رسانههای غربی با طرح دوبارهی اعدام منافقین بعد از ۲۸ سال به دنبال مشروعیت دهی به تروریستها و ناامن کردن ایران با ایجاد درگیری در مناطق مرزی هستند تا امنیت تکفیریها را در آن سوی مرزها برقرار نمایند. به گزارش اختصاصی اعتدال آذربایجان(اعتدال پرس) به نقل از آناج: دشمنی غربیها با ایران در مبانی انقلاب و ارزشیهایی […]

به گزارش اختصاصی اعتدال آذربایجان(اعتدال پرس) به نقل از آناج: دشمنی غربیها با ایران در مبانی انقلاب و ارزشیهایی که مردم این خطه بر آن باور دارند نهفته است، آمریکاییها همواره از این واهمه داشتند که ایران قدرت بگیرد و به عنوان الگویی که توان ایستادگی در برابر قدرتها را دارد مطرح شود. تحلیلگران امنیت ملی آمریکا کاملا بر این امر واقفاند که ایران در صورت رشد اقتصادی و تامین منابع در تمامی بخشها میتواند در نقطه مقابل آنها قرار گرفته و به مرور زمان سایر کشورها را در عدم کدخداپذیری با خود همراه نماید.
همین مقولههاست که دلیلی بر سرمایهگذاری آنان برای نفوذ فرهنگی و سیاسی در بطن جامعه میگردد تا مردم با غربزدگی و تعهد به ارزشهای آمریکایی، اومانیسم محور باشند و از پیکرهی نظام فاصله گیرند، آمریکاییها تاکنون ابرازهای گوناگون و در عین حال متعددی را علیه ایران به کار گرفتهاند که از جملهی آنها میتوان تحریمهای اقتصادی و ایرانهراسی اجتماعی را نام برد.
ایران هراسی اجتماعی همان بزرگ جلوه دادن برخی از مسایل ریز و ایجاد جو رسانهای با هدف القاء بحرانی بودن وضعیت حقوق بشر در ایران میباشد، در چنین پروژههایی عدم حق رانندگی زنان در عربستان، کشتار سیاهپوستان آمریکایی، آزار مسلمانان انگلیس، قتل عام کشمیریها، حمایت از گروههای تروریستی برای نسلکشی و قص علی هذه به هیچ وجه مهم نیست اما عدم آزادی همجنس بازی در ایران مساوی با پایمال گشتن حقوق انسانی است!
با این اوصاف میتوان دریافت حقوق بشر عنوانی نیست که غربیها از روی دلسوزی برای مردم آن را مطرح میکنند بلکه وسیلهای برای فشار سیاسی بر نظام در مجامع بینالمللی و پیشبرد برخی از پروژهها در راستای حمایت از تکفیریها و معاندان است.برای تصدیق این ادعا میتوان به مطرح شدن دوباره اعدام منافقین در سال ۶۷ اشاره کرد، در روزهای اخیر رسانههای معاند مجازات کسانی که سالها قبل بزرگانی همچون رجایی، بهشتی و دستغیب را به شهادت رسانده بودند، در سرخط اخبار خود قرار دادهاند و اعدام آنها را مغایر با حقوق بشر توصیف میکنند.
موضوع اعدام منافقان در حالی بعد از ۲۸ سال مطرح میشود که چندی پیش برخی از مقامات عربستانی در مراسمِ پاریس با معاندان جمهوری اسلامی ایران و مریم رجوی دیدار کردند و صراحتا از دشمنی خود با ایران پرده پرداشتند؛ اگر واقعا آمریکاییها دغدغهی حقوق بشر دارند چرا بعد از چندین دهه به یاد آن مجازاتها افتادهاند و به اسم حمایت از انسانها، به دنبال به ثمر رساندن اهداف حیوانیشان هستند؟
سال ۸۷ هنگامی که چند نفر از حاضران در مراسم سخنرانی رحیم پور ازغدی در دانشکده برق خواجه نصیر پلاکاردهایی را با عنوان «کشتار ۶۷، حقوق بشر اسلامی» بالا بردند و با واکنش دانشجویان همراه شد، ازغدی گفت: «مطمئن هستم خود این فرد هم نمیداند که از چه کسی حمایت میکند. بلکه عدهای به او گفتهاند این پلاکارد را در این مراسم بالا ببرد و او نیز از روی جهالت این کار را میکند»
وی افزود: «منافقین کسانی بودند که در سال ۵۸ و ۵۹ جنگهای تجزیه طلبانهای را در کردستان، آذربایجان، ترکمن صحرا و دیگر شهرها به راه انداختند و اینها همان کسانی بودند که در ماه رمضان یکی از سالهای اوایل دهه ۶۰ با حمله به خانه یک فرد بسیجی که تنها جرمش حزب اللهی بودن و حضور در جبهههای نبرد حق علیه باطل بود، سر سفره افطار، سر فرزندانش را با تیغ موکتبری بریدند.»
این استاد دانشگاه با طرح این سوال که اینها را نمیدانید و میپرسید چرا اعدام کردید؟ ادامه داد که: «مثلا میگفتند بچههای جهاد دو روزه گم شدند و بعد بیست رو بعد در حالیکه پوست سرشان کنده شده بود و چشمها از کاسه در آورده شده بود پیدا میکردند، لذا اینها را اعدام نمی کردند جای سوال بود! فقط یکبار در عروسی یکی از خانهای این جریان در یک نمونه، حدود ۱۵ تا بیست نفر از بچههای جهاد سازندگی را مقابل پای عروس و داماد یکی از خانهای این جریان سر بریده بودند.»
منافقان همان کسانی بودند که شکنجههایشان به مراتب بدتر از ساواک بود و بدن انقلابیها را با اتو میسوزاندند، در دوران جنگ تحمیلی با رژیم بعثی عقد اخوت بسته و مردم بیگناه را به رگبار گلوله میبستند و مجروحین بیمارستان را طی اقدامی ددمنشانه میکشتند؛ آیا مجازات وطن فروشان و قاتلان هزاران ایرانی کمتر از اعدام بود؟
حال در سال ۹۵ به سر میبریم و با شکست پروژهی تصرف عراق و سوریه، غربیها برای احیاء جریانهای خفته پراکنده در مناطق ایران هستند تا هم امنیت ملی را خدشهدار نماید و هم جریانهای تکفیری حاضر در آنسوی مرزها را از دستِ ایران نجات دهند.
غربیها به خوبی میدانند که با احیاء جریانهای نیمه جان منافق در ایران، جبهه مقاومت مورد غفلت قرار میگیرد و مهرههای آمریکایی در همسایگی کشورمان قدرت را به دست میگیرند، از سویی دیگر با ناامنی برخی از مناطق ایران، شرایط برای نفوذ هرچه بیشتر جریانهای سلفی مهیا میگردد.
برای مثال، درگیریهایی که در سلماس رخ داد و تماسهای مشکوکی که با برخی از اشخاص بانفوذ برقرار شد، استارتی برای پروژه احیاء منافقان و مشروعیتدهی به آنان بود اما از آنجایی که این دسته از افراد در بین عموم فاقد جایگاه بودند، تکرار وقایع سال ۶۷ و مظلومنمایی شبکههای بیگانه با هدف تغییر افکار عمومی صورت گرفت.
یکی از همین مظلوم نماییها نیز ادعای کذب اعدام ۳۰ هزار نفر از منافقین میباشد که هیچ سندی تاکنون در مورد آن نشر نیافته است؛ دشمنان نظام راهی را برای ناامن کردن کشور در پیش گرفتهاند که به هیچوجه مورد پذیرش مردم نیست اما اگر از ابعاد قضیه غفلت شود قطعا آنان در پیشبرد برخی از اهداف و ایجاد درگیریهایی در مناطق مرزی و انعکاس رسانهای حضور منافقان در ایران موفق خواهند بود.
Saturday, 1 March , 2025