حتما از مدیران و مسوولان فعلی در دولت استفاده میکنم. در مورد اصلاحطلبان نیز باید این بررسی صورت گیرد که کسی که نزدیک به کانون فتنه است جایگاهی در دولتم ندارد اما مثلا آقای سعیدیکیا وزیر وقت دولت آقای خاتمی که اکنون نیز کاندیدا هستند را من فرد لایقی برای وزارت میدانم. اعتدال پرس: محمدرضا […]
اعتدال پرس: محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و عضو هیات رییسه جبهه پیروان خط امام(ره) و رهبری و یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری از ائتلاف پنجگانه یا همان ائتلاف اکثریت اصولگرایان است.
اکنون باهنر بعد از قریب به۳۰ سال فعالیت سیاسی تصمیم گرفته است با ترک ساختمان بهارستان به پاستور برود و ردای ریاست جمهوری بپوشد.
نایب رییس مجلس در این گفتگو با بیان این پیشبینی که گزینه نهایی این ائتلاف خواهد بود، در عین حال گفت که اگر ادامه حضورش در انتخابات به ضرر جریان اصولگرا باشد، از عرصه کنار میکشد.
باهنر میگوید نه در سال ۸۴ و نه در سال ۸۸ حامی احمدینژاد نبوده است و در عین حال اشاره میکند که در دولت احتمالیاش، اصلاحطلبان و برخی وزرای دولت فعلی نیز حضور خواهند داشت.
گزیده صحبت های این نامزد ریاست جمهوری یازدهم در گفت وگو با ایسنا را در ادامه می خوانید:
– (چه حرف جدیدی برای اداره کشور در صورت تصدی پست ریاست جمهوری دارید؟)حرف اول بنده این است که ساختارهای حکومتی را با همه مسئولیتها، اختیارات و وظایف باید به جای اول خود برگردانم، یعنی باید اختیارات مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی امنیت ملی، شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار و بسیاری دیگر به جای خود برگردد.
مثلا در مورد شورای عالی امنیت ملی، این شورا تجربه ۱۰ سال حکومت اول انقلاب است که با اصلاح قانون اساسی به وجود آمد. طبیعتا مهمترین مسائل سیاست خارجی به خصوص موضوع هستهیی باید در شورای عالی امنیت ملی پخته شود و در نهایت به محضر حضرت آقا برسد، اما در برههای این موارد از حیطه کاری شورای عالی امنیت ملی کنار گذاشته شد و کار به جایی رسید که شخص آقا احساس کردند که باید شخصا حضور پیدا کرده و عرصه را مدیریت کنند.
خروجی این تصمیم دولت برای راهاندازی بنگاههای زودبازده منجر شد که در این بنگاهها عملا ۱۵، ۱۶ هزار میلیارد تومان هزینه شود که عده زیادی از این بنگاهها نتوانستند فعالیت اقتصادی کنند. کار به جایی کشیده شده است که فردی که قبلا بیکار بوده است، اکنون به بیکار بدهکار تبدیل شده است. چون این فرد نه تنها نتوانسته به کاری مشغول شود، بلکه وامی از بانک گرفته که نتوانسته آن را پرداخت کند در نتیجه جرایم و بهرهها نیز به بقیه مشکلاتش اضافه شده است.
– سیستم تعریف شده در ائتلاف پنجگانه که البته یک طرفه است و هنوز همه آن را نپذیرفتهاند، بر این امر مبتنی است که پنج نفر متعهد هستند که قبل از ثبتنام به نظر واحد دست پیدا کنند.
از طرف دیگر ائتلاف سه گانه بارها و بارها اعلام کرده است که به یک گزینه نهایی از بین خود دست پیدا کرده است و حتی کار به جایی رسیده است که آقای ولایتی به رسانهها گفته است که ممکن است آن نفر نهایی از بین این سه نفر نباشد.
در بین جریان اصولگرایی نیز افراد دیگری همچون آقای محسن رضایی، گزینه جبهه پایداری و موارد دیگر مطرح هستند که امیدواریم آنها هم به یک فرد واحد دست پیدا کنند تا در نهایت این سه نفر از جریان اصولگرایی در انتخابات ثبتنام کنند.
این نکته را نیز نباید فراموش کرد که در انتخابات آینده هر قطب حداقل دو رقیب دارد. استدلال ما بر این است که انتخابات ریاست جمهوری سه قطبی، متشکل از اصلاحطلبان، کاندیدای مورد حمایت آقای احمدینژاد و اصولگرایان هستند با این شرط که اصولگرایان نیز به دو قطب تبدیل نشوند.
با این پیش فرض اگر اصولگرایان در زمان تبلیغات انتخاباتی به این نتیجه برسند که قطبهای دیگر قویتر هستند، آن زمان است که آن سه نفر کاندیدای اصولگرایان به جمعبندی برای رسیدن به نظر مشترک خواهند رسید و تفاهم میکنند در غیراینصورت انتخابات با حضور همین سه کاندیدای اصولگرا در کنار سایر کاندیداها برگزار میشود.
– (پیشبینی میکنید که گزینه نهایی ائتلاف پنج گانه چه کسی است؟) طبیعی است اگر خودم را گزینه نهایی ائتلاف پنج گانه ندانم باید از همین الان کنار روم. پیشبینی میکنم که گزینه نهایی باشم و این حق را برای سایر اعضای ائتلاف نیز قائل هستم اما اینکه در نهایت کدام گزینه انتخاب خواهد شد، این موضوع در ۱۵ اردیبهشت مشخص میشود.
-تلاش ما بر این است که اصولگرایان حداکثر با سه کاندیدا وارد عرصه انتخاباتی شوند. اما اینکه آیا در این امر موفق خواهیم شد، نمیتوانم پاسخی به این سوال بدهم. البته در این راه سهم خود را ادا میکنیم و از پنج نفر ائتلاف ما تنها یک نفر ثبت نام خواهد کرد.
– تاکنون تمامی اطلاعات و اخبار دقیق از قول خودشان حکایت از این دارد که ایشان در عرصه انتخابات حضور پیدا نمیکنند اما در عالم سیاست هیچ غیرممکنی وجود ندارد و هر لحظه ممکن است اتفاقی رخ دهد. به خصوص اینکه در چند روز گذشته جملاتی مبنی بر تغییر لحن آقای هاشمی برای حضور در انتخابات صادر شده است که بنده صحت و سقم آن را تایید نمیکنم.
– به عنوان یک همکار قدیمی توصیهام به آقای هاشمی این است که در انتخابات حضور پیدا نکند. البته معتقدم که آقای هاشمی دارای قدرت مدیریتی است اما برای خود ایشان مصلحت نمیدانم که وارد عرصه شود. باز هم صلاح و مصلحت ملک خویش را خسروان دانند.
اگر آقای هاشمی وارد عرصه انتخابات شود، ما مجددا درخصوص چگونگی ورود بحث خواهیم کرد. البته این بدان معنا نیست که جبهه پیروان خط امام و رهبری به نفع ایشان از عرصه رقابت کنار بکشد. بلکه بدان مفهوم در سازوکار تجدیدنظری انجام گیرد.
– اخبار و اطلاعات ما حکایت از این دارد که آقای خاتمی قصد حضور در عرصه انتخابات را ندارند ولی باز هم فشار به ایشان از طریق نامهنگاری، نوشتن طومار و راهاندازی کمپین برای حضور در رقابت زیاد است، بنابراین اینکه در نهایت آقای خاتمی به چه جمع بندی برسد، در اختیار خودشان است.
قاعدتا اگر آقای خاتمی و هاشمی وارد عرصه انتخابات شوند، جریانات تجدیدنظری در سازوکار انتخاباتی خود خواهند داشت.
– اصلاحطلبان در عرصه انتخابات میآیند البته در بین آنها لایههای مختلفی وجود دارد. به طوری که عدهای از آنها تمایلی به سمت آقای خاتمی دارند، عدهای دیگر معتقدند باید اصلاحطلب دیگری وارد شود. افراد مطروحه در بین اصلاحطلبان شامل دکتر عارف و دکتر روحانی است که البته ایشان عضو جامعه روحانیت است ولی انگار نیمنگاهی به اصلاحطلبی و نیمنگاهی به اصولگرایی و همچنین نیمنگاهی به آقای هاشمی دارد. فکر میکنم بین همین افراد اصلاحطلبان گزینه نهایی را ارائه میکنند.
با توجه به دعوتی که مقام معظم رهبری از تمام جریانات سیاسی برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری کردهاند، ممکن است عدم حضور اصلاحطلبان و یا جریانات دیگر به قهر و یا تخریب تلقی شود که بنده قاطبه اصلاحطلبان را اینگونه نمیدانم.
حتی در این رابطه برخی تمایل دارند که تمامی اصلاحطلبان را با چوب فتنه برانند که این رویکرد ظلم است. فتنه بحث جدایی بود که هزینه زیادی به کشور وارد کرد، طبیعتا موثرین و منتسبین به آن نیز باید به آن پاسخگو باشند. اما اصلاحطلبی به هیچ وجه نباید متهم به فتنه شود. بر همین اساس است که تصور میکنم که اصلاحطلبان در عرصه انتخابات حضور پیدا میکنند.
بعد از اینکه ایشان به عنوان یک نیروی اصولگرا انتخاب شد، خوشحال شدم که یک اصولگرا تصدی پست اجرایی کشور را در دست گرفته است. در همان زمان نیز سعیمان در دفاع از ایشان بود. اما به تدریج برخی از خلقیات مدیریتی ایشان را که دیدم، مقداری فاصلهام زیاد شد.
یکی از انتقادات کلیدی ما به جناب دکتر احمدینژاد این است که ایشان اصولا خردجمعی را قبول ندارند. به طوری که احساس میکند خودش به اندازه کافی قدرت تحلیل و درک دارد.
اولین اختلاف کارشناسی ما با آقای احمدینژاد بعد از اولین لایحه بودجهای بود که به مجلس تقدیم کرد و در آن زمان حدود ۸۰ درصد بودجه عمرانی را افزایش داده بود.در جلسه خصوصی به ایشان گفتم که این میزان کار عمرانی تنها به بودجه احتیاج ندارد بلکه به خواستار، نیروی انسانی و موارد دیگر احتیاجمند است. بنابراین اینکه شما بخواهید ۸۰ درصد بودجه عمرانی را اضافه کنید، شدنی نیست.
پاسخ ایشان جالب بود. گفتند که زمانی که استاندار اردبیل بودم، توانسته در یک سال بودجه را دو برابر کنم و ما به ازای آن را جذب کنم. در همان زمان به ایشان گفتم که آن زمان از استانهای مجاور همچون تبریز و ارومیه توانستهاید بودجه جذب کنید اما شما اکنون قرار است بودجه کل ایران را دو برابر کنید، میخواهید از کجا مواد موردنظر را تامین کنید. سرانجام مجلس بودجه عمرانی را در آن زمان به حدود ۳۵ درصد کم کرد.
– اعتقاد بنده بر این است که بیشترین ظلم به مردم و سرمایههای کشور از باب عدم توجه به سرمایههای نیروی انسانی شده است. قبل از دولت آقای احمدینژاد همواره این نقد را مطرح میکردم که هیچ ضرورتی وجود ندارد رییس جمهور جدید اکثر مدیران را تغییر دهد.
از قبل رسم بر این بوده است که رییس جمهور وزیر، وزیر معاونین، معاونین معاونین کل،معاونین کل روسای منطقه،روسای منطقه روسای مدارس و روسای مدارس نیز سرایداران را تغییر میدادند. این سلسله مراتب تغییرات مدیریتی ظلم بزرگی در حق مردم به شمار میآمد اما دولت نهم پا را فراتر گذاشت. یعنی نه تنها مخالفین را کنار گذاشت، بلکه نیروهای خودش را نیز حذف کرد.
یعنی در طول عمر دولت نهم و دهم بیش از ۱۰۰ استاندار، تغییر پیدا کرد. یعنی به طور متوسط سه بار در هر استان استاندار تغییر کرده است.
– حتما از مدیران و مسوولان فعلی در دولت استفاده میکنم. در مورد اصلاحطلبان نیز باید این بررسی صورت گیرد که کسی که نزدیک به کانون فتنه است جایگاهی در دولتم ندارد اما مثلا آقای سعیدیکیا وزیر وقت دولت آقای خاتمی که اکنون نیز کاندیدا هستند را من فرد لایقی برای وزارت میدانم.
انتصابهای افراد به جریانهای راست، چپ، اصلاحطلب و محافظهکار و… مانعی برای آنها برای حضور در دولت بنده نمیشود، با این توضیح که با افرادی که در کانون فتنه حضور داشتند، مشکل داریم.
بنده از کابینه دولت فعلی استفاده خواهم کرد. حتما وزرای دولت دهم در کابینهام خواهد بود.
Sunday, 23 February , 2025