احمدینژاد دانست. چنانچه یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس، «کوچک زاده» در بیان خود گفتند: «هشت سال دروغگوئی و تهمتزنی احمدینژاد زمینهساز پیروزی روحانی شد». همچنین گسترش نارضایتی اقتصادی از تحریمها و سوء مدیریتهای هشتساله؛ تورم بالای ۳۰درصد، نرخ بیکاری جوانان بالای ۲۵ درصد، سقوط آزاد ارزش ریال ودیگر مشکلات. به یاد بیاوریم زمانی که اصولگرایان با سادهلوحی میگفتند ما یا مرحله اول پیروز هستیم و اگر هم به مرحله دوم کشیده شود یا آقایان جلیلی-قالیباف راه پیدا میکنند یا جلیلی- ولایتی.
نتیجهگیری:
انتخابات خرداد ۱۳۹۲را میتوان نماد پیچیدگیهای جامعه سیاسی ایران دانست. عوامل بسیاری در پیروزی دکتر روحانی شکل داشتند و فروکاستن آن به نقش ستادهای انتخاباتی که در دو روز پایانی «مهلت مقرر زمان تبلیغات» فعال شدند، صحیح نیست. همچنین این به معنی کمارزش شمردن فعالین ستادهای انتخاباتی هم نمی باشد. اغراق در نقش ستادهای انتخاباتی می تواند باعث تغافل از داشتن تحلیلی مناسب از قدرت و نیروهای اجتماعی گردد، چه این ستادها فرصت لازم و امکان بسیج و سازماندهی را برای این کار نداشتند. اما مسئلهای مهم در این مورد وجود دارد و آن این است که ما اصلاحطلبان باعقلانیت وهشیاری جمعی خودنقش بزرگی در پیروزی دکتر روحانی داشتیم،باید همچنان حمایت خود را از ایشان ادامه دهیم و فریب تبلیغات ناکارآمدی دولت تدبیر و امید را که از سوی رقبای سیاسی برای ناامیدی و از بین بردن پشتوانه مردمی دکتر روحانی به عمل میآید را نخوریم.
ما باید این واقعیت را بپذیریم که روحانی یک اصلاحطلب از نوع رهبر جنبش اصلاحات نیست، بلکه همچنانکه حجتالاسلام یونسی در زمان همراهی ایشان برای ثبت نام گفتند: ایشان تنها مشی اصلاحطلبی دارند. حداکثر وعده هائی را هم که در زمان انتخابات دادند،رفع مسئله تحریمها، رفع خطر جنگ توجه به وضعیت معیشت مردم، توجه به شایستهسالاری و… بود. درک این تجربه بزرگ برای ما حائز اهمیت است که چنانچه بازهم جنبش فراگیر مردمی بتواند در انتخابات مجلس دهم فعال شود، این امیدواری وجود دارد که مجلسی کارآمد و همسو با دولت تدبیر و امید به وجود آید. انشاالله.
منابع مورداستفاده:
۱٫ تحلیل جامعهشناختی رفتار مردم در انتخابات ریاست جمهوری. انجمن جامعهشناسی ایران،رؤیامرادی زاده .
۲٫ حمایت هاشمی رفسنجانی و خاتمی نقش مهمی در پیروزی روحانی داشت. گفتگو نیوز.
۳٫ ۸ نفری که در پیروزی روحانی مهم ترین نقش را داشتند . عصر ایران.
از: اسماعیل خلفازاده؛ نویسنده و مترجم
تبريزي
تاریخ : ۹ - فروردین - ۱۳۹۴
اقا فیروز زدی به خال. این اقایان که گفتی نمیدانید چه نقشه هایی برای تعاونی سهام عدالت کشیدند تا هیئت مدیرش به دست بگیرند.جالب است که اینا از منتقدان یا بهتر بگیم مخالفان سهام عدالتند…حالا میخوان مدیریتش بدست بگیرند اقای محمد زاده میشه از سردار مولوی بپرسید نقشه راهشان یرای تصاحب مدیریت سهام عدالت استان چیست؟
عبداله حسینی از تبریز
تاریخ : ۹ - فروردین - ۱۳۹۴
به نام خدا. در باره مقاله جناب خلفازاده و نظرات دوستان چند نکته زیر قابل تامل است:
۱٫ من قضاوت در باره محتوای تحلیلی مقاله را به جال دیگری وا می نهم ئتنها به این نکته بسنده می کنم که نه کاملا موافقم ونه مخالفم. این هم می تواند یک نگاه باشد.
۲٫ آنچه بسیار تاسف برانگیز است نقد انگیزه ها به جای نقد اندیشه هاست. دوستی که نوشته ای را با عنوان آب و دوغ خیار توصیف می کند به عبارت ساده تر به ناسزاگوئی اقدام کرئه است و این شایسته هیچ شهروند صاجب اندیشه ای نیستف جز اینکه ریشه در فرهنگ سیاسی بیماری است که ایدئولوژی چپ لنینستی در جامعه ما در دوران جنگ سرد ایجاد کرد و بارزترین مشخصه آن فرهنگ ناسزا گوئی و مارک چسبانی به اشخاص و جریانهاست یکی را غرب زده می خوانند و دیگری برج عاج نشین و سومی را لیبرال آمریکائی.
۳٫ یکی از دوستان گفتند که با شناختی که از آقای خلفازاده دارند مطلب شان ارزش بررسی ندارد. صرف نظر از اینکه هویت مقاله از نویسنده آن جداست و این دو را نباید یکی کردو پرسشی دارم. اینکه آقای خلفازاده جرات بیان و به قضاوت گذاشتن نظر ایشان را دارند. آیا شما نیز می توانید هویت خود و اندیشه خودتان را ارائه دهید؟
در آخر با سپاس از نظر متین و توام با احترام جناب راستگو، لازم به ذکر می دانم که آقای خلفازاده در هیچ جای این مقاله بیان نکردند که قبل از حمایت اصلاح طلبان از آقای روحانی، ستاد ایشان فعالیت نداشتند بلکه بحث کردند که میزان رای دکتر روحانی پایین بوده و پس از حمایت اصلاح طلبان این میزان افزایش یافته است و در انعکاس این حمایت به جامعه نقش ستادها پر رنگ نبوده است.
ناصر رزاقی
تاریخ : ۹ - فروردین - ۱۳۹۴
با سلام. مقاله تحلیلی خوبی از فضای انتخاباتی است ولی مطمئن هستم این مقاله برای ستادسالاران و کسانی که به استناد چند روز فعالیت در ستادهای روحانی اکنون می خواهد برای وجاهتی کسب کنند و بر مردم فخر بفروشند بسیار گران می آید. داد خیلی ها بلند خواهد شد و صدها اتهام ناروا به نویسنده خواهند بست چند تایش را در بالا ملاحظه می کنیم. تحلیل آب و خیاری تحلیل الگی تحلیل حزبی و…
فیروز
تاریخ : ۸ - فروردین - ۱۳۹۴
جناب آقای راستگوی عزیز ایکاش شما را از نزدیک می شناختم تا به واقعیت عقایدتان آگاه باشم ولی امید که فرد صادقی بوده وواقعا واز روی عقیده به ستاد آقای روحانی آمده وکار کرده اید ولی بدانید رفقای شما آقای پورحسین در مورد واگذاری های خصوصی سازی ومولوی در ساختمان سازی ها چنان کارهائی کرده اند که روی احمدی نژاد را سفید کرده اند و به خاطر همین مسائل مجبورند به بعضی ها باج دهند مثل باجی که به مدیرکل امور مالیاتی می دهند .بعضی واگذاری های زنوزی توسط آقای پور حسین صورت گرفته است .شجاع باشید و بر راه حق قدم بردارید وبا رشوه دهندگان و گیرندگان همگام نباشید
منتقد دلسوز
تاریخ : ۸ - فروردین - ۱۳۹۴
با شناختی که از آقای خلفازاده داریم به نظرم نظریات ایشان چندان ارزش بحث و تحلیل ندارد!!! اما منم موافق این هستم که اصلاح طلبان وستادهای انتخاباتی چندان نقشی در پیروزی دکتر روحانی نداشتند!!! اما بعد از پیروزی ایشان عملا دولت در دست اصلاح طلبان قرار گرفت که این از بزرگترین اشتباهات دولت و البته از مهارت ماهی گیری از آب گل آلود اصلاح طلبان بود!!!
دومین اشتباه بزرگ دولت انتصاب های غیر منطقی است که در گزینش استانداران و فرمانداران و بخشداران و مدیران کل به توانمندی و شایسته سالاری توجه نشده که این باعث نارضایتی مردم شده است!! و با این وضعیت عملکرد دولت و استاندار محترم قابل دفاع نیست!!
دولت نهم هر هفته یک طرح اجرای مهم در کشور اعلام و اجرا می کرد ولی این دولت غیر از طرح نظام سلامت عملا طرحی نداشته است که باعث رکود شدید در کشور شده است
کاظم
تاریخ : ۸ - فروردین - ۱۳۹۴
هنوز از یادها نرفته است که قول تحول ۱۰۰ روزه اقتصادی، اولین جملهای بود که حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم در اولین نشست خبری خود پس از انتخابات ریاست جمهوری و اولین گفتوگوی تلویزیونی خود با مردم بر آن تاکید کرد اما با وجود گذشت بیش از یک سال و اندی و به پایان رسیدن سال ۹۳، هنوز قسمتهای مهمی از این وعدهها عملی نشده است.
قولی که قرار بود توفانی در فضای متلاطم اقتصاد کشور در ۱۰۰ روز اول عمر دولت او ایجاد کند، اما در نهایت نتیجه این شد که همه تقصیرها به دولت قبل واگذار شد تا جایی که جلسه گزارش ۱۰۰ روزه به مردم، محملی برای روایت قصورهای دولت قبلی بود.
هر چند میتوان گفت، «رکود تورمی به جای مانده»، «عدم استقلال بانک مرکزی» و همچنین «بیکاری روز افزون» سه ضلع مثلثی بود که توانست در دو سال آخر دولت محمود احمدینژاد، اقتصاد کشور را نیمه جان کند اما نکته اینجاست که این سه ضلعی، هنوز هم با وجود وعدههای حسن روحانی بر قوت خود باقی هستند.
بعد از آن هم حسن روحانی درگفتوگوی تلویزیونی خود محورهای اقتصادی را مطرح کرد و آمارهای اقتصادیی ارائه داد که نه تنها برای مردم بلکه برای کارشناسان اقتصادی نیز ملموس نیست.
از سوی دیگر به تازگی و با نزدیک شدن پایان سال ۹۳، حسن روحانی در آستانه سال جدید از تحقق همه وعدههایش به مردم خبر داده است اما نکته اینجاست که تحقق همه وعدههای دولت قاعدتا باید خبر خوبی برای مردم باشد، خبر خوبی که به اعتقاد روحانی در زندگی مردم نیز باید لمس شود. رئیس جمهور در عین حال اعلام کرده در پیشگاه مردم شرمنده نیستیم.
وزیر اقتصاد نیز، اعلام کرده آینده اقتصاد ایران را روشن میبیند و امیدوار است اثر اقدامات انجام گرفته از سوی دولت در سال ۹۴ نمایان شود.
اما کلیدیترین آمارهای اقتصادی که حسن روحانی در گزارش ۱۰۰ روزه اعلام کرد به شرح زیر است:
*زمستان سال گذشته اولین بخش اقتصاد ما (نفت) از رکود خارج شد و صادرات ما در بخش نفت ۱۳٫ ۷ دهم درصد رشد نشان داد.
این سخنان در حالی بود که در طی سال ۹۳ دست اندرکاران این صنعت همه از نبود سرمایه گذار و رکود شدید در این صنعت سخن میگفتند و به دنبال راهکاری برای بهبود فضا در این صنعت بودند و این مساله با سقوط نرخ نفت و وضعیت اقتصادی کشور بعد از آن نیز نمود بیشتری یافت که هنوز هم به قوت خود باقی است.
*در زمستان پارسال واردات ما افزایش پیدا کرد؛ مجموعا ۲۲٫ ۲ دهم در فصل زمستان پارسال ما رشد داشتیم؛ ۱۶٫ ۴ دهم در بخش مواد اولیه و ۳۲ درصد در بخش سرمایهای و کارخانجات و ماشین آلات رشد واردات داشتیم. وقتی مواد اولیه و ماشین آلات وارد میشود، معنایش این است که باید به تدریج خروج از رکود را تجربه کنیم.
پاسخ این بخش از سخنان حسن روحانی را نیز تجمعات کارگری در جلوی مجلس و گلایه کارگران از تعطیلی و ورشکستگی کارخانههای تولیدی به خوبی مشخص میکند.
به عنوان مثال، در تاریخ ۱۷ دی ماه ۹۳ تعداد کثیری از بهره برداران پستهای فشار قوی سراسر کشور درب مجلس شورای اسلامی تجمع کردند و خواستار رسمی شدن قراردادها و دریافت حقوق و معوقات خود بودند. یا در بهمن ماه امسال بود که کارگران ذوب آهن اردبیل به نشانه اعتراض مقابل استانداری این شهر تجمع کردند و خواستار حل مشکلات معوقاتی و نابسامانی کارخانه ذوب آهن شدند.
تجمعاتی که نشان از وضعیت بد کارخانهها و بخش تولیدی کشور دارند و این در حالی است که از تجمع و نارضایتی بازنشستگان مانند بازنشستگان صنعت فولاد کشور در اعتراض به تعویق دریافت مستمریشان مقابل مجلس تجمع کردند، ساده بگذریم.
*امروز دست بانکها برای تسهیلاتی که باید به بخش تولید بدهند یک مقدار زیادی باز شده است؛ تسهیلاتی که بانکها در ۵ ماه اول امسال پرداخت کردند نسبت به مدت مشابه سال قبل ۴۰٫ ۵ دهم درصد افزایش داشته است.
با این حال اما نظر تولید کننده گان در واقعیت چیز دیگری است تا جایی که سید عماد حسینی و مسعود هاشمیان از مشاوران وزیر نفت و از فعالان در بخش خصوصی، به نحوه ورود بانکها به بخش تولید انتقاد شد و از بانکها خواسته شد به جای سرمایه گذاری در بخش ارز و سکه و زمین وارد کارهای تولیدی شوند.
*تورم نقطه به نقطه کشور در تیرماه سال گذشته ۴۴ الی ۴۵ درصد بود و الان در شهریور این رقم ۱۴٫ ۴ است، یعنی ۳۱ واحد درصد تورم نقطه به نقطه را کاهش دادیم. فکر میکنم در تاریخ اقتصاد ایران بیسابقه باشد که دولتی توانسته باشد در حدود یک سال ۳۱ واحد درصد تورم نقطه به نقطه را کاهش دهد. الان تورم داریم اما دیگر نرخ تورم ۴۰ الی ۷۰ درصد نیست بلکه ۴ الی ۱۲ درصد است. هدف ما این است که تا پایان سال تورم زیر ۲۰ درصد برسد؛ البته قبلا به مردم قول داده بودیم که ۲۵ درصد بشود امروز به مردم قول میدهیم تا پایان سال زیر ۲۰ درصد خواهد بود.
این اظهارات هم در حالی است که هر چند تورم بهمن ماه به ۱۵ درصد رسیده و وعدههای حسن روحانی در این خصوص تحقق یافته و کاهش تورم به مفهوم ارزانی کالاها نیست اما در هر حال رکود موجود در بازارهای اقتصادی و گرانیهای هر روزه کالاهای اساسی مانند اقلام خوراکی، مسکن و خودرو حتی خدمات مانند بلیت هواپیما و گرانی مرغ و گوشت و میوه، نشانی از مهارتورم ندارد و باعث میشود مردم نتوانند به آمارهای دولتی اعتماد کنند چرا که در هر حال آثار کاهش تورم باید در جامعه مشهود باشد.
*در بحث اشتغال بیکاری ما تک رقمی شده و بسیار خوشحالیم و امیدواریم بتوانیم این رقم را نگه داریم و در قدمهای بعدی کاهش دهیم.
در آمارهای اقتصادی این سخنان حسن روحانی کاملا حقیقت دارد. به گفته محمدباقر نوبخت، معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور که همزمان سخنگوی دولت نیز هست، شمار بیکاران کشور در فصل بهار امسال، ۲ میلیون و ۵۳۰ هزار تن بود که این میزان در فصل تابستان به ۲ میلیون و ۲۵۷ هزار تن کاهش یافته و با تقسیم این عدد بر شمار جمعیت فعالی که در سن کارند (۲۳ میلیون و ۷۵۰ هزار نفر)، میزان بیکاری در کشور ۹. ۵ درصد شده است.
اما نکته اینجاست که این به معنای افزایش شمار شاغلان نیست. آمار منتشره نشان میدهد که افزون بر کاهش تقریبا سیصد هزاری بیکاران، آمار شاغلان نیز در دوره یک ساله تابستان سال گذشته تا تابستان امسال، حدود هفتصد هزار تن کاهش یافته است؛ سرجمع این دو عدد نشان میدهد در این دوره، یک میلیون تن با ناامیدی از یافتن شغل و یا هر دلیل دیگری از بازار کار خارج شدهاند.
ایجاد چهارصد هزار فرصت شغلی نیز خبر دیگری است که نوبخت اعلام کرده اما نکته اینجاست که اظهارات وی و حسن روحانی چندان برای افراد جویای کار قابل لمس نیست. اینجاست که یک بار دیگر داستان اعلام همیشگی آمار اشتغال و اعتراض در رسانهها تکرار میشود و باز هم نیروی کار جوان و تحصیلکرده قربانی خواهد بود.
به این ترتیب میتوان گفت وعدههای اقتصادی تلویزیونی روحانی از ابتدا تا کنون تنها شعار و آمار روی کاغذ باقی مانده و معلوم نیست اگر این آمارها رویایی نیستند چرا مردم آنها را در زندگی روزمره لمس نمیکنند.
منتقد
تاریخ : ۷ - فروردین - ۱۳۹۴
یکی از افرادی که در دولت نهم به پست رسید همین خلفا زاده بود اگر ایشان خود را نخبه می دانند پس دولت قبل نخبه پروری کرده است و این اسماعیل خان نمک دان می شکند ولی اگر خود را نخبه نمی داند دولت نهم و دهم در انتخاب ایشان به بیراهه رفته است و اگر اسماعیل خان خلفا پور مدیران دولت قبل را افراطی می داند چطور در دولت قبل به پست معاونت دست یافت پس او نیز افراطی است ولی چطور بعد از چرخش قدرت و مدیریت کشور دم از اعتدال می زند و اگر ایشان در دولت قبل طرفدار منش دکتر احمدی نژاد نبود و دولت قبل را ویرانگر و پوپولیست می دانست حتماً و حتماً بخشی از ویرانی که در اداره تحت مدیریت او انجام گرفته که گرفته خود اسماعیل خلفا پور نقش داشته است نه احمدی نژاد و الان هم با این وجیزه می خواهد خود را از افراطی بودن به اعتدال بودن تبدیل کند و بقول جناب جبار رنگ عوض کند
فارغ التحصيل حقوق
تاریخ : ۷ - فروردین - ۱۳۹۴
اقای راستگو تا جایی که فرهنگ لغات نوشته اند معنای مجاهد به معنای جهاد در مقابل دشمنان دین هست! یعنی میخواهید بگید دوستان شما مسلمانند و رقبای شما غیر مسلمان!شما که ادعا می کنید از سران و تصمیم گیرندگان دولت تدبیر هستید و منش شما به قول رئیس جمهور محترم حقوق و حقوقدانی هست نباید از واژه سرهنگ ها استفاده کنید! مجاهد . جهاد و جنگ یادآور سرهنگ هاست نه حقوقدانان!…در ضمن میشه مدیریت استان را در این دوره با دوره قبل تحلیل کنید.اقای استاندار تابحال برنامه خاصی نداشته یا تا به امروز ارائه نکرده.. از فرهنگستان زبان اذری و احیای دریاچه ارومیه هم خبری نیست!
گیتی
تاریخ : ۶ - فروردین - ۱۳۹۴
ازجمله شعارهای روحانی وطرفدارانشان در دوران تبلیغات حل مشکلات اقتصادی مردم بود ولی با نهایت تعجب در استان ما ودر دوران ۲۰ماهه دولت تدبیر وامید مدیران اقتصادی استان ،حسینی با ۹ سال سابقه و رسولی با ۱۴ سال سابقه هنوز سرکارند وتمام مدیران غیراقتصادی برکنار شده اند . در سالهای اخیر بیشترین در گیری مردم شهر با اداره مالیات بوده وبا ادامه مدیریت این مدیران ووامدار بودن اینان به بعضی افراد ،که دیگر در سطح شهر بر همه روشن ونفل هر محفلی است ، نمی تواند مردم را اقناع کند .هر چند مشخصا نظر مردم براستاندار وبزرگان اصلاحات شهر بی اهمیت است ولی ادامه این روند به ضرر اصلاحات وبه خصوص در زمان رای گیری ها خواهد بود
فرهنگي
تاریخ : ۶ - فروردین - ۱۳۹۴
جناب خلفا زاده معنای پوپولیسم را خوب نفهمیدی پوپولیسم جایی است که شما از وعدههای کلی صحبت میکنی و هیچ حرف مشخصی نمیزنی، پوپولیستها آنهایی هستند که وعده کلی میدهند
… گفتی در زمان احمدی نزاد از نخبه ها استفاده نشد! لابد ادر دولت تدبیر استفاده شده و حتما اقای نعمت زاده و همسن و سالن ایشان از جمله نخبه ها هستند…بنظرم تنها دولتی که جوان گرایی کرد دولت نهم بود
جبار
تاریخ : ۶ - فروردین - ۱۳۹۴
در روایات آمده که با افر اد بیشخصیت و متلوّن مشورت نکنید، امام صادق(علیه السلام) فرمود:
«وَ لَا تُشِرْ عَلَى مُسْتَبِدٍّ بِرَأْیهِ- وَ لَا عَلَى وَغْدٍ وَ لَا عَلَى مُتَلَوِّنٍ وَ لَا عَلَى لَجُوجٍ؛(۲) با آدمی که استبداد رأی دارد یا کودن یا متلوِّن یا لجباز است مشورت نکن» و در جای دیگر فرمودند آدم متلوّن آدمی است که به دیگران ظلم میکند و در اجتماع سبب ظلم میشود و این آدم به مرور باید تأدیب شود.
در روایات اسلامی به مؤمنان هشدار داده شد که در امور دینی هرگز رنگ عوض نکنند، یعنی نه خود رنگ عوض کنند و نه به افراد متلوّن و بیشخصیت مراجعه کنندو به رأی آنها تکیه کنند.
فرمودند: «فأیاکم والتَّلَوُّنَ فِی دینِ الله از رنگ عوض کردن در دین خدا برحذر باشید.»
اگر تلوّن و دگرگون شدن به دین خدا کشیده شود، بسیار خطرناک است.
افراد ملوّن هم خود را به انحراف میکشانند هم جامعهای را که در آن به سر میبرند؛ چون وقتی به یک سمتی میروند هزار و یک توجیه برای دگرگونیشان درست میکنند، اینها که آرام نمینشینند بگویند ما وقتی دیدیم قدرت اینجاست به این سمت آمدهایم، آنقدر دلیل و برهان میآورند تا دگرگونی خود را منطقی و حتّی شرعی جلوه دهند، شبث از بزرگان قبیله خود بوده، از سخنورها بوده، از آدمهایی است که قدرت فرماندهی دارد، طبیعی است چنین شخصیتی نمیتواند به این سادگی تحمل کند جامعه او را زیر سوال ببرد، شخصیتش متزلزل جلوه کند. اینجور آدها میآیند بساط توجیه به راه میاندازند، روزنامهای ترتیب میدهند، سایتی درست میکنند، وبلاگی تأسیس میکنند؛ هر روز به دلیلی رنگ جدیدشان را توجیه کنند؛ میگویند به این دلیل به آن دلیل ما دیدیم این آقا اشکال دارد از او جدا شدیم، به این دلیل به آن دلیل دیدیم آن جریان اشکال دارد از آنها جدا شدیم، اینها این عیب را داشتند و آنها آن عیب را، ولی مشکل چیست؟ دوست عزیز زیاد رنگ عوض نکنید و همیشه یک رنگ باشید زمانی که به دنبال ریاست اداره تعاون روستایی شهرستان بناب بودید اینطور ادعا نمی کردید و به طرفداران احمدی نژاد افراطی نمی گفتید و هزار دلیل می آوردید که شما شایسته هستید ولی به در بسته ……….. بر خورد کردید حداقل در زمان احمدی نژاد معاون شدید در زمان خاتمی و هاشمی بیشتر اوقات در …… در شهرستانهای مختلف بودید .پناه می برم به خدا از …………..
رشيد
تاریخ : ۶ - فروردین - ۱۳۹۴
تحلیل بی پایه و اساسی بود یعنی اصلا تحلیل نبود فقط کاغذ پر کنی بود
جعفر راستگو
تاریخ : ۵ - فروردین - ۱۳۹۴
با سلام جناب خلفا زاده ؛ شما که اهل قلمی و نیک قلم فرسایی میفرماید سعی شود وقایع تاریخی دقیق تحلیل شود و خدای ناکرده خلاف واقع ثبت نشود اینکه در نتیجه گیری نقش ستادها را به بعد انصراف عارف از کارزار انتخاباتی تقلیل نمودی بی انصافی است البته اگر اضافه نمایید طیفی از اصلاح طلبان فعال در ستاد دکتر عارف به ستاد مرکزی روحانی ملحق شدند کاملا صحیح است و البته این دوستان عزیز و هم اندیشان مان نقش افرین هم شدند اما فعالیت تبلیغاتی ستادهای مرکزی در استانها و ترجیحا آذربایجانشرقی که بنده شخصا افتخار حضور و فعالیت داشتم از همان روز اول اغاز شد و تمام قد بزرگانی چون مهندس پورحسینی سردار مولوی و ۰۰۰۰۰ بی محابا و شجاعانه ایستادند و البته عده کثیری منتظر ظهور موج بودند و نوعا موج سوارند و متخصص هواشناسی اند و سپهر سیاسی کشور را لحظه به لحظه رصد میکنند تا خدای ناکرده به اتفاقات ناگوار برنخورند نتیجتا یادداشت تحلیل گونه جنابعالی در گزاره های تاثیر گذار در پیروزی دکتر روحانی قابل تامل است اما اینکه عده قلیلی با درک و تحلیل دقیق از شرایط اجتماعی سیاسی و فرهنگی اقتصادی و منطقه ای و بین المللی جزو مجاهدان صف اول در حمایت از روحانی در جهت برون رفت کشور از بحرانهای بوجود امده در اثر سو مدیریت احمدی نژاد حتی چند ماه قبل در ستادهای مردمی نقش افرین شدند مورد تاکید این وجیهز ه کوتاه است که در صورت لزوم و ضرورت نقدی بر یادداشت جنابعالی بر اینجانب محفوظ است ۰ ارادتمند جعفر راستگو : مشاور رییس ستاد و مسئول ستاد استقبال دکتر روحانی در اذربایجانشرقی
کاظم
تاریخ : ۵ - فروردین - ۱۳۹۴
نوشته آب دوغ خیاری بود پیدا کنید پرتقال فروش را؟
بی صوات
تاریخ : ۵ - فروردین - ۱۳۹۴
آقای خلفا زاده شما تحلیل حزبی می کنید و هر آنچه که به ذهنتان خطور می کند می نویسید و در اداره تعاون روستایی مرند هم همیشه به دنبال ……………………………….. و حالا هم هم با این مقاله آب دوغ خیاری می خواهید چه چیزی را اثبات کنید الان دو سال از انتخابات گذشته و مردم در مورد عملکرد احمدی نژاد که شما پست معاونت را در دولت او به دست آوردید و عملکرد حسن روحانی قضاوت می کنند که رکود و بیکاری و طلاق در بین جوانان بی داد می کند شما هنوز دنبال پرتقال فروش هستید