وضعیت «دریاچه» اورمیه به بحرانی ترین وضع تاریخی خود رسید و نیمه جنوبی آن بطور کامل خشک شد. بیش از ۱۸ سال است که روند خشک شدن دریاچه اورمیه شروع شده است و دست کم ۱۰ سال است که این روند حساسیت رسانه ها را بر انگیخته و در چند سال اخیر از آن به […]
وضعیت «دریاچه» اورمیه به بحرانی ترین وضع تاریخی خود رسید و نیمه جنوبی آن بطور کامل خشک شد.
بیش از ۱۸ سال است که روند خشک شدن دریاچه اورمیه شروع شده است و دست کم ۱۰ سال است که این روند حساسیت رسانه ها را بر انگیخته و در چند سال اخیر از آن به عنوان “بحران” نام برده می شود، اما وضع دریاچه اورمیه در گیر و دار بروکراسی اداری هر روز فجیع تر می شود و مردم نگران تر.
موضوع بحران دریاچه اورمیه در دولت فعلی و سه دولت گذشته به صورت پر رنگ مطرح بوده و در طی این سال ها طرح ها، سخنرانی ها و وعده های زیادی برای نجات نگین فیروزه ای ایران از فاجعه خشک شدن مطرح شده، اما آنچه که امروز شاهد آن هستیم، خشک شدن کامل بخش جنوبی دریاچه اورمیه است.
* معنی و مفهوم دو عبارت «بحران» و «فاجعه»؟!
نمی دانم، شاید معنی و مفهوم عبارت «بحران» و «فاجعه» برای عزیزان تصمیم گیر و مجری چیزی غیر از آن است که ما استفاده می کنیم! وقتی درباره وضعیت چیزی، کسی یا جایی کلماتی از قبیل «بحران» و یا «فاجعه» به کار برده می شود، چیزی که به ذهن متبادر می شود، «اقدام فوری» و بدون فوت وقت است؛ حال اینکه درباره موضوع دریاچه اورمیه، رسانه ها حداقل هفت سال است که عبارت «بحران» را به کار می برند.
موضوع بحران دریاچه اورمیه و اجرای طرح های احیای آن، چیزی نیست که بتوان همانند طرح ها و پروژه های دیگر با آن برخورد کرد و معطل امضا و ابلاغ فلان دستگاه و وزارتخانه بود.
دولت حسن روحانی با وعده اصلی احیای دریاچه اورمیه سر کار آمده و رای اعتماد مردم آذربایجان را اخذ کرده است و امروز سوال نخست هر شهروندی در مواجهه با دولت، موضوع بحران دریاچه اورمیه و اقدامات انجام یافته برای احیای آن است. چیزی که پس از گذشت ۱۴ ماه از سر کار آمدن دولت تدبیر و امید، نمی شود چیزی به مردم نشان داد که این کار برای احیای دریاچه انجام شده است.
* حسن روحانی و وفای به عهد؟
حسن روحانی در نخستین جلسه هیئت دولت به عهدش وفا کرد و موضوع بحران دریاچه اورمیه را روی میز کار گذاشت؛ ستاد ملی احیای دریاچه اورمیه را به ریاست فرد خوشنامی به نام «عیسی کلانتری» ایجاد کرد و این ستاد پس از ماه ها بحث، در تیرماه گذشته طرح نهایی اش را به دولت ارائه کرد؛ اما از تیر ماه تا حالا چقدر زمان تلف شده؟ چرا پس طرح های مصوب ستاد اجرایی نمی شود؟
عیسی کلانتری از یک طرف می گوید دولت محدودیتی برای هزینه کردن برای احیای دریاچه اورمیه قائل نیست، اما از طرف دیگر شاهد آن هستیم که طرح های اجرایی نجات دریاچه اورمیه چند ماه است که معطل تزریق بودجه هستند.
در سفر اخیر معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور به تبریز، این موضوع مطرح شد و آقای نوبخت نیز قول مساعد داد به زودی بودجه مورد نیاز برای اجرای طرح های نجات بخش دریاچه اورمیه تخصیص می یابد؛ اما چقدر از زمان سفر نوبخت به تبریز می گذرد؟
* چقدر دغدغه نجات اورمیه را دارید؟
احتمالاً مشکل این است آقایان دولتی دغدغه ای به اندازه دغدغه مردم و فعالین زیست محیطی برای احیای دریاچه اورمیه ندارند! برای حل این مشکل، عیسی کلانتری معاون رئیس جمهور را به بازدید هوایی از آخرین وضعیت دریاچه اورمیه برد تا بلکه فرجی حاصل شود، اما هنوز دریاچه اورمیه خشک تر می شود. ما که عکس های بازدید هوایی آقای نوبخت را دیدیم یک هفته خوابمان نبرد، خدا داند ایشان که از نزدیک فاجعه را لمس کرده اند، چند شب بی خوابی کشیده اند!
* مقداری شورابه، تنها باقیمانده ای از نگین فیروزه ای
برای تهیه گزارشی از آخرین وضعیت بحران دریاچه اورمیه و حضور در سمینار مربوط به ارائه طرح های نجات بخش دریاچه، به «پژوهشکده مطالعات دریاچه اورمیه» دانشگاه اورمیه رفتم و در مسیر رفتن به این شهر شاهد جان دادن دریاچه اورمیه بودم؛ قسمت جنوبی دریاچه «هیچ» نداشت و از قسمت شمالی آن تنها شورابه ای مانده بود. بهت و حسرت همه وجودم را فرا گرفته بود و به ناگاه پس از مدتی متوجه شدم دارم ناخن هایم را می جوم!
چه کسی است که این فاجعه را ببیند و چشم هایش را به روی آن ببند؟ پس کجایند کسانی که شعار احیای دریاچه را سر می دادند؟ پس چرا پس از گذشت ۱۴ ماه هنوز به حرف ها و برنامه های کلی بسنده می کنند؟ چقدر مطالعه و تحقیق خواهند کرد؟ هیچ پروژه ای در تاریخ ایران نداریم که اینقدر روی آن مطالعه و تحقیق انجام شده باشد! که اگر یک صدم دریاچه اورمیه هم برای سایر طرح ها و تصمیمات مطالعه شده بود، الان باید آلمان پیش ما شاگردی می کرد!
از هول مشاهده وضعیت دریاچه اورمیه در خیابان های اورمیه گیج شدم و راه دانشگاه را گم کردم! بالاخره یک سروان نیروی انتظامی دستم را گرفت و مرا به دانشگاه اورمیه در خیابان دانشکده رساند.
* یک راه حل منطقی؛ احیای مرحله به مرحله
دیر رسیده بودم و دکتر آق به پایان سخنرانی اش نزدیک می شد؛ او از طرح خود برای احیای مرحله به مرحله دریاچه اورمیه می گفت و گلایه می کرد که دولت به این طرح توجه کافی نمی کند.
طرح دکتر ناصر آق در سه مرحله اجرا می شود؛ در مرحله اول قسمت شمالی دریاچه، در مرحله دوم قسمت سه ضلعی مابین جزایر سه گانه جنوب دریاچه اورمیه و در مرحله سوم قسمت اعظمی از جنوب دریاچه اورمیه در طی ۶ الی ۸ سال احیا می شود.
چند سخنران دیگر هم پس از ایشان به ارائه طرح هایشان پرداختند که به موضوعات آبخیزداری، افزایش راندمان بخش کشاورزی و بارورسازی ابرها به روش های جدید می پرداختند که درباره این بخش بعداً طی گزارش جداگانه ای پرداخت خواهیم کرد.
* فرجه دولت برای احیای دریاچه اورمیه رو به پایان است
مردم اورمیه جدی تر از مردم تبریز پیگیر وضعیت دریاچه هستند؛ این را در دقت نظر و توجه شهروندان و دانشگاهیان این شهر به این موضوع می توان درک کرد. همزمان با این سمینار، در استانداری آذربایجان غربی هم جلسه ای مهم با حضور مسئولین ستاد ملی و وزارت نیرو در حال برگزاری بود که نشان می داد مسئولین آذربایجان غربی هم نسبت به مسئولین آذربایجان شرقی در این زمینه مصمم تر هستند.
مکث: ظاهراً مسئولین امر چندان هم دغدغه بحران دریاچه اورمیه را ندارند، که اگر داشتند در عملکردشان عیان می شد، نه در حرف زدن شان.
ولی باز هم قابل تاکید است که ظاهراً مسئولین امر چندان هم دغدغه بحران دریاچه اورمیه را ندارند، که اگر داشتند در عملکردشان عیان می شد، نه در حرف زدن شان. جای تعارفی با دولت وجود ندارد در گفتن این جمله که «آقای رئیس جمهور روحانی، فرجه دولت شما برای عملیاتی کردن طرح های نجات بخش دریاچه اورمیه رو به پایان است و کاسه صبر مردم هم چندان بزرگ نیست.»
در این زمینه دکتر آق هم با من هم عقیده است و می گوید دولت تدبیر و امید برای حفظ موقعیت سیاسی اش هم که شده باید دریاچه اورمیه را احیا کرده و از حالت بحرانی در آورد.
* تنها دو درصد آب دریاچه اورمیه باقی مانده است
این استاد دانشگاه اورمیه و بنیانگذار پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دریاچه اورمیه که حالا تکمیل تر شده و به پژوهشکده مطالعات دریاچه اورمیه تغییر نام پیدا کرده، می گوید: وضعیت دریاچه ارومیه به فجیع ترین حالت تاریخی خود رسیده و در قسمت جنوبی آن حتی یک قطره آب هم نیست. از ۳۲ میلیارد متر مکعب آب دریاچه اورمیه در سال ۷۶، حالا تنها ۷۰۰ میلیون متر مکعب در نیمه شمالی دریاچه باقی مانده و این یعنی کمتر از سه درصد و نزدیک دو درصد.
دکتر ناصر آق:
از ۳۲ میلیارد متر مکعب آب دریاچه اورمیه در سال ۷۶، حالا تنها ۷۰۰ میلیون متر مکعب در نیمه شمالی دریاچه باقی مانده و این یعنی کمتر از سه درصد و نزدیک دو درصد.
او با ابراز تاسف عمیق نسبت به وقت کشی و عدم اجرایی شدن طرح های نجات بخش دریاچه می گوید: ما چندین ماه برای تدوین طرح نهایی نجات به تهران رفت و آمد کردیم، اما بالاخره طرح نهایی را ندیدیم! نمی دانم چرا دولت وارد فاز اجرایی طرح نجات دریاچه اورمیه نمی شود.
آق به این نکته هم اشاره می کند که ممکن است دولت به این اطمینان دست نیافته است که این طرح ها راه حل نهایی بحران دریاچه اورمیه هستند؛ طرح های زیادی به ستاد ملی احیای دریاچه اورمیه رسید و از میان ده ها طرح، طرح نهایی تهیه شده است.
بله؛ ممکن است دولت در میان طرح های مختلف سردرگم شده باشد، ولی باز همین نیز صورت مسئله را عوض نمی کند، چون دریاچه اورمیه هر روز خشک تر می شود.
دکتر آق در این خصوص می گوید: متاسفانه بوی پول به مشام خیلی ها رسیده و طرح های گوناگونی به ستاد احیا ارسال شده و این شاید تصمیم گیری برای دولت را سخت کرده است.
* منطقی ترین و طبیعی ترین راه حل پیش روی دولت
این عضو کمیته راهبری ستاد ملی احیای دریاچه اورمیه شکی به عزم دولت برای احیای دریاچه اورمیه ندارد و می گوید: دولت واقعاً مصمم به احیای دریاچه اورمیه است و من امیدوار به حل این بحران هستم و خیلی خوشبین.
با دکتر آق در مورد طرح پیشنهادی اش برای نجات دریاچه اورمیه بطور مفصل صحبت کردم که بزودی بصورت جداگانه منتشر می شود، اما در این فرصت می توان گفت که طرح احیای مرحله به مرحله دریاچه اورمیه منطقی ترین، سهل ترین و کم هزینه ترین راه حلی است که تا کنون ارائه شده است. با توجه به حجم آب موجود در حوزه آبریز دریاچه و زمان بر بودن انتقال آب از سایر حوزه های آبی علی الخصوص دریاچه خزر، طرح احیای مرحله به مرحله دکتر آق، منطقی ترین و طبیعی ترین راه حل پیش روی دولت است که امیدوارم به آن توجه شود.
* بی توجهی به ظرفیت های بزرگ دانشگاه اورمیه
صحبت های من و دکتر آق سه ساعت به طول می انجامد؛ دیگر هیچ کس در پژوهشکده نیست و حتی سرایدار هم رفته است! بعد از پایان مصاحبه، با دکتر آق در محیط بسیار زیبا و دل انگیز پژوهشکده دریاچه ارومیه قدم می زنیم و در این فرصت دکتر آق از گذشته اش می گوید؛ گذشته ای که سرشار از عشق به محیط زیست و دریاچه اورمیه بوده؛ او فرصت های زیادی برای «میلیونر» شدن داشته ولی تحقیق و پژوهش را به کارهای دیگر ترجیح داده و به گفته خودش در همه دار دنیا همان ماشینی به اسمش هست که نشانم داد!
دکتر ناصر آق: برخی ها به من می گویند ول کن این قضیه را! ولی نمی شود کاری از دست کسی بر آید و سکوت کند. این خیانت است. متاسفانه برخی مسئولین هستند که همچنین عقیده هایی دارند.
او از سال ۷۱ که عضو هیات علمی دانشگاه اورمیه شده، در امر تحقیق و پژوهش کوشش کرده و وجود این پژوهشکده با امکانات وسیع نیز مرهون تلاش های شبانه روزی اوست.
دکتر آق در راه رفتن به رستوران برای صرف ناهار، از ظرفیت های علمی وسیع و امکانات کم نظیر دانشگاه اورمیه می گوید و از بی توجهی به ظرفیت های این دانشگاه برای احیای دریاچه اورمیه گلایه می کند.
او با اطمینانی خاص از توان این دانشگاه برای حل بحران دریاچه سخن می گوید: متاسفانه به دانشگاه ما (اورمیه) فرصتی داده نمی شود؛ نمی گویم دانشگاه شریف نمی تواند، نه از تلاش های دوستان دانشگاه شریف تشکر می کنم؛ اما انگیزه کسی که در تهران است با کسی که در اورمیه است قابل مقایسه نیست. همه اعضای هیات علمی دانشگاه اورمیه دغدغه نجات دریاچه را دارند و بسیاری از طرح های پژوهشی را با هزینه شخصی خودشان اجرا کرده اند. ما الان در پژوهشکده ظرفیت های بسیار بزرگی در حرکت در این زمینه داریم، ما با متخصصان بین المللی ارتباط تنگاتنگی داریم. من مطمئنم دانشگاه اورمیه می تواند بار بزرگی را از دوش دولت بردارد؛ کاش دولت به ما اعتماد کند.
دکتر آق می گوید: دریاچه اورمیه یک ثروت عظیم ملی است و کسی حق ندارد در احیای ان کمترین تعللی کند.
او می گوید: برخی ها به من می گویند ول کن این قضیه را! ولی نمی شود کاری از دست کسی بر آید و سکوت کند. این خیانت است. متاسفانه برخی مسئولین هستند که همچنین عقیده هایی دارند. من تا آخر احیای دریاچه اورمیه هستم و یک لحظه هم دست از کار نخواهم کشید.
* هیچ راهی جز احیای دریاچه اورمیه وجود ندارد
از لطف و تلاش های خستگی ناپذیر دکتر اق و همکارانش تشکر کردم و شهر زیبای اورمیه را به مقصد تبریزِ پیر ترک کردم و در ذهنم خاطرات کودکی ام در سواحل دریاچه، موج های بزرگ دریاچه و غروب های آفتاب بی نظیر نگین فیروزه ای را مرور کردم و برای ادامه تلاش برای دیدن دوباره آن روزهای شیرین مصمم تر شدم.
مکث: از این پس فرصتی برای از دست دادن وجود ندارد؛ آقای دولت، با مردم صریح و رو راست باش، برای احیای دریاچه یک قدم بردار و از مردم بخواه برای احیای دریاچه صد قدم بردارند.
دریاچه اورمیه را ما انسان ها به این روز انداختیم و خود ما هم باید درستش کنیم. هیچ کار بزرگی نیست که از دست انسان بر نیاید؛ به یاد بیاورید عزم بزرگ ساحل نشینان دریاچه آرال را، که شرایطی مشابه دریاچه ما داشتند. اورمیه زمانی دوباره نیلگون خواهد شد که این عزم در مردمش به وجود بیاید، عزم مردم است که دولت را به حرکت وا خواهد داشت و عزم مردم است که اقدامات دولت را سریع تر به نتیجه خواهد رساند.
مردم، دولت و رسانه ها؛ هیچ راهی جز احیای دریاچه اورمیه وجود ندارد و همه باید در یک مسیر و برای احیای نگین فیروزه ای ایران در یک ردیف قرار بگیرند. محیط زیست ارث پدرانمان نیست که هر طور خواستیم با آن رفتار کنیم، محیط زیست میراث فرزندانمان است و ما حقی برای تخریب آن نداریم. دریاچه اورمیه میلیون ها سال است که هست و اگر امروز مشکلی هست، آن مشکل را خود ما ایجاد کرده ایم.
از این پس فرصتی برای از دست دادن وجود ندارد؛ آقای دولت، با مردم صریح و رو راست باش، برای احیای دریاچه یک قدم بردار و از مردم بخواه برای احیای دریاچه صد قدم بردارند. همه آحاد ملت ایران برای احیای نگین فیروزه ای شان باید متحد باشند.
باز هم تکرار این مهم لازم است که فرجه دولت برای عملیاتی کردن طرح های نجات بخش دریاچه اورمیه رو به پایان است و فرصتی برای از دست دادن نیست.
* گزارش از محمد سهرابی
حسین
تاریخ : ۱۴ - خرداد - ۱۳۹۴
با خشک شدن دریاچه ارومیه شاهد پایین رفتن ابهای زیرزمینی هستیم واین کشاورزی را در این منطقه تهدید می کند وباعث از دست رفتن زمینهای کشاورزی وباغی هستیم خدا به داد مردم اذربایجان برسد
نازیلا
تاریخ : ۲۰ - فروردین - ۱۳۹۴
من عاشق دریاچه ارومیه اممممممممممم
امیدوارم زودتر حالش خوب بشه
احمد
تاریخ : ۱۴ - مهر - ۱۳۹۳
معضل اصلی در کاغذبازیها،جلسات بی هدف با هدف رفع تکلیف ،……… اعتبارات تخصیصی و یا هدایت غلط بودجه ای مسولین محیط زیست استان و مخصوصا مدیریت و قایم مقام و معاونتهای فعلی محیط زیست استان میباشد و هر روز هم بد و بدتر خواهد شد.مدیریت ضعیف همین افراد قوری گل را هم خواهد خشکاند.همچنانکه دیگر از جمعیت حیات وحش جز آمار تقلبی چیزی باقی نمانده است.
رهگذر
تاریخ : ۱۳ - مهر - ۱۳۹۳
بسته بر فتراک و می پرسد که صیاد تو کیست/خنجر خون الوده خود دارد که جلاد تو کیست
جناب کلانتری که از عوامل اصلی بوجود امدن چنین وضعی است ایا صلاحیت سرپرستی احیای دریاچه را دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
جبار
تاریخ : ۱۲ - مهر - ۱۳۹۳
کدامیک از وعده های دولت یازدهم به واقعیت پیوسته که احیاء دریاچه ارومیه به ولقعیت پیوسته باشد برای احیاء این دریاچه نیاز به ۳۲ میلیارد مترمکعب آب است که این رقم به هیچ وجه قابل دسیابی نمی باشد و آنچه که رئیس جمهور در تبلیغات اعلام کرد یک پروپاگاندای سیاسیی بیش نبود اینک سمفونی مرگ آخرین نوایی است که این روزها از دریاچه نگون بخت ارومیه به گوش میرسد انگار دیگر کسی سراغی از تو نمیگیرد.
سمفونی مرگ آخرین نوایی است که این روزها از چیچست به گوش میرسد، انگار دیگر کسی سراغی از او نمیگیرد، همه گوش به زنگ ایستادهاند اما نه برای نجاتش که برای نابود شدنش.
حتی وقتی دلت خون شد باز ندیدن ریتم مرگی را که در رگهایت قلب بیمارت را نشانه رفت، اما میدانم این زخم کهنه روزی نه چندان دور از پا درت میآورد. از حالت نمیپرسم، چرا که میبینم نفسهایت به شماره افتاده، حتی پرندهها و برخی گونههای نادر جانوری که روزی زیستگاه امنشان بودی با تو وداع کردهاند و امیدی به بازگشتشان نیست و تو این روزها تنها و تنها غزل خداحافظی میخوانی.
«چیچست» ای دریاچه کهن، دریاچهای که در کرانه خود، خاطرات زیادی را جای دادی و واژه واژهات گذری بر پیشینه ایرانیان کهن است، حالا نظارهگر غروب غمانگیزی هستی که به طلوعش هم امیدی نیست.
میگویند بیمار شدهای، میگویند طرحهای زیادی برای احیا شدنت تصویب کردهاند، میگویند سالها پیش هم چنین اتفاقی برایت افتاده بود و دوباره به حالت اولیه خود بازگشتی، میگویند کشاورزی را رونق دادهاند و سد ایجاد کردهاند و چاه زدهاند و فلان و فلان و فلان که باعث خشک شدنت شده است.
شاید امیدمان به دولت تدبیر و امید بود و دلمان خوش که نگذارد جان تو، دومین دریاچه بزرگ شور جهان اینگونه بیجان شود، اما باز مثل گذشته نشد آنچه که باید میشد.
از کنارت که میگذریم یادمان میافتد که تو چگونه خنده بر لبان خانوادهها مینشاندی و در طبیعت زیبایت چقدر شاد بودیم. از کنارت که میگذریم یادمان میافتد که مریضهای زیادی برای شفا در آب شور تو شنا میکردند. از کنارت که میگذریم یادمان میافتد که حتی لجن درمانی با تو برایمان نعمتی بیمانند بود.
از کنارت که میگذریم بغضمان میگیرد، تو برای ما تنها دریاچه نبودی، تو برای ما جان آذربایجان بودی.
کاش جمع میشدیم و میگریستیم بر بالینت که اشکهایمان نجاتت دهد تا اینکه بنشینیم و تماشا کنیم وعده وعیدهای مسئولان را.
همه ما میدانیم که چهها شد با کم آب شدنت و چهها خواهد شد با خشک شدنت، اما چرا آنهایی که باید کمک میکردند تا جان دوباره بگیری دست روی دست گذاشتند … الله و اعلم!
روزهایی که کنار ساحلت میایستادیم تا چشم کار میکرد آب بود، اما امروز تا چشم کار میکند شورهزار ، گویی اینجا کویر است و گرما و بیآبی پیرت را درآورده، امروز خستهترین و زجرآورترین روزهای عمرت را میگذرانی.
نسلهای بعد کاش تو را شورهزار نمیدیدند.
بچههای امروز کاش طعم لذت شنا کردن و فواید پزشکی و زیست محیطیت را میچشیدند. کاش به جای بغض و حیرت از خشک شدنت دوباره جان گرفتنت را جشن میگرفتند. کاش دوباره به تماشای غروب دل انگیز خورشید بر بستر زیبایت به نظاره مینشستند کاش کاش کاش و هزاران ای کاش بی حاصل دیگر…
داشتههایمان با ارزشمندند اما نمیدانم چرا، دریاچه ارومیه، تو برای ما انگار داشته کمی بودی که اینگونه ارزان فروختیمت و از کنارت عبور کردیم و کل نگرانیهایمان برای تو خلاصه شد در طرح و سخنرانی و همایش.
دیگر اهمیتی نمیدهند به ارائه آمار و ارقام و زدن تیترهای بحران و خبر پشت خبر که دریاچه ارومیه در حال خشک شدن است و زنگ خطر و ایستگاه آخر و نفسهای به شماره در آمده و غیره غیره …
حتی تلنگرهایی هم به همه مسئولان زدیم که احساس میشود کار از کار گذشته و آن موقع که باید به فکر بودید و عمل میکردید نکردید، خود را کنار کشیده و به حال مریضش توجهی نداشتید و الآن که کاری نمیتوانید بکنید خدایی نکرده با خود بگویید مال بد بیخ ریش صاحبش و بسنده کنید به وعده و حرف تا کار تمام شود!
اما تلنگرهایمان هم افاقه نکرد! شاید پنبه در گوش کردهاند تا نالههایت را نشنود چون کار از کار گذشته است.
حرف و طرح تو را زنده و پر آب نکرد. کاش حداقل تنها این بار را پای صحبتهای دانشمندان و دلسوزانت بنشینند تا ببینید چه باید بکنند.
چیچست بدان با رفتنت فاجعه انسانی در راه است؛
فراتر از بحران پیشرو که چند سال است گونههای گیاهی و حیوانی دریاچه را با مشکل روبهرو کرده است، بسیاری از کارشناسان دولتی و غیردولتی این نکته را متذکر شدهاند که با خشک شدنت، به شورهزاری ۸ میلیارد تنی تبدیل میشوی که با این اتفاق زیستبوم انسانی منطقه از بین خواهد رفت و در نهایت منجر به مهاجرتهای ناخواسته و از بین رفتن بخش مهمی از کشتزارهای اطراف میشود. وجود تو برای ما پر از خیر و برکت بود اما وجود ما برای تو خشکسالی و نابودی …
رفتنت برایمان گرانتر از آنچه که فکر میکردند تمام خواهد شد …