سخنان استاندار آذربایجان شرقی در جلسه دیروز شورای اداری استان با تذکر امام جمعه تبریز و آیت الله نوری همدانی مواجه شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اعتدال پرس، بخشی ازسخنان اسماعیل جبارزاده درنشست شورای اداری آذربایجان شرقی که در بیت امام جمعه تبریز و با حضور آیت الله نوری همدانی و مسئولان استان برگزارشد با […]
سخنان استاندار آذربایجان شرقی در جلسه دیروز شورای اداری استان با تذکر امام جمعه تبریز و آیت الله نوری همدانی مواجه شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی اعتدال پرس، بخشی ازسخنان اسماعیل جبارزاده درنشست شورای اداری آذربایجان شرقی که در بیت امام جمعه تبریز و با حضور آیت الله نوری همدانی و مسئولان استان برگزارشد با اعتراض آیت الله مجتهد شبستری مواجه شد.
استاندار آذربایجان شرقی دراین جلسه اظهار داشت: تاریخ گذشته آذربایجان شرقی ثابت کرده است که این استان یک استان فرهنگی است و عالمان، عارفان و ادیبان بزرگی از این سرزمین برخاستهاند که هر کدام در حوزه تخصص خود بینظیر بودهاند و آنچه امروز دغدغه اصلی مدیران این استان است فراهم کردن شرایطی است که بار دیگر شاهد تربیت بزرگانی در حد و اندازه مشاهیر تاریخی باشیم.
در این جلسه دکتر جبارزاده ضمن نام بردن از برخی افراد که سابقه روشنی در دین ندارند ، آنها را نیز جزو عالمان بزرگ آذربایجان برشمرد .
استاندار از سیدحسن تقیزاده و احمد کسروی با عنوان مفاخر آذربایجان یاد کرده وگفته بود: ” اینها افرادی بودند که «لا نظیر له» هستند؛ البته توجهی به این مساله نداریم که در چه قالب فکری و گروهی بودند.” که این بخش ازسخنان وی با واکنش آیت الله نوری همدانی وهمچنین آیت الله مجتهد شبستری امام جمعه تبریز مواجه شد .
آیت الله نوری همدانی در سخنانی با اشاره به این سخن جبارزاده اظهار داشتند: در اسلام علم هدف نیست، بلکه وسیله است، معلوم است که اگر این علم به دست کسروی ها و تقیزاده ها بیفتد با آن چه خواهند کرد!
در ادامه آیت الله مجتهد شبستری ضمن گلایه از استاندار گفت: برخی مواضع آقای استاندار مورد قبول نیست وباید اصلاح گردد.
امام جمعه تبریز افزود: استاندار محترم فرمودند آقایان کسروی و تقی زاده «لا نظیر له» هستند، اما این جمله ایشان ادامه دارد و آن این که کسروی و تقی زاده «لا نظیر له فی الخباثه» بودند.
گزارش اعتدال پرس به نقل از امید تبریز حاکی است، البته ماجرا به اینجا ختم نشده وپای رسانه های گروهی هم به ماجرا کشیده می شود.
از آنجایی که خبرنگاران در آن جلسه حضور داشته و مراسم مذکور را پوشش خبری داده بودند ، بعد از ظهردیروز از طرف استانداری با تمام رسانه ها تماس گرفته وگفته می شود آن قسمت از سخنان آقای استاندار را که مورد اعتراض امام جمعه محترم تبریز بود ه از خبرهای منتشر شده حذف نمایند .
عارف
تاریخ : ۱۳ - تیر - ۱۳۹۳
معلوم است که نظریات یک عده ای خاص که همسو با نظریات گردانندگان این سایت است تایید شده است و لاغیر . بنابراین از نوشتن و نقدکردن خودداری می کنم چون مطمئنا خوش آیند دوستان در سایت نه خواهدبود .آقای استاندار گفته اند که این آدم ها منهای تفکر و اندیشه آدم های بی نظیری بودند بنابراین جای هیچ مجادله ای نیست که حتی در جهت ارائه ی تفکرات مختلف نه همسو با دین و. مذهب ،این سرزمین شاهد چهره های برتری مثل کسروی و تقی زاده بوده است . متاسفانه یک جانبه نگری و خود بهتر پنداری باعث شده که جز خود هیچ کس را نبینیم و جز خود و اندیشه ی خود هیچ فکری را نپذیریم آن وقت سالیان سال از منابر همین آقایان گفته اند که حکمت گم شده ی مومن است هرچند در نزد منافق باشد و خیلی حدیث های دیگر که افاضه نموده اند ولی حال نمی توانند بپذیریند که تقی زاده هم می تواند آدم فهیم وبافکری باشد هرچند خلاف میل و راه من و تو باشد . از حضرت علی (ع) می پرسند که بهترین شاعر کیست ؟ بعد از یک مقدمه ی کوتاه و جالب می فرمایند امروالقیس جاهلی ، امروز باید آقایان شبستری و نوری بر حضرت هم ایراد بگیرند که چرا فلانی را بهترین شاعرز معرفی کرده است . خلاصه من از بیگانگان هرگز ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد .
—————————————————-
اعتدال پرس : مطمئن باشید که اعتدال پرس در پاسداشت آزادی بیان و توسعه گفتمان انتقادی و ترویج دموکراسی رسانه ای همچنان راسخ و متعهد است و در این مورد نیز هیچ سانسوری صورت نگرفته است به جز موارد حاوی توهین و عبور از خط قرمزهای قانون که طبق دستور مسئولان ، مجبور به رعایت آن هستیم.
میقاتی
تاریخ : ۲ - تیر - ۱۳۹۳
امام خمینی می فرمایند:«… یک دفعه آدم میبیند که کسروی آمد و کتابسوزی [کرد]. مفاتیحالجنان هم جزو کتابهایی بود که سوزاند. کتابهای عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسندهی زبردستی بود، ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز ـ بسیاری از شرقیها این طوری هستند که تا یک چیزی، چهار تا کلمهای یاد میگیرند، ادعایشان خیلی بالا میشود. کسروی آخری ادعای پیغمبری میکرد. نمیتوانست به آن بالا برسد، آنجا را میآورد پایین.»
میرابی
تاریخ : ۲ - تیر - ۱۳۹۳
خداوندسایه روحانیت بصیر و آگاه را از سر این مرزوبوم کوتاه نفرمایدواقعا جنگ نرم وتهاجم فرهنگی که مقام معظم رهبری سالهاست متذکر می شوند یک شیوه آن هم همین جوری است که در اخبار بالا مشاهده کردیدکسانی را بعمد در گذشته به عنوان مفاخر به این ملت بعضی ها بصورت هدایت شده قالب ومعرفی کرده اند که هیچ سنخیتی با اعتقادات این مردم ندارندکه محمدعلی تربیت و کسروی وتقی زاده از این دست هستند که اگر حرکتهای این افراد مورد مطالعه قرار گیرد می بینیم این افراد چنان اعتقادات و ارزشهای یک ملت را به سخره گرفته اند و چنان شیفته غرب شده اند که نگو ونپرس
دلسوز
تاریخ : ۱ - تیر - ۱۳۹۳
مسئول روابط عمومی استانداری چندین سال است ازبهزیستی به فرمانداری واستانداری مامور شده و این در حالی است که ایشان مدرک تحصیلی مرتبط ندارد و نه نوع استخدامشان ” که نیروی غیر رسمی هستنداجازه نمی دهد صاحب پست باشند ؟ این افراد نمی توانند عملکرد مناسبی داشته باشند. و این امورات زیاد هم بعید نیست.
آآ اهبر آآ
تاریخ : ۳۱ - خرداد - ۱۳۹۳
تقی زاده و وکسروی و غیره جزء همون کسایی بودن که مروج نظریه ای بودن که میگفتند اهالی آذربایجان اول فارس بودند و بمرور زمان ترک شدند-استاندار محترم با این حرفا واقعا لطمه بزرگی به میزان طرفداران خودش زد
محمد
تاریخ : ۳۱ - خرداد - ۱۳۹۳
آقای جبارزاده به خدا استانداری کار تو نیست.خواهشا استعفا بده و برو
اکبر
تاریخ : ۳۱ - خرداد - ۱۳۹۳
میگم بیگی کجا و جبار زاده کجا
محمد رضا
تاریخ : ۳۱ - خرداد - ۱۳۹۳
درود بر دکتر سبحان اللهی.حیف که نگذاشتند استاندار شود.حیف.حیف
ناشناس
تاریخ : ۳۱ - خرداد - ۱۳۹۳
فردی که سکاندار استان می شود کل کارهای خویش را می بایست ترک و فقط در فکر خدمت به ولی نعمتان خویش باشد نه اینکه در استانداری نیز تعدای را جمع و به فکر …………. باشند و برای استانداری آقایی را از دانشگاه ربع رشیدی آوردند بررسی گردد تا مشخص شود چقدر از ایشان در دانشگاه راضی هستند و یا فردی را از صدا و سیما آورده اند و بررسی شود سوابق اینها چه بود و یک زمانی می گفتند وزارت نفت حیاط خلوت عده ای شده است و حالا هم استانداری ها و علی الخصوص استانداری آذربایجان شرقی حیاط خلوت عده ای شده است .ضمنا” استانداری می گفت مدیر پروازی نمی خواهیم در صورتیکه خودش پروازی است
بی نام
تاریخ : ۳۰ - خرداد - ۱۳۹۳
وقتی آقای دکتر سبحان الهی را از عرصه سیاست حذف کردند و برای ایشان حتی نزدیک بود حکم استانداری را صادر کنند و از استان نگذاشتند پس انتظاری بیش از این نداشته باشید و آقایان ….. و …… و …… در فکر واردات و صادرات هستند و هر از گاهی که به استانداری سر می زنند همانند مشایی جملاتی که شایسته استان نیست بر زبان می آورند.
کارمن استانداری
تاریخ : ۳۰ - خرداد - ۱۳۹۳
وقتی مشاور رسانه ای و فرهنگی و به طور کلی همه کاره آقای استاندار جناب آقایان …..و ….. شدند انتظاری بیش از این نیست اینها یک عده ….. و …… هستند استاندار هیچ حتی به خاطر پول و مقام به اولاد خویش نیز رحم نمی کنند.خداوند همه ما را عاقبت به خیر نماید. انشا ا…
محمد
تاریخ : ۲۹ - خرداد - ۱۳۹۳
آقای جبارزاده شما حق مهندس پورحسینی رو خوردین.استانداری حق ایشان بود نه شما.انصافا مدیریت و درایت و نخبه بودن مهندس پورحسینی برا همه روشن هست.از عمد مهندس پورحسینی رو استاندار ندادن که مبادا آذربایجانشرقی پیشرفت کند.پورحسینی میتونست منشا تحول مثبت بسیاری بشه دراستان.افسوس و بی نهایت افسوس که فرزند آذربایجان رو از ما گرفتند و در تهران بکارگیری کردند.مهندس پورحسینی خواهشا استان رو نجات بده.
معصومی
تاریخ : ۲۹ - خرداد - ۱۳۹۳
باسلام وتشکرازمدیریت محترم وب سایت اعتدال پرس .ضمن خوش آمدگویی به میهمان گرانقدرحضرت آیت لله نوری همدانی وتشکر ازحضرت آیت الله مجتهدشبستری از هماهنگی این واقعه ارزشمند واحترام به جناب آقای استاندار محترم وپرتلاش
کسیکه فلسفه ای راقبول دارد باید خودش فیلسوف باشد و اگربه فلسفه ای ایراد دارد بازبایدفیلسوف باشد پس نباید درحضور عالمان یک علم خاص از آن علمی که اشراف نداریم حرفی گفته باشیم سخن هر علمی را به علمای آن واگذار کنیم والا جناب آقای دکتر جبارزاده ازمدیران ارزنده کشور اسلامی هستند که انشاالله پایدارباشند
غضنفر
تاریخ : ۲۹ - خرداد - ۱۳۹۳
اکبر جان
استاندار بی کار نیست اینها چون کاری نمی توانند از پیش ببرند دنبال حاشیه سازی هستند وقتی مشاور رئیس جمهور در امو اقوام و اقلیتها به دنبال شیر و خورشید است چرا اینها دنبال کسروی و تقی زاده خائن نباشند
عارف
تاریخ : ۲۹ - خرداد - ۱۳۹۳
زنده با استاندار
اکبر
تاریخ : ۲۹ - خرداد - ۱۳۹۳
میگم استاندار بی کار بود که این سخنان را در پیش بگیرد و اطلاعاتی از اشخاص مورد نظر نیز ندارد برو به کارت برس تو را با این حرف ها چکار
درود می فرستم بر علمای آگاه که جوابشان را داده اند
بی صوات
تاریخ : ۲۸ - خرداد - ۱۳۹۳
قابل توجه منور الفکرها
تقی زاده در عصر رضا شاه پهلوی به مناصب مهمی چون استانداری، وزیرمختاری، سفارت و وزارت رسید. در برنامه های که رضا شاه از آن به عنوان «اصلاحات و توسعه» یاد می کرد همکار نزدیک او بود. وی در دی ۱۳۰۷ به توصیه تیمور تاش وزیر دربار رضاخان والی خراسان شد و در تیر ۱۳۰۸ به عنوان وزیر مختار ایران عازم لندن شد و در فروردین ۱۳۰۹ به عنوان وزیر طرق و شوارع ـ وزیر راه ـ به کابینه مخبر السلطنه هدایت راه یافت. در مرداد همان سال با حفظ سمت وزیر مالیه شد. او در همین سمت بود که در ۱۳۱۲ قرارداد دادرسی را با شرایطی خلاف منافع کشور تجدید کرد.۱۵ و موجی از لعن افکار عمومی را تا پایان به جان خرید. تقی زاده تصمیم این قراداد را به عهده رضاشاه دانسته و خود را «آلت فعل» او تلقی کرده است، ولی طیف وسیعی از نمایندگان مجلس او را «عامد و عامل » خواندند.
او در سالهای نیمه اول دهه ۱۳۲۰ در دفاع از مواضع حکومت محمدرضا پهلوی در سازمانهای بین المللی فعال بود. در رویارویی با حوادث آذربایجان و دفاع از شکوائیه های حکومت شاه از روسیه در شورای امنیت سازمان ملل، تلاش های فراوانی کرد. او در ۱۳۲۳ سفیر کبیر ایران در انگلستان شد و در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده مردم تبریز به مجلس پانزدهم راه یافت. تقی زاده در مهر این سال وارد تهران شد و در مجلس به خاطر حمایت از تمدید قرارداد نفت به خیانت و عاملیت انگلیس و تبانی به زیان کشور متهم شد. او در مجلس پانزدهم منزوی بود. در ۱۳۲۸ در اولین انتخابات مجلس سنا به عنوان یکی از سناتورهای تهران انتخاب شد و تا ۱۳۴۶ در این سمت باقی ماند. او ۶ سال از این مدت از جمله دوره بحرانی ملی شدن صنعت نفت را رئیس سنا بود. و در این سمت با ملی شدن صنعت نفت مخالفت می ورزید تقی زاده سپس در سال ۱۳۴۶ به دلیل افشا شدن اسامی و اسرار فراماسونهای ایرانی توسط ساواک که برای تضعیف نفوذ انگلیس و تقویت نفوذ امریکا صورت گرفت، به بهانه کهولت سن، فعالیت سیاسی را کنار نهاد ۱۶ و خانه نشین شد. او در سالهای پایانی عمر خود فلج و ویلچر نشین شد و در ۸ بهمن ۱۳۴۸ در ۹۲ سالگی درگذشت.
پانوشتها:
۱. دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، ج ۷، ص ۸۸۴.
۲. دانشنامه، همان،
۳. رهبران مشروطه، ابراهم صفائی، انتشارات جاویدان، ج ۲، ص ۲۴۵.
۴. رهبران مشروطه، همان، ص ۲۴۹.
۵. ادوارد براون که از مروجان فرقه ضاله بابیگری و بهائیگری بود، صاحب تألیفات عدیدهای به زبان فارسی است. او در ۱۵ دی ۱۳۰۴ در لندن درگذشت.
۶. مشاهیر سیاسی قرن بیستم، احمد ساجدی، انتشارات محراب قلم، ص ۱۳۱.
۷. فصلنامه مطالعات تاریخی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیای، ج ۶، ص ۲۳۷.
۸. فصلنامه، همان.
۹. سید حسن تقیزاده به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، مقدمه ص نه.
۱۰. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج ۲،ص ۱۵۷.
۱۱. مشاهیر، همان، ص ۱۳۲.
۱۲. مورگان شوستر در ۱۷ اردیبهشت ۱۲۹۰ همراه با ۴ مستشار دیگر آمریکائی برای آنچه که «اصلاح امور مالی ایران» خونده شد به تهرانآمد.
۱۳. سید حسن تقیزاده، همان، مقدمه، ص یازده.
۱۴. اولین شماره نشریه «کاوه» به مدیریت تقیزاده در سوم بهمن ۱۲۹۴ در برلین منتشر شد. این نشریه از ۱۵ شهریور سال بعد به صورت روزانه ـ روزنامه ـ درآمد.
۱۵. برای اطلاع از تجدید پیمان دارسی به مقاله «سرگذشت نفت از فوران اولین چاه تا پیروزی انقلاب » در سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مراجعه شود.
۱۶. مشاهیر، همان، ص ۱۳۳.
قادر
تاریخ : ۲۸ - خرداد - ۱۳۹۳
قابل توجه جناب آقای استاندار
تقیزاده در دوره دوم بار دیگر به عنوان نماینده مردم تبریز برگزیده شد. تقیزاده ریاست حزب انقلابی دموکرات را برعهده گرفت و کسانی چون حیدر عمو اوغلی تروریست قفقازی نیز در راس حزب دموکرات قرار گرفتند. در مقابل حزب دموکرات، اعتدالیون بودند، که روحانیونی مانند آیتالله بهبهانی و نیز سپهدار تنکابنی و ستارخان و باقرخان عضو این حزب بودند. اعتدالیون دموکراتها و تقیزاده را به همکاری با استعمارگران متهم میکردند.
در دوره حضور تقیزاده در مجلس دوم بار دیگر قتلی اتفاق افتاد که تقیزاده از متهمان اصلی آن به حساب میآمد. آیتالله بهبهانی رئیس حزب اعتدالیون باز هم به دست برخی از آذربایجانیها مقتول شد؛ ولی این بار پیامدهای سنگینی برای تقیزاده به همراه داشت.
پس از پیروزی مشروطهخواهان و پناه بردن محمدعلی شاه به سفارت روس و به قدرترسیدن احمد شاه کودک، جمعی از سران مشروطه مجلس عالی تشکیل دادند تا وضعیت کشور را مشخص سازند.
در ماجرای حمله مشروطهخواهان به تهران، تقیزاده؛ از جمله کسانی بود که از ترس حمله قوای روسی به آذربایجان و سپس تهران، اصرارهای فراوانی کرد که نیروها به تهران حمله نکنند.[۲۳]
پس از چندی این مجلس منحل شد و اداره امور انقلاب مشروطه به هیات مدیره مشروطه اعطا شد که نام سیدحسن تقیزاده، حسینخان نواب، محمدولی خان تنکابنی، سرداراسعد بختیاری، وثوقالدوله و حکیمالملک در میان هیات مدیره به چشم میخورد.
وظایف این هیئت اداره حکومت و کشور تا برگزاری انتخابات بود. از جمله کارهایی که این هیئت مدیره تقریبا تمام انگلیسی انجام داد، دستور محاکمه و قتل شیخ فضلالله نوری بود.
جرمیکه هیچگاه تقیزاده زیر بار آن نرفت. تقیزاده گرچه گفته هیئت مدیره شیخ فضلالله را محاکمه نمودند؛ ولی خود را از اعضای ابتدایی آن که دستور محاکمه شیخ فضلالله را دادند، ندانسته و آن را به دیگران نسبت میدهد
قادر
تاریخ : ۲۸ - خرداد - ۱۳۹۳
کسروی به عنوان یک مخالف اسلام، تشیع و روحانیت؛
وی در کتاب “پیرامون اسلام” اسلام را به عنوان یک دین جامع و پاسخ گوی جهان امروز نمی داند و آن را رد می کند و تشیع، ائمه اطهار(علیهم السلام) و روحانیت را مورد حمله قرار می دهد و به همین دلیل ملت مسلمان در طی سال های ۱۲۹۰-۱۳۲۴ با وی به مخالفت برخاسته و آثارش را نقد و بررسی، تحلیل و رد نموده است. از نظر قانون اساسی مشروطیت تالیف کتب ضد اسلام و ضد تشیع ممنوع و نویسنده آن باید مورد پیگرد و محاکمه شود. طبق همین قانون در تهران سال های ۱۳۲۴ – ۱۳۲۶ چندین شکایت از سوی علماء به محافل مذهبی صورت گرفت اما دولت در دوران رضاخان نه تنها توجهی نکرد بلکه برای حفاظت از حزب باهماد آزادگان مامور ویژه گماشت تا از تشکیلات و شخص کسروی محافظت نمایند.
پس از سقوط رضاخان چندین مورد شکایات صورت گرفت ولی باز توجهی نشد. در موارد متعددی علماء و دانشمندان اعلام آمادگی برای مناظره با وی کردند، اما او نپذیرفت. محقق و سیاستمدار معاصر وی که در دوران طلبگی در مدرسه طالبیه تبریز باهم بودند، حجه الاسلام و المسلمین حاج سراج انصاری کلیبری نامه نگاری متعدد نمود، وقتی بدون پاسخ ماند سه جلد کتاب استدلالی “نبرد با بی دینی” ، “شیعه چه می گوید” و “دین چیست و برای چیست” چاپ و منتشر کرد که مورد استقبال وسیعی قرار گرفت.
مرحوم آیت الله میرزا جواد تهرانی از علمای مشهد نیز رساله ای در نقد کسروی نگاشت . استاد، مورخ و محقق معاصر دکتر سید جعفر شهیدی کتاب مستندی در رد گفته ها و نوشته های کسروی منتشر کرد. حضرت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۲۲ کتاب “کشف الاسرار” را در رد احمد کسروی و حکمی زاده به صورت استدلالی نگاشت و تحلیل نادرست و سراسر تحریف کسروی را مورد نقد، بررسی و تحلیل قرار داد. کتاب حاضر در طی هفتاد سال گذشته یکی از منابع و ماخذ بوده و هنوز دارای پیام و محتوای خاصی است.
اگر چه در دوران شاه (۱۳۲۵- ۱۳۵۷) ده ها کتاب، صد ها مقاله تاریخی، سیاسی، مذهبی، و نقد های مستقیم و غیر مستقیم انتشار یافته است و در سال های اخیر کتاب “سیری در اندیشه احمد کسروی” توسط موسسه قدر ولایت منتشر شده است که درخور توجه می باشد.
نظر کسروی راجع به امام زمان (ع) چنین است: “امام حسن عسگری فرزندی نداشته ….. چگونه تواند بود کسی فرزندی داشته باشد و کسی از آن آگاه نباشد…. هزار سال زندگی باورکردنی نیست. خدا را چه نیازی بود که کس را هزار سال زنده نگه دارد….”
۷. کسروی به عنوان مدعی پیامبری. برانگیختگی و آورنده دین جدید بعد از حسینعلی بهاء، غلام احمد قادیانی، و برخی مدعیان پیامبری؛
او پس از نفی اسلام و تشیع در اندیشه تاسیس یک دین به نام “پاک دینی” شد. کتاب “ورجاوند بنیاد” که به اصطلاح کتاب مقدس او بود و در کتاب “راه رستگاری” به صراحت می نویسد: شاید خداوند هزار سال جهان را به حال خود واگذارد و ما اینک برانگیخته شده تا دین پاک را گسترش دهیم و انسان ها را آگاهی بخشیم. (مضامین مطلب کسروی) و در کتب دیگر و مجلات و نشریات در سال های ۱۳۲۶-۱۳۲۴ این نوع ادعا دیده می شود و برخی از به اصطلاح مریدان و طرفدارانش او را پیامبر می دانستند. درگیری ها و اختلافاتی که وی پدید آورد در تهران، نیشابور، مرند، تبریز و . .. همه جای تحقیق و بررسی از عملکرد او دارد خوشبختانه اسناد و مدارک بسیاری وجود دارد که طرفدارانش صراحتا علیه دین اسلام، تشیع و اهل بیت( علیهم السلام) می گفتند و می نوشتند.
برگزاری جشن کتاب سوزان توسط کسروی و همفکرانش
از دیگر روش او این بود که در اول دی ماه هر سال جشن کتاب سوزان داشت. او غیر از قرآن کریم و شاهنامه فردوسی بسیاری از کتب اعتقادی، دعاها، عرفان، فلسفه و خصوصا کتاب های مربوط به زبان و ادبیات ترکی را می سوزاند و مفاتیح الجنان، را برای جامعه مضر می دانست و در این جشن طرفدارانش این کتب را می آوردند و به عنوان اظهار تنفر از “بد آموزی ها” دست به این اعمال می زدند.
۸. کسروی پایه گذار حزب توده؛
کسروی در دوران خفقان و استبداد و خشونت رضاخان که هر صدا، حرکت، جنبش و محافل اسلامی حتی عزاداری امام حسین(ع)، حوزه های علمیه و هیئت های دینی را تعطیل می کرد حزبی به نام ” باهماد آزادگان” در تهران تاسیس کرد که در شهرهای دیگر شعبه داشت و به قول شادروان جلال آل احمد،باهماد آزادگان اعتقادات و مبانی فکری نسل جوان را سست نمود و پس از شهریور ۱۳۲۰ اکثر آنها به حزب توده پیوستند.
۹.کسروی از حامیان اصلی دیکتاتوری رضاخان؛
در بی دینی، دین ستیزی، شکست معنویت، نگرش او به علوم تجربی بس نادرست و ناشایست است. کارنامه کسروی به همراه افرادی مانند محمود افشار به عنوان یک ناسیونالیست و فارس پرست افراطی که مدافع رضاخان، ایران باستان و ایران منهای اسلام بود در آثار و کردارش روشن است و در مجلاتی که در طی سال های ۱۳۲۴-۱۳۱۲ منتشر می شد مقالاتی دارد و حتی پس از سقوط دیکتاتوری رضاخان از کارنامه وی دفاع و از مخالفان رضاخان خصوصا روحانیت انتقاد می کند.
حضرت آیت الله العظمی سید حسین قمی که در سال ۱۳۱۴ توسط پهلوی دستگیر و به عراق تبعید شده بود، سال ۱۳۲۲ با دعوت علماء و مراجع به ایران می آید و کسروی علیه ایشان مقاله ای می نویسد و از رضاخان دفاع می کند و از دولت می پرسد چرا وی را به ایران راه داده اند که وارد مملکت شود.
در قضیه محاکمه دو چهره جنایت کار عصر رضاخان یعنی “سرپاس مختاری” و “پزشک احمدی” هنگامی که محاکمه آنها آغاز شد کسروی به عنوان وکیل مدافع ازآن دو جنایت کار دفاع نمود و این خود جای تامل و دقت برای مورخان و پژوهشگران تاریخ دارد.
۱۰. کسروی به عنوان یک روزنامه نگار؛
وی به عنوان یک زبان دان و زبان ساز، کارمند دادگستری و مسئول و رئیس دادگاه در خوزستان، مازندران، دماوند و …، کار مقاله نویسی و روزنامه نگاری را در پیش گرفت. حتی در سال های ۱۳۲۴-۱۳۱۲ خود دارای چند عنوان مجله و نشریه بود که اکثر مقالات آن را خود می نوشت آن هم با واژه سازی جدید و حذف واژگان دینی و اسلامی به نام پاک سازی ادبیات فارسی و این حرکت نه تنها در مسیر رشد و توسعه فکری، علمی، سیاسی نبود که به نوعی در اختلاف، تشتت، ایجاد دشمنی و عداوت در جامعه با توجه به استبداد رضاخان و اشغال ایران توسط متجاوزان شوروی، انگلیس و آمریکا در سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۰ قابل تامل است.
کسروی پیشتاز خیانت به ایران؛
با توجه به موارد فوق چون کلیات دیدگاه کسروی بر اساس ناسیونالیسم و آریا پرستی، ضدیت با اسلام، تشیع و فرهنگ و تمدن اسلامی و هم چنین ضدیت با زبان و ادبیات سایر ملت های ساکن ایران خصوصا زبان و ادبیات ترکی بود، مسلما در آثار وی به شکل افراطی و مستقیم و غیرمستقیم تاثیر گذار بوده لذا اگرچه ما خود قائل به تفکیک آثارش می باشیم و معتقدیم که هر یک را باید در جایگاه خود بررسی و تحلیل نمود ۱۰ مشخصه در آثار کسروی عبارتند از:
* مدافع ایران، ایران باستان ،آریا و فارس پرستی ، ایران منهای اسلام
* به لحاظ فکری تحت تاثیر نگرش علوم تجربی غرب و روشنفکرانی چون طالبوف بود
* به بهانه مبارزه با بدآموزی و خرافات اساس و حقایق دین را زیر سوال برده و تخطئه می کرد.
* در آثارش علیه تشیع، اهل بیت(ع) و مبانی فکری اسلام می نوشت.
* بهائیت را تایید و به بهائیان خطاب می کند که اگر شما می توانید کاری از پیش ببرید من با شما همکاری خواهم کرد و این پیام جای دقت بیشتری دارد.
*مدافع رضاخان و سیاست اسلام زدایی و دین ستیزی،قوم ستیزی ، کشف حجاب و روند غربگرایی و باستان گرایی پهلوی بود.
* آورنده دین جدید به نام پاک دینی! و مدعی پیامبری
* ایجاد اختلاف، شقاق و درگیری در جامعه بر خلاف قانون اساسی، فرهنگ و تمدن اسلامی و ادب به مقدسات اسلامی.
* عدم آمادگی برای مباحثه و مناظره با علماء و فرار از رویارویی با دانشمندان و اندیشمندان منتقد.
* ایجاد انحراف و اعوجاج در جامعه و نسل جوان خصوصا در دورانی که رضاخان علیه اسلام و دین مبارزه می کند. او در عرصه های دیگر نیز کمک کار حکومت است.
* برخی از آثارش خصوصا در تاریخ با نقد و بررسی و تحلیل قابل استفاده می باشد.
اگر چه بیش از هفتاد سال از آن گذشته است، خصوصا رشد و گسترش تاریخ پژوهی در سه دهه واپسین ابعاد وسیع و عمیق گرفته است و متن ها به دلیل انتشار اسناد و رسائل خطی نیازمند ویرایش و تحلیل و نقد است.
کسروی دشمن درجه یک شیخ محمد خیابانی
تبریزی در ادامه افزود: کسروی به عنوان عضو حزب دموکرات و مخالف شیخ محمد خیابانی (۱۲۹۸-۱۲۹۵) فردی خود رای و خود سر بود که در حزب ایجاد درگیری نمود. خصوصا با محافل و تبشیری آمریکایی ها مرتبط بود. شیخ چند بار او را از ارتباط با آنها باز می داشت اما او به طور پنهانی این ارتباط را حفظ و سپس همراه زین العابدین ایرانشهر، برادر کاظم زاده ایرانشهر به توطئه پرداخت تا جایی که سه بار کنسولگری انگلیس از وی دعوت به مبارزه علیه شیخ خیابانی نمود. اگرچه خود می گوید نپذیرفتم!
قضاوت های او علیه شیخ، اتهاماتی که به شیخ وارد نمود و در گیری های مکرر او باعث شد که شیخ محمد خیابانی دستور تبعید وی را از تبریز صادر کند. او و زین العابدین مجبور به خروج از تبریز و رفتن به تهران شدند که بررسی و تحلیل این فصل هم ضرورت دارد.
تبریزی ضمن اشاره به آثار متعدد و جریان ساز کسروی بیان داشت: شخصیت احمد کسروی چند وجه است و هر وجه از وجوه آن نیازمند مباحث گسترده تری می باشد خصوصا اینکه آثار متعددی دارد و در دورانی جریان ساز شد.
در مورد انحراف، اعوجاج و کژراهه و انحطاط فکری سیاسی کسروی قضاوت های گوناگونی وجود دارد که هر کدام باید مورد تحقیق قرار گیرد.
الف: او تحت تاثیر طالبوف، ملکم خان و برخی دانشمندان اروپایی قرار گرفت و به فکرایجاد تحول فکری و پدید آوردن مکتب فکری افتاد.
ب: سعید نفیسی در نیمه راه بهشت،او را جزو فراماسون ها می داند که هنوز سند متقن در این باره به دست نیامده است اما عضو فرهنگ سلطنتی انگلستان بود.
ج: برخی علت آن را ارتباط با محافل تبشیری آمریکا در تبریز می دانند. خاصه وی در اوایل ۱۲۹۰،در منبر علیه پیامبر اکرم(ص) سخن گفته که با واکنش شدید مردم تبریز مواجه شد و بعدها شیخ خیابانی هم او را از تبریز تبعید نمود.
د: در تحلیل دیگر می توان او را با داشتن استعداد و نبوغ ادبی و فکری کسی دانست که غرور علمی او را گرفت و خود را برتر از همه و اندیشه اش را بالاتر از دین، اسلام و تشیع دانست و چون نتوانست در وادی فلسفه، عرفان و دین رشد کند، بر اساس مباحث اجتماعی خود را تا حد پیامبری بالا برد! و یا پیامبری را در حد خود پایین آورد.
ر: انتشار کتب متعدد، جذب وی به جریان باستان گرایی و ترویج زبان فارسی و نابودی دیگر زبان ها خصوصا زبان ترکی آذربایجان و دفاع حکومت باستانگرا و آریا پرست پهلوی از وی موجب پدید آمدن زمینه خودبرتر بینی، خودپسندی و خودخواهی شد که این موضوع جای بررسی بیشتری دارد و آنچه مهم است غرور و خودخواهی وی است.
وی ضمن اشاره به انحراف کسروی ادامه داد: در مورد زمان انحراف وی شاید بتوان همان اوایل دهه ۱۲۹۰ دانست که علیه پیامبر اسلام(ص) و مقدسات در تبریز سخن گفت ولی به صورت روشن و عمومی از سال ۱۳۱۴ با شروع کشف حجاب و ممنوعیت عزاداری از سوی رضاخان وانتشار نشریات شروع شد. اوج آن در سال ۱۳۱۶ و درگیری در هشت سال پایانی دوران رضاخان و سال های اشغال ایران(۱۳۲۴-۱۳۲۰) که منجر به مرگ وی شد.
کسروی اولین تئوریسین قومیت گرایی در ایران
پژوهشگر تاریخ معاصر درباره ی مطرح کردن بحث های قومیت گرایی توسط کسروی گفت: یکی دیگر از مباحث مهم از قرن نوزدهم نغمه های ناسیونالیسم در انگلیس بود که توسط مراکز شرق شناسی و ایران شناسی مطرح می شد. طرح قومیت ها و ملیت ها، آن هم در حد یک ایدئولوژی با صبغه افراطی و عناوین پان ایرانیسم، پان عربیسم، پان کردیسم و . . . طراحی شد. کلمه “پان” تکیه بر برتری و تحقیر دیگران شد.
وی ادامه می دهد: در ایران این حرکت در اوج انقلاب مشروطیت ابعاد وسیع تری به خود گرفت و کسروی در گرداب ناسیونالیسم قرار گرفت و عملکرد وی در آن زمان در مسیر اهداف رضاخان پهلوی ( ضدیت با اسلام و باستانگرایی و ضدیت با زبان و ادبیات سایر ملت ها خصوصا ترک های ایران) بود و در سال های ۱۳۲۴-۱۳۱۲ می توان این نگرش را در نظر گرفت که تمامی این حرکت باعث اختلاف، کینه ورزی، عداوت، دشمنی و تحقیر میان ملت های اسلامی خصوصا در ایران شد و شاید ما هنوز هم گرفتار آن بدآموزی ها و القائات استعماری در جای جای ایران و جهان اسلام باشیم.
وی با اشاره به تفکر طرفداران کسروی تصریح کرد:در مورد احمد کسروی سه دسته به کژ راهه می روند:
*دسته ای کسانی هستند که کسروی را در ابعاد آثار و عملکردش نمی شناسند و یا با تبلیغ دیگران او را در شمار مشاهیر می نامند و احیانا به صورت ناقص و غیر تخصصی تاریخ مشروطیت و تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان او را خوانده و او را ممتاز می دانند. و لذا این دسته بر خلاف علم و عقل و عدالت و انصاف می روند.
* دسته ای به دید گرایش ناسیونالیستی و فارس گرایی آثار کسروی را برجسته یا حتی ادبیات، زبان دانی و سبک نگارش او را می پسندند. این جمع هم اثرات تخریبی کسروی بر میراث گرانبهاء و گرانقدر فلسفه، عرفان، ادبیات و هنر گذشته را نمی دانند و اگر به درستی برایشان تحلیل شود حتی او را ضد اقتدار ملی، فرهنگ ملی، عزت ملی و منافع ملی می شمارند.
* و دسته ی آخر محافل ضد اسلام و ضد دین بویژه استعمار غرب که همواره به دنبال شقاق و اختلاف در جامعه است و این روزنه ها مناسب ترین فرصت است تا جامعه را سرگرم درگیری های داخلی نماید تا از توجه به مسائل اصلی بازمانند و این شگرد استعمار بوده است و لذا باید با ظرافت و دقت با آن برخورد نمود.
و از موارد فوق چه تاسیس و پدید آوردن تشکیلات و جریانات استعماری از قبیل بهائیت، وهابیت، قادیانی گری، اسماعیل آقاخانی؛ و چه احزاب و گروه هایی که از اوان مشروطه تشنج آفرین و اختلاف انگیز بودند: امثال حزب دموکرات تقی زاده، حزب اراده ملی سید ضیاءالدین طباطبایی، حزب عدالت علی دشتی، حزب منشی زاده، حزب پان ایرانیست و فارس پرست پزشکیور؛ یا تاسیس احزاب و گروه های وابسته مستقیم به استعمار شرق و غرب امثال حزب توده ایران، حزب دموکرات کردستان، حزب ملیون منوچهر اقبال، حزب مردم اسداله علم، حزب ایران نوین حسینعلی منصور، کانون مترقی، کانون مترقی خواه؛ تمامی موارد فوق در راستای ایجاد اختلاف و درگیری است لذا غرب و عوامل آن سعی در زنده نگه داشتن زمینه های اختلافات دارند.
امام خمینی (ره): کسروی مغرور و خودبزرگ بین
رحیم نیکبخت معاونت تدوین مرکز اسناد انقلاب و عضو موسسه ی تاریخ و فرهنگ ایران در گفتگو با خبرنگار آناج با اشاره به ابعاد شخصیتی گوناگون کسروی گفت: شهرت عمده ی کسروی به خاطر نگارش کتابی درباره ی تاریخ ایران و آذربایجان می باشدو صرف نظر از دیدگاهها بخاطر استفاده از روش تحقیق و نگارش خوب تواننسته قابل استفاده شود موید این مطلب زمانی است که امام خمینی(ره) کتاب وی را زمانی که در تبعید در کشور ترکیه بود خوانده بودند و نحوه ی نگارش را تایید کرده بودند.
بنابراین امام خمینی که خود زمانهی کسروی را درک کرده است، در مورد وی قضاوت منصفانهای داشته و فرموده اند:”یک دفعه آدم میبیند که کسروی آمد و کتابسوزی [کرد]. مفاتیحالجنان هم جزو کتابهایی بود که سوزاند. کتابهای عرفانی را هم سوزاند. البته کسروی نویسندهی زبردستی بود، ولی آخری دیوانه شده بود یا یک مغزی است که این مغز ـ بسیاری از شرقیها این طوری هستند که تا یک چیزی، چهار تا کلمهای یاد میگیرند، ادعایشان خیلی بالا میشود. کسروی آخری ادعای پیغمبری میکرد. نمیتوانست به آن بالا برسد، آنجا را میآورد پایین.”
ادعای پیغمبری کسروی
نیکبخت ادامه داد: کسروی بعدها به خاطرخود بزرگ بینی و غروری که دچار شد حرکات عجیب و غریبی از خود به نمایش گذاشت از جمله توهین های مکرر به تشیع ، ادعای پیغمبری، جشن کتاب سوزان و …
کسروی علاوه بر عید نوروز به سه عید دیگر اعتقاد داشتاولی روز مشروطه که ۱۳ مرداد بود که کسروی میگفت فرمان مشروطیتدر این روز به امضاء رسیده نه ۲۴ خرداد ، دوم روز یکم دی که جشن کتاب سوزان بوو سومین جشن روز یکم آذر که اولین شماره نشریه ی پیمان بیرون آمد.
دکتر پرغو استاد تاریخ دانشگاه تبریزدر پاسخ به سوال خبرنگار درباره ی بعد علمی و مذهبی کسروی بیان داشت: وی از لحاظ بعد علمی یک فرد غیر متعهد به دین و غیر متعهد به تاریخ بود وبا تاریخ نگاری یک جانبه به نفع عوامل استعمارهمواره دل در گرو افکار فرقه ای و ضد روحانی و تشیع داشته و در راستای افکار لائیک حرکت می کرد به گونه ای که با افرادی چون نواب صفوی مناظرات خصمانه ای برگزار کرده و همواره به آنها توهین می کرد.
نوع نگاه کسروی به تشیع همانند عبدالوهاب
وی ادامه داد:نوع نگاه کسروی به تشیع و دین داری همانند شخصیت عبدالوهاب می باشد، او عالمی چون شیخ فضل الله نوری را به قدری ترور شخصیت کرده و زیر سوال می برد که همگان گمان کنند شیخ فضل الله وابسته به استعمار می باشد.
رئیس موسسه ی تاریخ و فرهنگ ایران خاطر نشان کرد: برخی اساتید نماها در داخل ایران که از تاریخ نویسی و اعتقادات کسروی حمایت می کنند باید بدانند شخصی که بدون داشتن سند شیخ فضل الله نوری را زیر سوال می برد نمی تواند تاریخ نویس حقیقی باشد.
پرغو در پایان تصریح کرد: کسروی با زرنگی با بهره مندی تمام از بازیهای استعمارقصد داشت در تکه تکه کردن جامعه ی شیعی قدم بردارد،مبنای فکری کسروی و همفکرانش در انتشار و ترویج افکار قومیت گرایی و فرقه گرایی تفکرات استعمار پیر(انگلیس) بود.
به گفته ی پژوهشگران پس از گلاویز شدن های شدید در طی مناظرات کسروی با نواب صفوی، کسروی با شکایت نواب به دادگستری رفت. کسروی را به دادگاه کشاندند. متأسفانه دادگستری نه تنها توجهی به اعتراضات و شکایت شاکیان نکرد، بلکه به نوعی نیز دفاع از کسروی را پیشه گرفت. تنها راه حل برای شاکیان، اجرای حدودی بود که با فتوای مراجع تقلید نجف اشرف مسلم شده بود. یکی از اعضای فعال و معتقد فدائیان اسلام، سرانجام در اسفند ۱۳۲۴ اجرای حکم کرد و به زندگی فردی خاتمه داد که منشأ اختلاف، تشنج، درگیری و توهین به مقدسات اسلام و تشیع بود.
برای آگاهی بیشتر پیرامون مباحث فوق رجوع شود به کتب زیر:
۱. تفکر جدید/ ۵ جلد/ دکتر محمد مدد پور/ تهران
۲. ناسیونالیسم/ دکتر رضا داوری/ تهران/ رجا
۳. جامعه شناسی غرب گرایی/ دکتر محمدعلی نقوی/ تهران/ امیرکبیر
۴. جریان شناسی تاریخ نگاری/ تهران / بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی
۵. تاریخ از دیدگاه امام خمینی/ تهران/ موسسه تدوین و تنظیم آثار امام خمینی(ره)
۶. احزاب از دیدگاه امام خمینی/تهران/ موسسه تدوین و تنظیم آثار امام خمینی(ره)
۷. فراز و فرود مشروطیت/ دکتر سید مصطفی نقوی
۸. مجله آئین اسلام/ تهران/ ۱۳۲۷-۱۳۲۴
۹. تاریخ اجتماعی ایران/ دکتر موسی نجفی – دکتر موسی حقانی
۱۰. بهائیان دکتر سید محمد باقر نجفی
۱۱. غرب زدگی / جلال آل احمد
۱۲. در خدمت و خیانت روشنفکران/ جلال آل احمد
احمد
تاریخ : ۲۸ - خرداد - ۱۳۹۳
زندگی نامه احمد کسروی:
در سال ۱۲۶۹ هجری الشمسی در تبریز به دنیا آمد.از دوران جوانی معتاد به تریاک بوده است.کسروی در کتاب ،زندگی من ،در صفحات ۴۴۶ و ۴۴۷ به معتاد بودن خود اعتراف میکند.حتی نوشته است که با ملک الشعرای بهار باهم خیلی تریاک کشیده اند.
در سال ۱۲۸۹ خوانواده کسروی به بیماری تیفوس دچار شد و مادرش از دنیا رفت ولیکن احمد دچار کمخونی شده و چشمهایش کم سو گردید و دندانهایش پوسید و موهایش ریخت و دچار سؤ هاضمه شد.
در سال ۱۲۹۳ در تبریز به مدرسه موریال اسکول آمریکاییان رفت و در آنجا توسط معلم آمریکایی به خدمت سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا درآمد و در قالب ماموریتهای محول شده به وی برای جمع آوری اخبار و اطلاعات به باکو،تفلیس،عشق آباد رفت و مطالبی که در مورد بولشویکهای روس جمع کرده بود به معلم آمریکایی خود داد.
خیانت کسروی به شیخ محمد خیابانی :
کسروی با سرگرد ادموند (رییس اداره سیاسی بریتانیا در تبریز) دیدار کرده و قرار میشود که از حرکات شیخ محمد خیابانی و دموکراتها اطلاعاتی به وی بدهد.در این میان مخبر السلطنه نیز از تهران به کسروی خبری میفرستد که اگر در فرو نشاندن قیام خیابانی تلاش کند ،در آینده پست و مقام خوبی به او خواهد داد.کسروی نیز در قالب اینکه تاریخ مینویسد مکارانه به خیابانی نزدیک شده و مسائلی را که بدست می آورد به سرگرد ادموند و مخبر السلطنه میفروشد.کسروی برای ثابت کردن چاپلوسی و آدم فروشی خودش در پیش اربابان (خارجیان و حکومت مرکزی)…اقدام به ایجاد تفرقه در بین دموکراتها میکند و در مقابل خیابانی ،شاخه تنقیدیون را درست کرده و به مخالفت با خییابانی میپردازد.در گیر و دار این مساله جاسوس بودن کسروی فاش میشود و انقلابیون تبریز دار و دسته خائن کسروی را دستگیر میکنند ولی سید احمد لباس زن پوشیده و چادر به سر میکند و به سائین قالا فرار میکند ،با کمکهای مخبر السلطنه به تهران میرود.در سال ۱۲۹۹ که قیام خیابانی شکست میخورد و شیخ محمد خیابانی شهید میشود ،به پاس خدماتی که کسروی در شکست دادن انقلابیون کرده بود به ریاست دادگاه استیناف تبریز منصوب میشود .مردم تبریز که خائن و چاپلوس بودن ایشانرا میدانستند شروع به اذیت کسروی میکنند و سید دوام نیاورده و ۳ هفته بعد پست و مقام خود را ول کرده و به مازندران میرود
اکثر کتابهای کسروی موضوعاتی است که اربابانش در مورد تحریف آنها به سید دستور داده بودند و به خاطر آن اشتباهات و تناقضات زیادی دارند.در مقاله ای که در روزنامه حبل المتین سوریه به چاپ رسانده است ،مردم آذربایجان را تورک میداند ولی بعدا فارس و آذری میداند.(کتاب کسروی در پیرامون ادبیات ..چاپ تهران سال ۱۳۶۵ صفحه :۱۴۶).
کسروی در نوشته هایش ،معترضین را مخالفان اسلام مینامد ولیکن در جای دیگری اسلام را دینی میداند که تاریخ مصرف آن تمام شده است.
ادعاهای پیامبری سید احمد کسروی :
کسروی در نوشته هایش از آوردن دین جدید سخن میگوید .کتابی تحت عنوان ورجاوند بنیاد نوشته است.(ورجاوند بنیاد دو کلمه ساخته کسروی است که به معنای کتاب مقدس میباشد).و این کتاب را به یاران خود تحت عنوان کتاب دینی میدهد و میگوید که این کتاب بنا به خواست خدا نوشته شده است و ائین خدا هست و جانشین دین اسلام میباشد.
ادعای پیامبری سید کسروی دقیقا همزمان با ترویج وهابیت در عربستان است که کشورهای غربی پشتیبانان اصلی و برنامه ریزان این مسائل بودند.
ماجراهای سید کسروی و شیخ خزعل :
زمانی که حکومت عوبستان الاهواز در دست شیخ خزعل بود .رضا پالانی (پهلوی)…قبل از لشکر کشی به آنجا و کشتار ملت عرب ،کسروی را به عنوان جاسوس به الاهواز میفرستد.ولیکن شیخ خزعل از جاسوس بودن کسروی مطلع میشود و کسروی به ناچار به خفاجیه (سوسنگرد) فرار میکند.به هنگام ورود ارتش به الاهواز کسروی یک سخنرانی کرده و رضا پالانی را اعلی حضرت شاهنشاه پهلوی سردار نامدار تاریخ ایران خطاب میکند.بعد از آن کسروی رییس عدلیه آن منطقه منصوب میشود.هفته بعد طی مقاله ای مینویسد : ما باید شب تا صبح در حمد و ثنای شاهنشاه پهلوی باشیم و او را دعا کنیم.
سخنان کسروی در مورد شاعران:
سید احمد در مورد شاعر بزرگ مولوی ،میگوید که : کتابهای مولوی مایه ضلالت و گمراهی است و سعدی را زن صفت و حافظ را دیوانه معرفی کرده است.
نظرات سایر نویسندگان و دانشمندان در مورد کسروی :
سعید نفیسی مینویسد که : کسروی افکاری داشت که از جاهای دیگر به او تلقین میشد و کسروی نیز آن افکار را به صورت مغرضانه و غیر علمی به صورت کتاب و مقاله درمی آورد.
جلال آل احمد مینویسد:کسروی روشنفکر نبود و حتی در مقابل روشنفکران ایستادگی میکرد.
حبیب یغمایی از نویسندگان هم عصر کسروی مینویسد :به نظر من کسروی از ازادی که شاه به او داده است استفاده کرده و به اقوام ناسزا مینویسد و اهل فن نیست و دچار اشتباهات فراوانی میشود.
وزیر معارف زمان شاه در طی نامه خصوصی به شاه نوشته است :کسروی با کمال بیشرمی و بدون مجوز منطقی و اخلاقی با عبارات کج و نادرست ،ملت را در نزد خرده بینان دنیا رسوا میکند.
مرگ کسروی :
بعد از تبعید رضا پالانی ،دیگر تاریخ مصرف کسروی نیز تمام شده بود و حکومت هم اهمیتی به او نمیداد .در اردیبهشت سال ۱۳۲۴ نواب صفوی به کسروی تیراندازی کرد ولی سید مجروح شد و فرار کرد.در ۲۰ اسفند همان سال ۱۳۲۴ کسروی به همره منشی خود حدادپور در سالن دادگاه به دست دو برادر به نامهای علی و حسین امامی ،با ضربات چاقو کشته شدند.
احمد
تاریخ : ۲۸ - خرداد - ۱۳۹۳
آذربایجان به مردان ولایت مداری همچون حضرت ایت الله مجتهد شبستری و حضرت ایت الله العظمی نوری همدانی مرجع ولایتمدار و بسیجی می نازد و امید دارد که با وجود این بزرگان آذربایجان از شر منور الفکران کوته بین در امان است
مومن متعهد
تاریخ : ۲۸ - خرداد - ۱۳۹۳
طول عمر و سلامتی حضرت آیت الله مجتهد شبستری را هموراره از درگاه ایزد منان مسئلت داریم.