نزدیک به چهار ماه از استقرار دولت روحانی گذشت. فراموش نمی کنیم که در اولین کنفرانس مطبوعاتی آقای رئیس جمهور از او شنیدیم که من با کلید آمدم و نه داس! ما هم اعتقاد داریم که برای ساختن به کلید تدبیر نیاز است و نه ابزاری دیگر. معنای رای ملت و آرایش آرا در ۲۴ […]

نزدیک به چهار ماه از استقرار دولت روحانی گذشت. فراموش نمی کنیم که در اولین کنفرانس مطبوعاتی آقای رئیس جمهور از او شنیدیم که من با کلید آمدم و نه داس!

ما هم اعتقاد داریم که برای ساختن به کلید تدبیر نیاز است و نه ابزاری دیگر. معنای رای ملت و آرایش آرا در ۲۴ خردادماه امسال نیز جز این معنای دیگر نداشت. پاسخ نه، به رفتارهای جنجال گونه و نمایشی از دولتی که به تعبیر آیت اله شاهرودی در زمان شروع صدارتش بر قوه قضائیه، ویرانه ای را تحویل دولت یازدهم داد. گزارش صد روزه دولت جز این معنایی نداشت. اما با این رویکرد توام با امید برای اصلاح امور مملکت، آنچه در منطقه آذربایجان شرقی نمود دارد، حضور همه جانبه دولت دهم در کرسی های مدیریتی پس از گذشت شش ماه از انتخابات است، یعنی رنگ باختن تدریجی یک رای!

[جبار

اینکه دوستان عرصه مدیریت کلان استان، صحبت از مطالعه برای تغییرات می کنند، بحثی منطقی و عقلانی است. اما سئوال اینجاست که این مطالعه و بررسی آیا در شش ماه گذشته توسط تیم دولت شکل نگرفته بود؟ دولت برای این منطقه برنامه نداشت؟ اگر دوستان سابق در حوزه مدیریتی موفق بودند پس چه نیازی به رای ملت و درخواست تغییر بود؟
اگر ما در فرهنگ، در صنعت، در محیط زیست،درکشاورزی کارنامه ای درخشان داشتیم، چرا نگران آمار و ارقام ها هستیم؟ جز این است که دوستان حتی اگر موافق اجرای سیاست های غلط دولت دهم، هم نبودند ولی مهر کلمه مجری برپیشانی آنهاخورده است؟ مگر دریاچه ارومیه در شروع فعالیت دولت یازدهم به این روز افتاد که در اولویت قرارگرفت؟ کدامیک از دوستان، این معضل زیست محیطی در دوره قبل در اولویت فکری شان بود؟ آیا جز این است که فرهنگ یک منطقه را از تعداد سینماها و فرهنگسراهایش بایدارزیابی کرد، دوستان حوزه فرهنگ و ارشاد چه گلی برسرملت این منطقه در این هشت سال زدند، آیا ادامه حضور، جایزه کارهای نکرده است؟
وضعیت مطبوعات منطقه از صدقه سری لطف و مرحمت دوستان به روزی افتاده که بانوی فرهنگ شهر در جلسه با شهردار، معیشت آنها را گدایی می کند؟ آیا مسئولین محترم شهر که خود را با امیرکبیر مقایسه می کردند، از خود پرسیده اند که شهری که ادعای برتری در توسعه و درج و نشر آن در رسانه های سازمان ملل را دارد، این روزها لاله پارک به تنها محل تفریح ملت تبدیل شده است؟
گردشگران سلامت این روزها تبریز را تسخیرکرده اند، مدیران مسئول برای بهره اقتصادی چه کرده اند، جز این است که در جذب سیستماتیک میلیون ها گردشگر سلامت نقشی نداریم؟ چرا تدبیر مسئولینی که بارها از آنها سئوال شد ارسباران چرا شمال نشد، به نتیجه نرسید؟چرا میلیاردها دلار پول نفت، طی هشت سال به توسعه در منطقه منجر نشد؟ چرا یک سال و اندی از زلزله ورزقان گذشت و ما هنوز کانکس نشین داریم؟ چرا صنعتگران به جای سرمایه گذاری سر از زندان درآوردند؟ چرا علیرغم توسعه کمی شهرک های صنعتی، توسعه کیفی نداشتیم؟ چرا تعداد واحدهای صنعتی تعطیل و نیمه تعطیل در این شهرک ها سر به آسمان سایید؟ چرا از شش هزار پرونده اخذ تسهیلات از صندوق توسعه ملی به تعداد انگشتان یک دست موفقیت حاصل شد؟
جناب آقای استاندار!
صحبت های جنابعالی در جلسه معارفه بذر امید را پس از سال ها در دلمان رویاند. قطعاً امید تنها چاره ما برای ادامه راه است. اما آنهایی که شش ماه پیش به این دولت آری گفتند، انتظار توجه به رای خود را دارند. ما روزی که به دولت روحانی رای دادیم به منتقد صدیق دولت تبدیل شدیم. چرا که هر چه در این سالها کشیدیم از مجیزه گویی و هاله های دور سر بود. پس از ما انتظار نداشته باشید که چشم خود را بر حقایق ببندیم و آنچه طی این سال ها بر ما رفت را فراموش کنیم. این سئوال ها به منزله زیر سئوال بردن گذشته و شخصیت افراد نیست، همه انسان ها ارزشمندند اگر نخواهند. اما آنچه در یک کار تیمی اثر گذاراست همراهی و همدلی اعضای تیم است. با یک یاعلی انتظار تغییرات امیدوارکننده در منطقه را می کشیم.
………………….
جعفر محرم پور