یادداشت ویژه اعتدال آذربایجان به قلم سردبیر یکی از بلاتکلیف ترین موضوعات در سیاست های کلان کشور، مسئله مهم اندازه دولت و حدود دخالت دولت در امور مختلف است! اینکه کدام امور دولتی باشد، کدام امور غیردولتی و چگونه، هنوز تصمیم واحد و سیاست روشنی در این باره در حکمرانی خود نداریم! این سردرگمی و […]

یادداشت ویژه اعتدال آذربایجان به قلم سردبیر

یکی از بلاتکلیف ترین موضوعات در سیاست های کلان کشور، مسئله مهم اندازه دولت و حدود دخالت دولت در امور مختلف است!

اینکه کدام امور دولتی باشد، کدام امور غیردولتی و چگونه، هنوز تصمیم واحد و سیاست روشنی در این باره در حکمرانی خود نداریم!

این سردرگمی و بلاتکلیفی، موجب:

۱- هدررفت فرصتها و منابع کشور بخاطر عدم ثبات در این نوع سیاست ها در پی تغییرات در دولت ها و مجلس و حتی مدیران اجرایی ارشد

۲- سردرگمی مردم، نخبگان و کنشگران برای تنظیم نوع انتظارات و مطالبه گری

۳- نارضایتی مستمر در آحاد گوناگون جامعه می‌شود.

هرچند تعیین تکلیف مشخص و زودتر این سردرگمی و اختلافات پر هزینه، ضروری است ولی برای بهبود حکمرانی، باید افق بالاتری ترسیم کرد.

بنده معتقدم ، در دعوای بین طرفداران نظریه های «دولت کوچک» و «دولت بزرگ»، بجای توقف بر دعوای بی سرانجام این دو طیف، باید به نظریه «دولت توانمند» رجوع کرد چراکه اندازه و حد دخالت دولت، چندان هم مهم نیست، زیرا دولتی که فاقد توانمندی و کارآمدی باشد، چه بزرگ چه کوچک، حتماً محکوم به شکست است‌.

دولت توانمند، چه کوچک و پیرو اقتصاد بازار باشد چه بزرگ و پیرو دولت رفاه، حتما موفق خواهد بود.

ترکیب نامطلوب دولت بزرگ و دولت ضعیف، تهدیدی جدی در کشورهایی که بازار کمتر توسعه‌یافته دارند بوده و باعث می‌شود، دخالت بروکراسی ضعیف دولتی در اقتصاد و موضوعات بازار بیشتر شود، هزینه‌های عمومی به طور غلط تخصیص یابند، پذیرش قوانین و مقررات جدید نظارت بر بازار را به تأخیر می‌اندازند و فسادی ایجاد کنند که منابع را از اقتصاد رسمی و مولد دور می‌کنند.

بابک محمدزاده علمداری/ دکتری مدیریت دولتی