مجمع همراهان تدبیر و امید استان آذربایجان شرقى با صدور بیانه ای از تلاش های تیم مذاکره کننده هسته علی الخصوص دکتر ظریف تقدیر نمودند . به گزارش اعتدال پرس، متن این بیانیه به شرح ذیل میباشد. بسمه تعالى جناب آقاى دکتر ظریف وزیر کاردان و محبوب خارجه جمهورى اسلامى ایران با سلام و تحیات […]
مجمع همراهان تدبیر و امید استان آذربایجان شرقى با صدور بیانه ای از تلاش های تیم مذاکره کننده هسته علی الخصوص دکتر ظریف تقدیر نمودند .
به گزارش اعتدال پرس، متن این بیانیه به شرح ذیل میباشد.
بسمه تعالى
وزیر کاردان و محبوب خارجه جمهورى اسلامى ایران
با سلام و تحیات وافره
اکنون که دیپلماسی فعال دولت تدبیر وامید ، مسیر سخت مذاکرات هسته اى را با سرپرستى مثالزدنى حضرتعالى موفقیت بار به سوى سرانجامى غرورانگیز بر مردم شریف ایران رهنمون میسازد ، بر خود لازم میدانیم مراتب سپاس و تقدیر خود را نثار فرزندان انقلاب نمائیم .
آنچه تحت هدایت و حمایت داهیانه رهبر معظم انقلاب طى میگردد ، میوه و ثمره خود را با تثبیت اقتدار جهانى و منطقه اى نظام جمهورى اسلامى ایران داده و از این باب شکرگزار درگاه ربوبى هستیم .
نقشه راهى که به درستی توسط رئیس جمهور محبوب قبل از انتخابات ترسیم گردید و با خلق حماسه سیاسی مورد تائید مردم قرار گرفت ، مسیرى بود به سمت تعالى فضاى گفتگو و منطق که به حق با درایت جنابعالى و همکارانتان فصل نوینى بر نقش آفرینى ایران مقتدر در تحولات منطقه اى و جهانى گشوده است .
تمامى اعضاى مجمع همراهان تدبیروامید استان آذربایجان شرقى ، همدل و همزبان با دولت راستگویان ، توفیقات بعدى تیم مذاکره کننده را از خداى باریتعالى خواهانیم و اطمینان داریم قدمهاى آتى نیز همچنان مصمم و غرورآفرین طى گردد.
ساقیا عمر دراز و قدحت پر مى باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد
امید داریم ، با همراهى و همدلى آحاد ملت شریف تقویت اقتصادملى و بهبود فضاى کسب و کار را نیز در ایام آتى شاهد خواهیم بود .
در پایان ضرورى میدانیم تبریک و تشکر خود را از مقام معظم رهبرى ، رئیس جمهور معزز ، حضرتعالى و همکارانتان اعلام نمائیم .
مجمع همراهان تدبیر و امید استان آذربایجان شرقى
آینده نگررررررر
تاریخ : ۲۳ - فروردین - ۱۳۹۴
برادر عزیزم – رئیس محترم بعد از سپری شدن ۱۴ روز دست به قلم شده شاید آن هم بخاطر عقب ماندن از جرگه منتقدین باشد. انشالله که خیر باشد.
تبريزي
تاریخ : ۲۲ - فروردین - ۱۳۹۴
دولت تمام دستگاههای امنیتی کشور را به خط کرد تا مشخص شود چه کسانی بودند که در شیراز با علی مطهری زد و خورد کردند. استاندار به تهران فراخوانده شد. دولت به او هشدار داد که اگر ماجرا مشخص نشود باید از سمت خود استعفا دهد. وزارت اطلاعات و وزارت کشور با دستور مستقیم رئیسجمهور موظف به پیگیری ماجرا شدند.
وزارت کشور کمیته ویژهای در این زمینه تشکیل داد و آن را برای بررسی بیشتر به شیراز اعزام کرد. در نهایت افراد شناسایی شدند و برخی از منابع خبر از صدور قرار برای آنها دادند.
همه این دستورات و اقدامات دولتی در یک بازه زمانی کوتاه رخ داد. عزم و اراده دولت برای پیگیری ماجرای درگیری این آقازاده برای همه آشکار شد. حامیان دولت از اینکه دولت آنها نسبت به این ماجرا حساسیت نشان داد؛ خرسند بودند اما آیا این حساسیت درباره سایر شهروندان هم وجود دارد؟
هنوز دولت و در راس آن شخص رئیس دولت نهتنها اقدام خاصی درباره تعرض ۲ پلیس سعودی به ۲ نوجوان زائر ایرانی در فرودگاه جده انجام نداده بلکه از اتخاذ موضعی حداقلی در اینباره نیز خودداری کرده است.
دولت محترم که خود را در ماجرای علی مطهری دغدغهمند نشان داد لازم بود نسبت به جنایت فرودگاه جده که تبدیل به یک خشم عمومی در ایران از آلسعود شده است نیز واکنش نشان میداد تا از اتهام نگاه دوگانه و سیاسی به موضوعات اجتماعی مبرا شود.
اگرچه ماجرای جنایت جده یک موضوع بینالمللی بوده و قطعا ابعاد مختلف این جنایت در هیچ چارچوبی قابل قیاس با واقعه شیراز نیست اما رئیسجمهور تمام دستگاههای امنیتی، اجرایی و اطلاعاتی را برای پیگیری ماجرای علی مطهری بسیج کرد ولی جز واکنش معمول وزارت امور خارجه و توضیحات مبهم سازمان حج و زیارت، عملا دولت نسبت به این جنایت سعودیها موضع سکوت اتخاد کرده است.
سکوت حسن روحانی و وزیر امور خارجه در این باره در حالی است که رؤسای دو قوه دیگر درباره هتکحرمت ۲ نوجوان ایرانی موضع صریح گرفتند و رئیس قوه قضائیه خواستار اشد مجازات برای ۲ پلیس سعودی شد. البته نگاهی به رفتار دولت یازدهم در دیگر موضوعات مشابه نیز این استاندارد دوگانه را تقویت میکند.
رفتار دولت و سخنرانی حسن روحانی درباره ماجرای اسیدپاشی اصفهان که بلافاصله دستاویزی برای روزنامههای زنجیرهای و البته رسانههای ضدانقلاب در حمله به قشر متدین جامعه و فریضه امر به معروف شد هنوز از یادها نرفته است اما در مقابل و در جریان ضرب و جرح جانباز کرمانی در نشست اصلاحطلبان کرمان، نهتنها شاهد اقدامی از سوی دولت نبودیم بلکه دولتیها و شخص رئیس دولت از اتخاذ موضع نیز در این ماجرا خودداری کردند.
سکوت دولت در این ماجرا حتی با واکنش علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نیز مواجه شد و او صراحتا از وزیر کشور خواست این موضوع را نیز پیگیری کند اما آنچه اکنون مهم به نظر میرسد، بعد ملی و البته بینالمللی جنایت سعودیها در فرودگاه جده است.
عمل شنیع تعرض ۲ پلیس سعودی به ۲ نوجوان زائر ایرانی آن هم در کشوری که حاکمان آن خود را خادمالحرمین میدانند موضوعی نیست که در قالب مسائل حزبی و سیاسی به آن نگاه شود. ماجرای جده به عزت و شرف ملی ما مربوط میشود.
فراگیر شدن خشم و نفرت عمومی در شبکههای مجازی، تشکیل کمپینهای تحریم عمره، حضور ۱۰۰ هزار نفری مردم در بازی اخیر در ورزشگاه آزادی و کارناوال شادی مردم در پی پیروزی بر تیم سعودی و از همه مهمتر ورود قاطع مراجع عظام تقلید به این واقعه ناگوار، بهخوبی حاکی از جریحهدار شدن احساسات عمومی در ایران است.
در مقابل اما مشخص نیست چرا دولت یازدهم و البته رئیس محترم جمهوری و وزیر امور خارجه مصلحت را بر سکوت و صرفا یک واکنش حداقلی از سوی سخنگوی وزارت امور خارجه دیدهاند. به هر حال این وقایع در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت خواهد شد.
فرهنگي
تاریخ : ۲۲ - فروردین - ۱۳۹۴
جناب حامی کف خیابانی! تعرض به دو نوجوان ایرانی توسط وهابیون ال سعود می فهمی! این دو نوجوان با پاسپورت ایرانی در دولت راستگویان که ادعا می کردند شان پاسپورت ارتقا میدهند به سفر حج رفته بودند قربانی شدند! حالا امروز رئیس جمهور حقوقدان و راستگو بعد از گذشت چند هفته ان هم خطاب به وزیر فرهنگ دستور پیگیری دادند! البته میدانیم سازمان حج زیر مجموعه وزارت ارشاد هست.اما این قضیه سیاسی هست و حقوقی! جناب کف خیابانی انگار باید به عده بیشتری جسارت شود تا باور کنی که دولت راستگ یکی میخ و یکی به نعل میزند! نمیخواهد آل سعو دوستان خانوادگی اقای هاشمی پدر معنوی دولت اعتدال از دست بدهند حتی به قیمت …….!
آینده نگررررررر
تاریخ : ۲۲ - فروردین - ۱۳۹۴
جناب طرفدار کف خیابانی – رئیس بزرگ که بیشتر به فکر رنگ و روی ریش و لباسش هست تا بهبود وضعیت معیشتی – به فکر یه جای گرم و نرم باش -کف خیابان برای تردد خودروهاست داداش جای طرفداری نیست مثلا شما اشرف مخلوقاتی . برای شیخ خوب نیست حامی مثل شما داشته باشد.
کاظم
تاریخ : ۲۲ - فروردین - ۱۳۹۴
با سلام :در بین احادیث نقل شده از امام صادق علیه السلام این حدیث توجه حقیر را جلب نمود که پیرامون آن با توجه به مذاکرات هسته ای با ۵+۱ در حد بضاعتم مقداری توضیح می دهم و امیدوارم مورد توجه عزیزان کاربر قرار گیرد و در این حدیث زیبا امام می فرمایند: سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند. اول؛ زمانی که خبر دهد، اما دروغ بگوید. دوم؛ هنگامی که وعده دهد تخلف ورزد. سوم؛ زمانی که امانتی به او بسپارند، خیانت نماید.« تحف العقول صفحه ۳۷۷»
معمولاً همه افرادی که در یک جامعه با یکدیگر رابطه دارند، به نوعی می توانند مورد خطاب این سخن زیبا و عبرت انگیز امام صادق(ع) باشند، اما مسئولین نظام اسلامی، همواره عملکردشان در جلوی چشم مردم است و بیش از دیگران در معرض قضاوت و نقد ملت قرار می گیرند و اصل هشتم قانون اساسی این حق را به مردم داده است تا فریضه واجب امر به معروف و نهی از منکر را نسبت به مسئولین کشور داشته باشند لذا مسئولین کشوری در قوای سه گانه باید بهترین الگو برای آحاد مردم باشند تا بتوانیم جامعه را به سمت و سوی کشور اسلامی بر اساس خواسته به حق مقام معظم رهبری که بر گرفته از قرآن و معتقدات مسلمین می باشد، حرکت پرشتاب بخشیم.
در این مقطع زمانی که توافقنامه جامع هسته ای فی مابین ایران و آمریکا (۵+۱) در مراحل پایانی خود قرار دارد، نتیجه آن برای مردم از اهمیت والائی برخوردار است، زیرا تمام دستاورد هسته ای کشورمان که حاصل تلاش دانشمندان و خون شهداء این صنعت می باشد، به عنوان امانت در دستان مسئولین مذاکره کننده، که رئیس جمهور مسئولیت عواقب این توافقنامه را رسماً پذیرفته است،لذا گزارشات آنها باید منطبق بر واقعیات باشد و گرنه رئیس جمهور، مسئول وزارت خارجه و تیم مذاکره کننده هسته ای، در پیشگاه ملت خجل و شرمنده خواهند بود
همانطور که امام خامنه ای فرمودند؛ در این مذاکرات چیزی به اسم محرمانه بودن نداریم و نباید چیزی در پشت پرده مذاکرات هسته ای نهفته باشد، زیرا اگر امانت هسته ای کشور، مورد بازی سیاسی قرار گیرد و انتخابات خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی که در روزهای پایانی سال برگزار می شود، وجه المصالحه با آمریکا قرار گیرد و مسئولین مربوطه به مردم خبر غیر واقعی بدهند و وعده لغو یکباره تحریمهای غرب، به راستی آزمائی آژانس بین المللی انرژی اتمی موکول شود، پس اینان مصداق بارز سخن گهربار امام صادق(ع) دانسته می شوند!
پس خبر غیر واقعی و اعتماد به کدخدا ممنوع! و وعده لغو تحریمها با حفظ عزت و استفلال انقلاب اسلامی ایران، لازم و حتمی است.
حامی کف خیابانی دولت روحانی
تاریخ : ۲۱ - فروردین - ۱۳۹۴
اقای منتقد و فرهنگی عزیز بخدا نمیهمید ماجرا چی ! چون نمیفهمید براتون حق میدم!!!!
ناشناس
تاریخ : ۲۱ - فروردین - ۱۳۹۴
قبلاً فقط جبار روده درازی می کرد ولی حالا ……………..
منتقد
تاریخ : ۲۱ - فروردین - ۱۳۹۴
در جواب حامی کف خیابانی روحانی
: لازم است متن فرمایشات امام خامنه ای در دیروز در جمع مداحان ایراد فرمودند کوش کرده بعد اظهار نظر کنید آمریکا دشمن شماره یک ملت ایران قابل اعتماد نیست در داخل نظام هیچ کس مذاکره را نفی نمی کند اما چیزی که هست امریکائیها غیر قابل اعتماد هستند و چیزی که منتقدان انتقاد دارند اعتماد بیش از حد دولت راستگویان به کدخدا است همین تیم مذاکره کننده در دولت خاتمی هم مذاکره می کردند ولی هیچ دساوردی برای ملت نداشتند ولی چیزی که الان است در سایه مقاومت توانستیم ۱۸۰ سانتریفوژ را به ۲۰۰۰۰ برسانیم و الان اینها بر سر ۵۰۰۰ تا مذاکره می کنند این ویرانه ای بود که از دولت دهم تحویل گرفته بودند و الان مصادره می کنند و حضرت آقا فرمودند من نه موافق هستم و نه مخالف لذا ما تابع رهبریم
احمدي
تاریخ : ۲۱ - فروردین - ۱۳۹۴
حامی کف خیابانی دولت روحانی …موارد زیر بخوان بعد قضاوت کن این جزء تاریخند و ثابت شده هستند
نمونههایی از مذاکراتی که رئیسجمهور به آن افتخار میکند
http://www.1-20.ir – رئیس جمهور در همایش روسای نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، سخنان مهمی ایراد کردند که در سایه جنجال رسانهای حملات تند و خارج از عرف ایشان به منتقدین، کمتر دیده شد. وی درباره تیم دیپلماسی دولت یازدهم گفت (+):
ما در منطق کم نمی آوریم، دیپلماتهای مجربی داریم. امروز در راس وزارت خارجه افرادی هستند که نه تنها در منطقه که در جهان جزو برترین دیپلماتها هستند. بروید صورت مذاکرات سالیان دراز گذشته را بخوانید من اینقدر دیدم بعضی ها هراسان زندگی می کنند و چون خود اعتماد به نفس ندارند گفت کافر همه را به کیش خود پندارد دیگران را هم این چنین می بینند ناچار شدم چند مورد مذاکرات خودم را با دیپلماتهای هسته ای بیاورم با اینکه عرفش این نبود این کار را من کار کردم تا بخوانند و ببینند
به گزارش «یک بیست»، در ادامه به گوشهای از سابقه باند نیویورکیها (تیم دیپلماسی فعلی دولت)، اشاره میشود تا نشان داده شود که عقبنشینی و وادادگی مقابل مستکبرین، علاوه بر هزینههایی برای عزت و آبروی ملت حتی باعث وصول به منافع مادی هم نمیشود.
۱- کمک به آزادگی گروگان های آمریکایی و نقض «حسن نیت»
در سال ۱۹۹۱ (هنگام ریاستجمهوری آقای هاشمی) حزب الله لبنان چند سرباز آمریکایی را اسیر گرفته بود. آمریکاییها از طریق کانال معاون دبیر کل سازمان ملل از ایران درخواست کمک کردند. آقای هاشمی به همراه آقایان «ظریف» و «موسویان» بر خلاف برخی نظرات داخلی، فشار شدیدی بر حزب الله لبنان وارد آورد. اسیران آمریکایی یکی یکی آزاد شدند. آمریکا به زیر میز توافقات فیمابین تهران ــ واشنگتن میزند. آنان بهبهانه انجام حرکتهای تروریستی از جمله ترور مخالفان حکومت و همچنین فتوای چند سال گذشته امام خمینی(ره) درخصوص ارتداد سلمان رشدی، بهبود روابط را بسیار بسیار سخت دانستند و مدعی شدند که تهران عملاً به وعدههایی که پیشتر مبنی بر «حسننیت» داده بود، عمل نکرده است. آمریکاییها به قولهایی که به آقای هاشمی داده بودند علیرغم پیگیری زیاد از طرف وی، عمل نکردند (توضیحات مفصل ماجرا).
Download File
کمک به آزادگی گروگان های آمریکایی از دست حزب الله لبنان! (اندازه فایل: ۴۳�۱ MiB — دفعات دانلود: ۳۳۰ بار)
۲- نامه به آمریکا و معامله بر سر گروههای مقاومت
در اوایل سال ۲۰۰۳ (اواخر سال ۱۳۸۱) ، پس از حملهی آمریکا به افغانستان، از سوی دستگاه دیپلماسی دولت خاتمی طرحی جهت اصلاح روابط ایران و آمریکا، به واسطه سفارت سویس به وزارت خارجه آمریکا فرستاده میشود. به موجب این طرح پیشنهاد میشود آمریکا دست از تغییر حکومت ایران بر دارد و موافقت شود ایران به wto بپیوندد و همه تحریمها علیه ایران -که آن موقع نسبت خیلی گسترده نبود- متوقف شود، در مقابل ایران نیز حزب الله لبنان را «خلع سلاح» و به یک گروه سیاسی تبدیل می کرد و اسراییل را به رسمیت می شناخت!
محمدجواد ظریف در توصیف طرح مذکور می گوید: «مولفه های مهمی برای ایران در آن طرح وجود داشت، یعنی مولفه ی احترام متقابل». وی ادامه می دهد: «آمریکاییها در پاسخ به طرحی که تلاش هوشمندانه جهت رفع تمام موارد نگرانی دوجانبه بود، آن را به سادگی نادیده گرفتند».
آمریکایی ها طرف های ایرانی را با پاسخ سرد خود مواجه کردند. اما انتشار نیمه رسمی وجود چنین نامهای باعث ایجاد یاس و نگرانی در گروههای مقاومت در لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان و… و نسبت آنها با ایران شد.
Download File
طرح اصلاح روابط ایران و آمریکا (اندازه فایل: ۱۱�۰ MiB — دفعات دانلود: ۰ بار)
طرح اصلاح روابط ایران و آمریکا (اندازه فایل: ۴۰�۰ MiB — دفعات دانلود: ۰ بار)
۳- مذاکرات سعدآباد: تعلیق با یک تشر!
اکتبر سال ۲۰۰۳ (مهر ۸۲) وزاری خارجهی سه کشور اروپایی وارد ایران میشوند تا برای اولین بار پیرامون حق غنی سازی جهموری اسلامی مذاکره کنند. هدف اولیهی هیات اروپایی آن طور که خود گفته اند، توقف غنی سازی و تعلیق میاشد. رییس تیم مذاکرهکنندهی ایرانی، جناب آقای روحانی، در جریان این مذاکرات عدم تزریق مواد رادیواکتیو به سانتریفیوژها را میذیرد که به گفتهی محمدجواد ظریف، معنای آن این بود که ایران غنی سازی را انجام نخواهد داد. اما زیادهخواهی غربیها به این جا ختم نمی شود، آن ها میگویند تمام فعالیت های غنی سازی باید معلق شود.
با اتمام زمان پیش بینی شده برای مذاکرات، آقای روحانی اعلام می کند که زمان رفتن پیش رییس جهمور و ارائهی گزارش مذاکرات فرا رسیده است. وزیر خارجهی آلمان با کوبیدن مشت بر روی میز، هیات ایرانی را تهدید می کند که اگر قبل از جلسه با رییس جمهور به توافق نرسیم، سوار بر هواپیما شده و به کشورهایمان باز می گردیم! هیات ایرانی نیز برای راضی کردن آنها، تفسیر تعلیق را به البرادعی و آژانس واگذار مینماید و در عین خوش خیالیِ تیم ایرانی، البرادعی بر خلاف تفسیری که روز گذشته از معنای تعلیق به مقامات ایرانی گفته بود، تعریف هیات اروپایی را میپذیرد. اشتباهی که بعدها آقای خاتمی نیز به آن اذعان میکند. ایران انتظار داشت ضمن توافقی که با اروپایی ها داشته است، امتیازات اقتصادی به دست آورد، ولی هیچ امتیازی دریافت نشد و مجبور به تعلیق کل صنعت هستهای شدند.
پذیرش تعلیق و پروتکل الحاقی، راسا توسط تیم مذاکرهکننده به دلیل آنچه به آن «اعتمادسازی» میگفتند و بدون مصوبهی مجلس پذیرفته شده بود. و گمان میرفت وجود واژه “داوطلبانه” مشکلی پیش نخواهد آمد. اما با طراحی دقیق تیم اروپایی، روند ماجرا به گونهای دیگر رقم خورد. جک استراو ماجرای حیلهی اروپاییها به ایران برای پذیرش خواست غربیها را در کتابش شرح میدهد (+). وی میگوید که چطور با یک تهدید به عدم ملاقات با رئیسجمهور تیم مذاکره کننده خواست آنها را میپذیرد.
Download File
مذاکرات سعدآباد (اندازه فایل: ۲۲�۵ MiB — دفعات دانلود: ۱۷۵ بار)
مذاکرات سعدآباد (اندازه فایل: ۷۵�۵ MiB — دفعات دانلود: ۰ بار)
۴- مذاکره ظریف و البرادعی: خواهش حزبی!
تیم مذاکره کنندهی ایرانی برای جبران مافات و برای اینکه نشان دهد می تواند از اروپاییان امتیاز تجاری بگیرد، محمدجواد ظریف را نزد مدیر آژانس می فرستند. آنچه که در این دیدار ظریف به آقای البرادعی می گوید به غایت مکدر کننده می باشد؛ در این دیدار ظریف برای جلوگیری شکست جناح سیاسی اش در داخل، متوسل به خارجیها می شود و به البرادعی می گوید:
بسیاری از کاندیداها از شکست مذاکرات ما سود میبرند، آنها موفقیت جذابی در این گفت وگوها نمیدیدند. از سویی آن ها آدمهای پر نفوذی هم بودند. هم برای اروپاییها و هم مذاکرهکنندگان اعتبار ایران از دست رفته بود. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود، این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود، اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.
متاسفانه آقای ظریف در پیام ویدئویی قبل از سفر به وین ۶ دوباره همین رویکرد جناحی و اولویت داشتن منافع گروهی را بعد از حدود ده سال اما این بار علنی و در رسانهها تکرار میکند (+).
Download File
مذاکره ظریف و البرادعی (اندازه فایل: ۳�۴ MiB — دفعات دانلود: ۱۴۶ بار)
مذاکره ظریف و البرادعی (اندازه فایل: ۱۱�۴ MiB — دفعات دانلود: ۹۹ بار)
۵- مذاکرات پاریس: در دستشویی نمیشود!
صحبتهای بعدی بین ایران و سه کشور اروپایی در پاریس برگزار شد، در نتیجهی این مذاکرات، ایرانی ها با تعلیق کامل به مدت سه ماه موافقت می کنند. خیلی زود ایرانیها از نتیجهی این مذاکرات پشیمان می شوند. وزیر امور خارجه ی وقت ایران با وزیر خارجه ی انگلیس که سوار بر قطار بود، تماس فوری می گیرد و از او می خواهد که معامله ی صورت گرفته در پاریس را اصلاح کنند؛ وی درخواست میکند ۳۰ سانتریفیوژ برای تحقیقات باقی بماند. وزیر خارجهی انگلیس که برای پاسخ به تماس تلفنی مجبور شده بود به دستشویی برود، با لحنی تمسخر آمیز در پاسخ میگوید که بعدا باید با او تماس بگیرد، چون مذاکره در موردی به این مهمی در دستشویی یک قطار ممکن نیست! بعد از چند وقت دوباره با وزیر خارجه ایران تماس میگیرد و میگوید: «قرارداد، قرارداد است. میدانید که.»
Download File
مذاکرات پاریس (اندازه فایل: ۱۲�۷ MiB — دفعات دانلود: ۱۸۶ بار)
مذاکرات پاریس (اندازه فایل: ۴۲�۳ MiB — دفعات دانلود: ۱۱۱ بار)
گذری کوتاه در تاریخ روشن می کند که، برترین دیپلماتهای جهان چگونه هر بار با رفتارهای حقارت آمیز آمریکا مواجهه می شوند و علاوه بر هزینههایی که به کشور تحمیل میکنند (به عنوان نمونه +)، چگونه مجبور به انفعال و عقبنشینی بیشتری میشوند. و این شیوه رفتار چطور بزرگواری و عظمت ملت ایران را انکار میکند و فرهنگِ تحقیر، خودباختگی و وابسته به غرب بودن را در میان ملت تبلیغ میکند. این خسارتهای فرهنگی از همه خسارتهای اقتصادی و صنعتی به کشور سنگینتر و مهمتر است. همانطور که رهبر عزیز انقلاب اسلامی در دیدار هیئت دولت فرمودند (+): «خطاها و اشتباهات فرهنگی بهراحتی قابل جبران نیست».
هر انسان عاقلی با تکرار اتفاقهای ناخوشایند بعد از اقدامات خود، طبیعی است که به این نتیجه برسد که رویه خود را تغییر دهد یا لااقل نسبت به آن دچار تردید شود. اما سوال اساسی این است که چگونه این «برترین دیپلماتهای جهان» به قول رئیس جمهور، بعد از این هم امتیازدادن و تحمیل خسارات فراوان به کشور و تلاش برای “اعتمادسازی”، با اینکه هر بار پاسخی جز بیوفایی، بدعهدی، توهین و تحقیر نمیشوند، باز بر همان رویه خود اصرار میکنند؟
رهبر عزیز انقلاب در دیدار سفرا و مسئولان وزارت خارجه دولت یازدهم با دعوت به عبرت گرفتن از این رویهی تکرار شده توسط مردم و سیاسیون -از جناحهای مختلف کشور-، فرمودند (+):
رابطه با آمریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بیمنفعت برود!؟ … عدهای اینجور وانمود میکردند که اگر با آمریکاییها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل میشود، البته ما میدانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.
آیا شیفتگی تیم دیپلماسی دولت نسبت به غرب یا عدم واقعبینی آنها نسبت به اوضاع جهان یا عدم آشنایی با اصول اولیه دیپلماسی، باعث تکرار چنین فرآیندی شده است؟ شخص رئیس جمهور چرا به این تجربههای نه چندان موفقیت آمیز ارجاع میدهد؟ آیا ایشان حافظهی تاریخی ملت را اینقدر ضعیف میدانند که همه چیز را فراموش کردهاند؟ هر چند شنیدن چنین سخنانی از فردی که «تعلیق» هستهای را به راحتی، «تکمیل» صنعت هستهای میخواند، عجیب نیست.
در بررسی همین چند مورد از سابقه تاریخی تیم دیپلماسی دولت نیز به خوبی دیده میشود که همانطور که منتقدین توافقنامه ژنو بارها تاکید کردهاند باند نیویورکیها هیچگاه نتوانستهاند بدیهیات عرصه دیپلماسی را رعایت کنند و منافع اقتصادی و مادی مورد نظر خود را تامین کنند.از همین روست که دلسوزان کشور همواره به تیم مذاکرهکننده توصیه کردهاند: «اگر انقلابی نیستید، لااقل دیپلمات باشید».
فرهنگي
تاریخ : ۲۱ - فروردین - ۱۳۹۴
یکی از شعارهای اصلی دولت راستگو یان، بالا بردن ارزش و احترام پاسپورت ایرانی بود. از انجا که حوزه پاسپورت بیشتر به وزارت خارجه مربوطه است بیانیه مجمع همراهان تدبیر و امید استان آذربایجان شرقى مرا واداشت که در باب فعالیت اقای ظریف چند نکته را بگم
دولت راستگویان!چندین بار ثابت کرده است که احترام پاسپورت ایرانی را ارتقاء داده!
۱-در ماجرای اعزام نماینده نماینده ایران در سازمان ملل بود که دولت یازدهم در یک عقبنشینی آشکار در مقابل زیاده خواهی مقامات آمریکایی، از معرفی «حمید ابوطالبی» انصراف داد و «غلامعلی خوشرو» را به عنوان سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در نیویورک منصوب کرد. همین مسئله موجب شده تا این نگرانی بار دیگر پدید آید که دولت یازدهم این بار و در ماجرای حادثه فرودگاه جده نیز ادعای مطرح شده توسط ریاست محترم جمهوری را زیر پا گذاشته و برخوردی با دولت عربستان نداشته باشد.
۲- در ماجرای قتل جوان ایرانی توسط دیپلمات مست عربستان در خیابان های تهران نیز آشکار شده بود. در این باره به نظر می رسد عدم برخوردهای مناسب با دولت آل سعود در این ماجرا، نمونه راهکار دولت راستگویان در ارتقاء بخشیدن به پاسپورت ایرانی بوده!
۳- اما تسامح و تساهل دولت راستگویان در برابر ال سعود باعث شد تا ماجرای هنک حرمت دو نوجوانی ایرانی در فرودگاه جده پیش بیاد وزارت خارجه دولت راستگویان تا به امروز حتی بصورت رسمی محکوم نکرده!باید از اقای ظریفپرسید آبروی یک ایرانی شیعه آبروی ۷۵ میلیون ایرانی دین دار و متدین نیست! اگر در فرودگاه جده برای ایرانیان امنیت نباشد در کوچههای جده و مکه و مدینه امنیت وجود خواهد داشت؟ایا باید به عده بیشتری جسارت شود تا اقای ظریف واکنش دهد!البته به نظر میاد آیت الله مجمع اجازه نمیدهد تا دولت راستگویا به دوستان خانوادگیش که ال سعود باشند چپ نگاه کند چه برسد که محکومشان بکنیم! حج مستحبی ارزش این دارد که به ناموس و شرف ایرانی جسارت شود!
۴- گروهک تروریستی جیشالعدل وابسته به عربستان سعودی دوشنبه شب در حمله به یکی از پاسگاههای مرزی میل ۲۳۹ و واقع بین منطقه پیشین و باقوکلات، ۸ مرزبان ایرانی را به شهادت رساندند. این گروهک وابسته به عربستان سعودی رسماً مسؤولیت این جنایت را برعهده گرفت!
۵- حدود سیصد زائر عمره که اصفهان را به مقصد جده با پرواز شماره ۱۵۱۶ شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ترک کرده بودند تا به زیارت خانه خدا مشرف شوند، با ممانعت هواپیمایی عربستان به اصفهان بازگشتند.!
این خلاصه ای از ارتقائ دادن به ارزش پاسپورت ایرانی بود!نتیجه تنش زدایی را دیدیم تا جایی که مثل بی غیرت ها در قضیه تجاوز به دو نوجوان ایرانی توسط وهابیون عمل کردیم. ای کاش اقای ظریف و رفقایش برای دشمنان یک ذره زمخت بشوند! بعید است وقتی ادم پیر باشد ترسو می شود نه زمخت! در اخر یکی از دوستان راننده که شاهد ماجرا بوده خاطره ای برایم گفته بود نقل میکنم شاید وزارت خارجه ای ها از ایشان یاد بگیرند! سرهنگ شجاعی فرمانده انتظامی مرز جلفا بوده بهش گزارش می دهند ماموران دولت اذربایجان دو نفر راننده را بازرسی بدنی نا متعارف می کنند… سرهنگ شجاعی بلافاصله دو نفر از اتباع اذربایجان را لخت کرده و با لباس زیر از ایران اخراج میکند به ان دو نفر می گوید برید به ماموران دولتتان بگید اگر کارشان را تکرار کنند این بار همه اتباعتان را لخت خواهم کرد…
حالا همراهان دوستان تدبیر و امید آیا آقای ظریف با این عملکردش بازهم به نظر شما کاردان و محبوب هست!
یادمان نرفته وقتی در سال ۸۲ اقای روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و جناب ظریف و بقیه را همراه داشت در سعد آباد و پاریس مینشستند و التماس میکردند که به ما اجازه بدهید چند سانتریفیوژ برای تحقیقات داشته باشیم به آنها پاسخ داده شده که باید ۱۰ سال مذاکره کنید که شاید به شما اجازه دهیم ۲ الی ۳ سانتریفیوژ بدهیم. حالا ما در اثر همت دولت قبل و به مرحمت خون شهدای هسته ای ۲۰ هزار دستگاه
سانتریفیوژ داریم با این توافق ۱۴ هزار تاش از رده خارج میکنیم فقط ۶ هزار تا ان هم نوع۱ برای ما میماند در حال که نوع پیشرفته اش نوع۸ است… حالا همراهان دوستان تدبیر و امید آیا آقای ظریف با این عملکردش بازهم به نظر شما کاردان و محبوب هست! ایا این توافقنامه به این شکل برای منافع کشور هست یا بخاطر اتنخابات مجلس در اسفند امسال….. ایا دولت قبل و تیم قبلی نمیتوانست چنین توافقی بکند! دوستان از خودتان سوال کنید چرا یک زمان اجازه سه دستگاه سانتریفیوژ به ما نمیدادند حالا میخواهند ۱۴ هزار تا را ساکن کنند! ایا این توافق اجنبی ها با ما نتیجه ترسشان از دولت نهم و دهم نیست که توانست غنی سازی به ۲۰ درصد برساند و ۲۰ هزار سانتریفیوژ تولید کند…حالا بنظر شما قهرمان کدام دولت هست ایا دولت تدبیر و امید که دارد دستاورد جوانان وطن را به کدخدای ده اوباما می دهد! یا دولت احمدی نژاد که اگر هیچی نداشت غیرت سرش می شد همین بس!
ذکز یک نکته که من قصدم دفاع از دولت قبل نبوده فقط حقایق بود جهت اصلاح خطاها
حامی کف خیابانی دولت روحانی
تاریخ : ۲۰ - فروردین - ۱۳۹۴
مش جبار و اهبر آقا و دانشجوی محترم و آذربایجانی که فکر کنم همتون یه نفرید لطفا این تحلیلهای بی اساس عریض و طویل را شفاف بصورت مقاله بنویسید جواب بگیرید کامنت بازی یه نوع فیلم بازی زیاد قابل استناد نیست !!! انشاالله بعدا میفهمید تاریخ قضاوت خواهد کرد دولت تدبیر امید چگونه بلطف حق و عنایت بانوی دو عالم صدیقه اطهر سلام الله علیها به داد این ملت رسید باز میگم بعدا خواهید فهمید البته اگر اندیشه کنید!!!
اذربایجانی
تاریخ : ۱۹ - فروردین - ۱۳۹۴
عده ای که با حرفهای عوام فریبانه و با تعبیر نا صحیح از تفاهم نامه به کوچه ها می آیند و به رقص و پایکوبی می پردازند باید نگاه عمیق تری به مساله داشته و همانند یک ایرانی آزاده از کیان میهن اسلامیمان صیانت نمایند چرا که لحظه ای شادی نابجا . تاسف مادام العمر به دنبال دارد. —- احسن به این چنین غیرتمندان سرفراز
محمد
تاریخ : ۱۹ - فروردین - ۱۳۹۴
یکی از سئوالات اساسی بیانیه سیاسی لوزان سوئس، چگونگی پذیرفته شدن حق غنی سازی در ایران از سوی آمریکا و همپیمانان غربی او است، کشورهایی که در سال ۱۳۸۲ با درخواست داشتن ۳ دستگاه سانتریفیوژ ایران مخالفت نمودند و به صراحت گفتند؛ شما صلاحیت برای این کار ندارید و لذا با مدیریت آقای روحانی و کمک دستیار ایشان که آقای ظریف بودند، در سال ۸۲ تمام مراکز غنی سازی کشورمان را تعطیل و از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی پلمپ گردید! بیثق
اما چرا در این مقطع زمانی آنها بالاجبار پذیرفته اند که ایران در نطنز بیش از ۵۰۰۰ سانتریفیوژ خود را فعال و غنی سازی برای مصارف صنعتی را انجام دهد؟ و در فردو هم ۱۰۰۰ دستگاه سانتریفیوژ مستقر باشد؟! آیا پذیرفتن این تعداد سانتریفیوژ حاصل تلاش دولت اعتدال است؟ پاسخ منفی است. به طریق دیگری می شود این سئوال را مطرح کرد؛ آیا ما توانمند شده ایم و یا آمریکا و کشورهای غربی ناتوان گشته اند ؟! در پاسخ به این سئوال باید گفت؛ هر دو گزینه صحیح است.
حدود ۱۰ سال پیش آقای روحانی که دبیر شورای عالی امنیت ملی را بعهده داشت، پرونده هسته ای ایران، برای اولین بار مطرح و آقای روحانی بعنوان مسئول هیئت ایرانی به همراه آقای ظریف و برخی دیگر از دوستانشان، با سه کشور اروپائی در سعدآباد به مذاکره نشستند و حاصل مذاکرات، تعطیلی کامل و صد در صدی تأسیسات هسته ای ایران تا سال ۱۳۸۴ بود!
آیا امروز همین افرادی که سال ۸۲ نتوانستند اجازه داشتن ۳ دستگاه سانتریفیوژ را از سه کشور اروپائی بگیرند، امروز با چه معیاری توانائی پیدا کرده اند که از کدخدا اجازه داشتن ۵۰۰۰ سانتریفیوژ را بگیرند؟! باید گفت و اقرار کرد که این احقاق حق حاصل تدبیر حکیمانه مقام معظم رهبری، در صحنه بودن مردم، ایثار و گذشت دانشمندان هسته ای بخصوص شهداء گرانقدر این صنعت و حوزه نفوذ گفتمان انقلابی ایران در منطقه و جهان است و الا این تیم هسته ای ۱۰سال قبل هنر حفظ یک دستگاه سانتریفیوژ هم نداشت! پس قدرت را باید در جای دیگر جستجو کرد، نه از دستان چدنی و خون آشام کدخدا(آمریکا)، قدرت در دست شهید شهریاری بود که سوخت ۲۰ درصد اورانیوم را بدون هیچ چشم داشت حقوقی، به ثمر رساند و جانش را در این مسیر تقدیم خداوند نمود.لی
قدرت در دستان شهیدان؛ احمدی روشن، رضائی نژاد و علی محمدی هاست، نه در دستان بی رمق و لرزانی که قدرت را از آمریکا طلب می نمایند و می گویند: “آمریکا کدخدای ده است و بستن با کدخدا راحت تر است!”
حکایت تدبیر و امید دولت آقای روحانی به آمریکا، اینگونه است؛ که معلمی در کلاس از اکبر سئوال کرد؛ “در آینده دوست داری چکاره شوی؟” اکبر گفت: “آقا، دوست دارم خیلی پولدار بشم و یک زن انتخاب کنم و براش بهترین منزل در تهران و لوکس ترین ویلا در شمال وشیک ترین لباس ها و جواهرات و گران ترین اتومبیل و بهترین امکانات زندگی را از هر لحاظ فراهم کنم ؟!
معلم گفت بنشین و از حسن پرسید، تو دوست داری چکاره شوی؟ حسن گفت؛ “آقا اجازه ؟ ما دوست داریم زن اکبر بشویم؟!”
محمد زندی / دانشجوی مقطع کارشناسی
تاریخ : ۱۹ - فروردین - ۱۳۹۴
خودآگاهی مردم پس از گذشت نیم قرن بدان حد رسید که دکتر مصدق با پشتیبانی آیت الله کاشانی، توانست حق غصب شده و ثروت به غارت رفته ایرانیان را از چنگ بریتانیا و مزدوران آنگلوساکسون آن درآورده و صنعت نفت ایران را رسماً ملی کند.
اینک اما موضوع فعالیت های صلح آمیز هسته ای جمهوری اسلامی به سرنوشتی مشابه دچار شده و هنوز پیدا می شوند سادهلوحانی که بر اهمیت انرژی اتمی یا غنی سازی هسته ای به عنوان انرژی جایگزین منابع رو به اتمام نفت و گاز و…، واقف نیستند!
وقتی یک عضو اصلاح طلب مجلس ششم معتقد است: «اگر جمهوری اسلامی به جای ۱۰هزار سانتریفیوژ ۵۰۰ یا هزار و یا حتی یک دستگاه داشته باشد چه اتفاقی رخ میدهد؟!» یا استاد همهچیدان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران می گوید: «فعالیتهای هستهای خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده، چه بسا به ضرر ما بوده است.»؛ می توان نتیجه گرفت که این دوستان تا چه حد از لحاظ آینده پژوهی سیاسی دچار ضعف و مشکل هستند!
غرض از سطور فوق اینکه همقطاران و همفکران این عده معلوم الحال، در همان دقایق اولیه قرائت تفاهمنامه – بخوانید توافقنامه! – لوزان، وعده های نسیه طرف مقابل را چنان در بوق و کرنا کردند که گویی شق القمر دیگری از طرف تیم مذاکره کننده ایرانی رخ داده است چراکه ایشان اصلاً به از کف داده های هسته ای اعتنایی نداشته و بُرد را تنها در ستانده های نیمبند می دانند!
از سوی دیگر دستپخت مذاکره کنندگان اعتدالی در لوزان آنقدر شور و غیر قابل دفاع بود که مدافعان شناسنامه دار تفاهمنامه، با استناد به تجمعات بعضاً چند ده نفره عده ای از جوانان در برخی بوستان ها و خیابان های پرتردد پایتخت، منتقدان را به مخالفت با خواست اکثریت ملت متهم کردند؛ غافل از اینکه بیرون آمدن مردم از خانه هایشان نه صرفاً بابت خوشحالی از نتایج مذاکرات هسته ای، بلکه از جهت بدر کردن سیزدهم فروردین در محیطی خارج از منازلشان بوده است!
گذشته از این، خوانش های متناقض و تضادهای فاحش در Fact Sheet منتشره از سوی طرفین مذاکره، آنچنان مثل روز روشن بود که جای هیچگونه شک و تردید در غل و غش داشتن طرف مقابل را باقی نمی گذاشت!
اگرچه متن منتشره شده در رسانه های ایرانی که از سوی وزارت خارجه کشورمان در اختیار خبرنگاران مستقر در محل مذاکرات قرار گرفت، علی الظاهر مناسب به نظر می رسید اما ساعاتی نگذشت که کاخ سفید نیز در پایان مذاکرات، بیانیهای کاملاً متفاوت را منتشر کرد که ابعادی دیگر و بسیار فراتر از توافقات صورت گرفته در لوزان را در بر می گرفت.
این درحالی بود که در جریان توافق ژنو که در آذرماه ۹۲ در قالب برنامه اقدام مشترک میان ایران و ۵+۱ امضا شد نیز تناقضات پرشماری دیده می شد، اما گذر زمان ثابت کرد که نه تنها هیچکدام از موارد ادعایی تیم مذاکره کننده ایرانی در توافق ژنو به واقعیت نرسید، بلکه هر آنچه طرف مقابل خواستار بود بدان دست یافت!
با این وجود اگر بخواهیم طبق تجربه بدست آمده از توافق ژنو قضاوت کنیم و متن منتشر شده از سوی کاخ سفید را ملاک عمل قرار دهیم، درخواهیم یافت که پای چه کلاه گشادی در میان است!
در بند نخست از عنوان «غنی سازی» سند رسمی کاخ سفید آمده است: «تعداد سانتریفیوژهای ایران از ۱۹هزار کنونی به ۶۱۰۴ دستگاه می رسد، که در ۱۰ سال آینده تنها ۵۰۶۰ عدد از آنها اورانیوم غنیسازی خواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها از نوع IR-1 خواهد بود.» همچنین این بیانیه در بند ۱۴ نیز اضافه می کند: «ایران دستکم ۱۰ سال از مدلهای IR-2، IR-4، IR-5، IR-6 یا IR-8 برای تولید اورانیوم غنیشده استفاده نمیکند.»
این درحالیست که رهبری معظم انقلاب در تیرماه سال گذشته با تأکید بر حفظ ظرفیت غنی سازی خاطرنشان کردند: «هدف آنها این است که در موضوع ظرفیت غنیسازی، جمهوری اسلامی ایران را به ۱۰هزار سو راضی کنند. البته ابتدا از ۵۰۰ سو و ۱۰۰۰ سو شروع کردند که ۱۰هزار سو محصول حدود ۱۰هزار سانتریفیوژ از نوع قدیمی است که داشتیم و داریم. در حالی که به گفته مسئولان، نیاز قطعی کشور ۱۹۰هزار سو است.»لازم است بدانیم معادل سازی سو (SWU) با سانتریفیوژ بر مبنای مدل هرکدام از ماشین های غنی سازی متفاوت خواهد بود. برای مثال ظرفیت ماشین های نسل IR-1، بین ۱ الی ۱٫۷ سو می باشد یا ظرفیت ماشین های پیشرفته IR-8، معادل ۲۴ سو غنی سازی است.
حال با توجه به اینکه مذاکرات لوزان، ایران را تنها مجاز به استفاده از نسل IR-1 نموده، کشور در خوشبینانه ترین حالت به حداقل ۱۱۰هزار سانتریفیوژ نسل یک احتیاج دارد که شرمسارانه در بیانیه لوزان تنها به ۵هزار سانتریفیوژ اشاره شده است!
جالب تر اینکه در بند دوم بیانیه کاخ سفید می خوانیم: «ایران موافقت کرده دستکم به مدت ۱۵ سال، بالای ۳٫۶۷ درصد غنیسازی نکند.»
در همین زمینه بیاد آورید شهریورماه سال ۱۳۸۸ و زمانی را که جمهوری اسلامی به سبب پایان یافتن سوخت مورد نیاز رآکتور تحقیقاتی تهران، پیشنهاد خرید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد را تسلیم سازمان بین المللی انرژی اتمی (IAEA) نمود. در همین برهه، هنگامی که رایزنی های دکتر جلیلی با ۶ کشور مذاکره کننده پیرامون خرید اورانیوم به نتیجه نرسید، رئیس جمهور سابق در ۱۸ بهمن همان سال با اشاره به تعلل غرب برای در اختیار گذاشتن سوخت ۲۰ درصد، دستور تولید این سوخت توسط دانشمندان ایرانی را صادر نمود و این امر با تلاش شبانه روزی شهید دکتر مجید شهریاری و همکارانش رنگ واقعیت به خود گرفت و جهانیان را به شگفتی واداشت.
با این وجود پس از آنکه در توافق ژنو ایران ملزم شد تا تنها در حد ۵درصد غنی سازی اورانیوم داشته باشد، اینک نیز این رقم به حد ۳٫۶۷درصد غنی سازی تقلیل یافت. این در حالی است که غنی سازی در حدود زیر ۵درصد که میتوان از آن به عنوان «غنی سازی صوری یا دکوری» نیز یاد کرد، نه تنها مرتفع کننده هیچ مشکلی نیست که حتی کفایت نیازهای کشور در حوزه های پزشکی، صنعتی و تحقیقاتی را نیز نخواهد نمود.
علاوه بر این در هیچیک از مفاد بیانیه فوق الذکر نیامده است که جمهوری اسلامی طی سالیان آتی در صورت نیاز به اورانیوم با غنای بالاتر از ۳٫۶۷، میباید آن را از کدام کشور خریداری کند یا در بدبینانه ترین حالت، اصلاً مجاز به خریداری آن از سایر کشورها هست یا خیر؟!
فارغ از دیدگاه مثبت یا منفی نسبت به چنین توافقی، بیشترین استناد دولتمردان در اثبات شاهکار توافق نمایشی، تأکید بر تصدیق حق غنی سازی ایران از جانب ۶ کشور بوده است.
این مدعا در حالی عنوان می گردد که بر طبق حقوق اولیه اعضای NPT، پذیرش حق هسته ای کشورهای عضو از جمله بدیهیات این پیمان نامه محسوب می شود و اذعان مجدد ۱+۵ بدان دستاورد چشمگیری بحساب نمی آید. افزون بر اینکه در این تفاهم ایران ملزم به پذیرش پروتکل الحاقی نیز شده است.
در این میان اما تأیید همین حق از سوی ۶ کشور نیز نه بشکل قطعی و مصرّح بلکه بطور مشروط و تلویحاً مورد اشاره قرار گرفته و حتی جان کری، وزیر امور خارجه ایالات متحده در مصاحبه اخیر خویش نیز پذیرش حق غنی سازی ایران را بکلی مُنکر شده است!
با از نظر گذارندن فوق ابهاماتی دیگر در ذهن پدید می آید که جای دارد به آنها نیز اشاره داشته باشیم:
۱- با توجه به مذاکرات فرسایشی چندین ساله ایران با ۱+۵، آیا امکان حصول چنین توافق سهل الوصول و راحت الحلقومی در سالیان گذشته فراهم نبود؟
بدون شک امکان دستیابی به امثال این تفاهم یا حتی بیش از آن در طول ۱۰ سال گذشته امکان پذیر بوده اما تیم سابق مذاکره کننده جمهوری اسلامی، به هیچ عنوان حاضر به عقب نشینی اینچنینی از حقوق هسته ای ملت نبوده است.
۲- آیا با دستیابی به تفاهمنامه «لوزان»، از خون های پاک شهدای هستهای کشورمان حفظ و حراست شده است؟
همگان بر این امر معترفند که از دست رفتن شهیدان «علیمحمدی»، «شهریاری»، «رضایینژاد» و «احمدیروشن»؛ به قطع و یقین در ازای توقف غنی سازی جمهوری اسلامی در حدود پایین تر از ۳٫۶۷درصد نبوده چراکه آرمان و غایت نهایی این بزرگواران بسیار فراتر از “پذیرش مشروط حق هسته ای ایران” و “تعلیق تعداد محدودی از تحریم ها” بوده است.
۳- دستاورد هسته ای و اقتصادی تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات لوزان چه بوده است؟
شواهد و قرائن موجود از آن حکایت دارد که بجز تکرار پذیرش با اکراه حق هسته ای ایران، در عین لحاظ نمودن قیود و شروط فراوان از سوی ۶ کشور، هیچ موفقیت هسته ای دیگری در بیانیه لوزان برای ایران ملحوظ داشته نشده است. افزون بر این علی رغم امتیازات گسترده داده شده به طرف غربی، هیچ گشایش ملموسی در وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم دحاصل نخواهد شد!
۴- چه تضمینی وجود دارد که کشورهای طرف مذاکره ایران همان راه و رسم ناجوانمردانه سال ۲۰۰۳ را مجدداً تکرار ننموده و ایرانیان را تا چشمه نبرده، تشنه بازنگردانند؟
همانطور که رهبر گرامی انقلاب فرمودند، نمی توان به طرف های مذاکره کننده بالاخص ایالات متحده خوشبین بود و فرجامی مطلوب را در این رابطه تصور داشت.در پایان قضاوت در این باره را به شما مخاطبان فهیم واگذار می کنیم چراکه گذشت زمان روشنگر بسیاری از مکتومات و ناگفته ها خواهد بود.
اهبر
تاریخ : ۱۹ - فروردین - ۱۳۹۴
قرار بود فرزندان انقلاب در مذاکرات یکبار با قاطعیت به یک توافق برسند و همه تحریمها اعم از مرتبط با مساله هسته ای یا غیرمرتبط با آن لغو شود و بنا به تصریح امام خامنه ای می بایست از توافق دو یا چندمرحله ای اجتناب می شد که هیچکدام از اینها در لوزان سوییس اتفاق نیفتاد.
تعهدات الزام آور گسترده و شفاف و قابل سنجش و با قابلیت راستی آزمایی دقیق دادیم اما هیچ دستاوردی نداشتیم و فقط از ۵+۱ قول گرفتیم که اگر آژانس انرژی اتمی گزارشات مدنظر آمریکا و اروپا را به آنها ارائه دهد، آنها فقط تحریمهای مرتبط با فعالیت های هسته ای ایران را به صورت مرحله ای بردارند. اینکه از بعد از توافق ننگین ژنو چه بلایی بر سر مراکز هسته ای ما با تدابیر بیم و امیدی ها آمده است، بر همگان روشن هست و این پسرفت هسته ای به دستور آمریکا و با نام مذاکره در لوزان سوئیس به کمال خود نزدیک شد.
ایران باید به تمام تعهدات خودش تا تیرماه عمل کند و براساس گفته ظریف در همان لوزان و قبل از بازگشتن به ایران، حتما عمل خواهد کرد اما طبق توافق صورت گرفته در لوزان ۱+۵ می تواند تا مدت زمان بسیار طولانی و با این ادعا که هنوز قابل اعتمادبودن فعالیت های هسته ای ایران به تایید آژانس نرسیده است، از لغو تحریمها خودداری کند. اگر هم آژانس گزارش خوبی از وضعیت فعالیت های هسته ای ایران ارائه کند، شاید این ادعا را مطرح کنند که بین اعضای ۱+۵ بر روی محتوای این گزارش اختلاف نظر وجود دارد و دوباره مثلا سفیر فرانسه در مقابل لغو تحریمها ایستادگی کند و دوباره بخواهند باب مذاکره را باز کنند و چند سالی ادامه دهند اما تحریمها پابرجا باشند و مراکز هسته ای ما رو به افول باشد.
اگر فرض کنیم بخشی از تحریمها لغو شدند و دوباره به بهانه های دیگر مثلا حقوق بشر، عین همان تحریمها را دوباره اعمال کنند، توافق صورت گرفته در لوزان در برابر آن ساکت است و ما حق نداریم بگوییم که ایهاالناس این تحریم برخلاف توافق ما با ۱+۵ است. حق نداریم در قبال اعمال تحریم جدید که با بهانه غیرهسته ای صورت گرفته است، فعالیت های هسته ای خود را ارتقا دهیم.
کاپیتولاسیون هستهای!
ابعاد لغو تحریمها هم مشخص نشده است، شاید بخواهند مثلا به جای اجازه دادن به شرکت های خارجی برای سرمایه گذاری در ایران، همان شرکت ها محصولات خود را به ایران صادر کنند.
همه شواهد غیرقابل رد، حکایت از این دارد که ما با یک کاپیتولاسیون هسته ای مواجه هستیم و حق نداریم کوچکترین اقدام هسته ای را بدون رضایت آمریکا و متحدانش انجام دهیم. رضایت از آن جهت که اگر گزارشها نظر آنها را تامین نکند و باب میل آنها نباشد، اقدام به لغو تحریمها نخواهند کرد. همه می دانند که آژانس بین المللی انرژی اتمی تا به حال چه گزارش های غیرواقعی از فعالیت های هسته ای صلح آمیز ایران ارائه کرده و در واقع همین گزارش ها بودند که مبنای صدور قطعنامه های تحریمی شورای امنیت علیه ایران شدند. حالا چه تضمینی وجود دارد که آژانس نخواهد امثال این گزارش ها را دوباره ارائه دهد؟!
جبار
تاریخ : ۱۹ - فروردین - ۱۳۹۴
۱- یک سال و نیم است که ما شاهد مذاکراتی هستیم که میگویند قرار است با آن مشکلات اقتصادی حل شود ولی متاسفانه نه تنها مشکلات اقتصادی حل نشد تحریمها برداشته نشد بلکه ما شاهد توافقنامههای عجیبی مانند توافقنامه لوزان و توافقنامه ژنو بودیم. ۲-در مذاکرات لوزان، هم در بحث هستهای و هم در بحث تحریمها باختیم. طبق بیانیهای که توسط خود آقای ظریف در لوزان قرائت شد، فقط تحریمهای هستهای برداشته خواهد شد. البته اگر چنین اتفاقی هم رخ دهد. ۳-خود مذاکرهکنندگان نیز میگویند فقط تحریمهای مرتبط با هستهای برداشته میشود ولی نمیدانم چرا باز القا میشود که همه تحریمها برداشته خواهد شد. ما میدانیم که تحریمهای اصلی تحریمهای مصوب کنگره آمریکا است که دلایلی جز دلایل بحث هستهای دارد و خود غربیها اعلام کردند که این تحریمها برداشته نخواهد شد، پس بنابراین تحریمهای اصلی باقی خواهد ماند.۴-ما در مذاکرات لوزان شاهد عبور از خط قرمزهای نظام هستیم که مهمترین آنها لغو همه تحریمها و یک مرحلهای شدن مذاکرات بود که اینگونه نشده است. عنوان برنامه امروز ما که برای طرح سوالات اساسی مان در مقابل مجلس جمع شدیم، باخت در لوزان و بزرگنمایی در تهران بود و ما به این مسئله انتقاد و اعتراض داریم. بعضی ها می گویند این توافق گام اولی است در پایان دادن به مبارزه با شیطان بزرگ؛ اگر کسانی این خیال در سر می پرورانند، بدانند که جنبش دانشجویی از ابتدا در مقابل آنان خواهد ایستاد. ۵- در طی چند روز اخیر شاهد بودیم که افراد گوناگونی با شوق و هیجانی گسترده، از ادامه فعالیت چند هزار سانتریفیوژ سخن گفتهاند و آن را ادامه حیات صنعت غنیسازی نامیدند که این درست نیست و بزرگنمایی این اعداد کوچک در نگاه مردم به دور از صداقت است. چراکه طبق مصوبه مجلس برای تامین نیاز کشور برای تولید ۲۰ هزار مگاوات برق هسته ای به ۱ میلیون دستگاه سانتریفیوژ با توان فعلی احتیاج است.۶-حفظ توان ۶-۵ هزار سو برای کشور طبق توافقات لوزان، این سخنان رهبر انقلاب در تیرماه ۹۳ را قرائت نمود که «هدف آنها این است که در موضوع ظرفیت غنی سازی، جمهوری اسلامی ایران را به ۱۰ هزار سو راضی کنند، البته از ۵۰۰ سو و ۱۰۰۰ سو شروع کردند، در حالی که به گفته مسئولان مربوط، نیاز قطعی کشور ۱۹۰ هزار سو است».۷- مسئولان مذاکرهکننده گفتهاند که هیچ ماده شکافپذیری در فردو وجود نخواهد داشت؛ با این حساب فردو نه یک مرکز هستهای بلکه تبدیل به یک مرکز مطالعه فیزیک نظری خواهد شد. حذف زیرساختهای یک مرکز صنعتی با تعطیل کردن موقت آن تفاوت فاحشی دارد و بسیار بدتر است. برای درک این مسئله نیازی نیست که فردی دانش هستهای گسترده داشته باشد.۸-شاید بتوان گفت مهمترین مسئله از دیدگاه دانشجویان و نخبگان هستهای نیروگاه اراک است و تصمیماتی که برای آن در لوزان گرفته شده است ما را دچار مشکل جدی خواهد کرد. در مسئله اراک ما باید شاهد چه مقدار تاخیر و هدر رفت چه مقدار سرمایه کشور باشیم. اراک نمونه تحقیقاتی یک راکتور هستهای بود که در شرایط ظالمانه تحریمها توسط متخصصین داخلی ساخته شد و امید ما در مسئله هستهای بود که پس از فعالیت موفقیتآمیز آن، راکتور اراک تبدیل به نمونه کوچکی برای دستیابی ایران به توان ساخت نیروگاههای قدرت کاملا بومی شود.۹- اگر امروز بنا است در صنعت هستهای کشور اتفاق سال ۸۲ مجددا تکرار شود و چیزی عاید کشور نشود باید کمی بیشتر تامل کنیم. هدف صنعت هستهای پیشرفت و امنیت کشور بود. امیدواریم اندوه و غمی که امروز در دانشکدههای مهندسی هستهای شاهد آن هستیم، در دانشکده هوافضا و در زمینه موشکی شاهد نباشیم.و حال سوالات اساسیاز مردم انقلابی ایران اسلامی: ۱-آیا می دانید اگر با اغماض تحریم های هسته ای را همان تحریم های منع اشاعه در نظر بگیریم هم تنها شامل چند تحریم بسیار کم اهمیت می شود و هیچکدام از قوانین اصلی تحریم و تحریم های نفتی و بانکی را شامل نمی شود؟۲-آیا می دانید طبق توافق لوزان، همین تحریم های ناچیز هم به هیچ وجه لغو نمی شود و فقط به صورت موقت«اجرا» یشان متوقف می شود و در هر زمان با اراده طرف مقابل کاملا قابل برگشت است؟۳-آیا متوجه هستید علاوه براین، قید تحریم های «ثانویه» که در مورد تحریم های آمریکا پذیرفته اید منجر میشود که علاوه بر افراد و شرکت های آمریکایی، هر شرکت بین المللی که حتی یک درصد سهامش در اختیار آمریکایی ها باشد (یعنی تقریبا همه شرکت های مهم دنیا) شامل تعلیق تحریم ها هم نشود؟۴-آیا می دانید که همین تعلیق موقت و برگشت پذیر چند تحریم کم اهمیت، بعد از انجام تمام تعهدات اصلی ایران از جمله کاهش، تعطیلی یا نابودی فعالیت ها و تاسیسات هسته ای ایران و اجرای پروتکل الحاقی و پس از تایید آژانس بین المللی انرژی اتمی اتفاق می افتد؟ آیا نمیتوان پیش بینی کرد که این فرآیند سال های متمادی به طول خواهد انجامید و حتی هیچ وقت نوبت به همان تعلیق نیم بند تحریم ها هم نمیرسد؟۵-آیا شنیدهاید رئیس جمهور در گفت و گوی تلویزیونی با مردم در روز ۱۴ فروردین علی رغم تمام این موارد گفت: «در روز اجرای توافق تمام تحریم ها لغو خواهد شد»؟۶- به کدام دلیل وزارت خارجه ایران حاضر نشده به صورت رسمی (حداقل با یک بیانیه چند خطی) اقدام به تکذیب مفاد متن رسمی منتشر شده توسط وزارت خارجه آمریکا با عنوان «پارامترهای برنامه نهایی مشترک اقدام» کند و موارد خلاف واقع آن را به طور دقیق اعلام نماید؟۷-انتشار گسترده متن تفسیر وزارت خارجه از توافق لوزان (فکت شیت ایرانی) در رسانه های داخلی و قرار دادن چند ساعته بر روی سایت وزارت خارجه و سپس حذف، به چه علت بوده است؟۸-آیا نشنیدید رهبر انقلاب تیرماه ۹۳ در جمع مسئولان عالی نظام با ذکر نیاز قطعی به ۱۹۰ هزار سو (حدود ۱۹۰ هزار سانتریفیوژ نسل اول) گفتند آمریکا با زیاده خواهی می خواهد ایران را به ۱۰ هزار سانتریفیوژ قانع کند، ولی در لوزان با ۵ هزار سانتریفیوژ نسل یک قانع شده اید؟۹-آیا می دانید پذیرش تعهد موسع و سخاوتمندانهی«روشن کردن همه مسائل گذشته و حال» به معنای پذیرش پرداختن به PMD (ابعاد احتمالی نظامی) و مسائل فراتر از آن است و صنعت موشکی، وضعیت دفاعی و امنیت کشور را با تهدید جدی مواجه میکند؟۱۰- آیا می دانید آژانس بین الملل انرژی اتمی که راستی آزمایی تعهدات ایران و در نتیجه رفع تحریم ها منوط به تایید آن شده، همان نهادی است که اطلاعات دانشمندان هسته ای ما را در اختیار سرویس های جاسوسی قرار داد و منجر به شهادت آنها شد و همچنین در اکثر قریب به اتفاق گزارش های گذشته خود، جانب غربی ها را گرفته و به صورت خلاصه غلام حلقه به گوش اسراییل و آمریکاست؟۱۱-آیا می دانید بعد از پذیرش پروتکل الحاقی هیچ نقطه ای از کشور را نمی توانید از بازرسی مستثنی کنید و همچنین باید امکان نظارت آنلاین فعالیت های دانشمندان و تاسیسات کشورمان را ایجاد کنیم؟۱۲-آیا متوجه شدهاید در توافق ژنو، ایران هنوز حق غنی سازی ۵ درصد را داشت، ولی طبق لوزان دیگر غنی سازی بیشتر از ۳٫۶۷ درصد را هم نخواهد داشت و این یعنی از ژنو هم عقب تر رفته اید؟۱۳-آیا می دانید با رسمی کردن توافقنامه نهایی از طریق قطعنامه شورای امنیت ذیل فصل ۷ و با توجه به برخی تعهدات ابدی در این توافق، نه تنها پرونده ایران از شورای امنیت خارج نمی شود، بلکه برای همیشه در آنجا باقی می ماند؟۱۴-آیا می دانید قرار است اکثر تحریم ها و محدودیت های قطعنامه های گذشته شورای امنیت (موارد مربوط به سلاحهای متعارف، منع اشاعه سلاح های کشتار جمعی و…) با هم تجمیع شده و این بار در یک قطعنامه جدید و آن هم با امضا و همکاری ایران علیه ایران وضع شود؟۱۵-آیا بعد از خداحافظی با نیمی از صنعت هسته ای کشور در توافق ژنو، کوچکترین گشایشی در وضعیت تحریم ها صورت گرفت؟ آیا از این تجربه نباید درس بگیریم؟۱۶-آیا می دانیدبرخی تعهدات این توافق از جمله پذیرش پروتکل الحاقی و نداشتن حق بازفرآوری و تحقیق و توسعه در مورد آن به صورت دائم و تا ابد برای مردم ایران از مذاکرات دوره شما باقی می ماند؟۱۷-آیا می دانید این بیانیه با توجه به مفاد و عباراتش یک توافق نامه بین المللی است و طبق اصل ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی هرگونه توافق یا تعهد بین المللی باید به تصویب مجلس برسد؟۱۸-آیا می دانید میزان ذخیره اورانیوم غنی شده کشور از ۱۰ هزار کیلوگرم فعلی با از بین بردن ۹۷۰۰ کیلوگرم به صرفا ۳۰۰ کیلوگرم برای مصارف آزمایشگاهی و تحقیقاتی خواهد رسید و تا حداقل ده سال در همین سطح باقی می ماند؟ و آیا میدانید که فقط برای تامین نیروگاه بوشهر به ۳۰ هزار کیلو سوخت در سال نیاز است؟۱۹-آیا متوجه شدهاید ایران علاوه بر اینکه باید حدود ۱۴ هزار سانتریفیوژ خود را جمع کند و به انباری منتقل نماید، باید زیرساختهای آنها را هم در نطنز و فردو از بین ببرد و همین امر موجب می شود برای بازگشت به همین نقطه کنونی چند سال وقت نیاز باشد؟۲۰-آیا می دانید تمام موارد فکت شیت آمریکا در مورد توافق ژنو که ابتدا تکذیب می کردید، اکنون مو به مو در توافق لوزان تایید شده است؟۲۱-آیا می دانید دیگر در فردو که یک روزی مرکز غنی سازی و ضامن امنیت تاسیسات هستهای ایران بود، اکنون دیگر حق غنیسازی و از آن فراتر حق تحقیق در مورد غنی سازی و حتی فراتر از آن حق نگهداری هیچ سوخت شکافت پذیری را نخواهیم داشت، که در نتیجه آن را بیشتر شبیه یک شهربازی با تعدادی دستگاه چرخ و فلک کرده؟۲۲-آیا میدانید قلب رآکتور اراک از همان ابتدا باید منهدم شود با به خارج کشور منتقل شود و از طرف دیگر میدانید با توجه به تجربه بازطراحی رآکتور بوشهر، بازطراحی رآکتور اراک حداقل ۲۰ سال به طول خواهد انجامید و آیا اینها به معنی تعطیلی عملی و چراغ خاموش رآکتور اراک نیست؟۲۳-آیا توجه کردهاید که علاوه بر پذیرش پروتکل الحاقی که دائمی است،«دسترسی های بیشتر» ووجود «فناوری های مدرن نظارتی» را هم پذیرفته اید و این سطح نظارت را تاکنون هیچ کشوری در تاریخ نپذیرفته است؟۲۴-آیا توجه کردهاید که در متن بیانیهای که در لوزان قرائت کردید، آمده «سطح» و«برنامه» تحقیق و توسعه هستهای ایران باید با مذاکره با طرف مقابل تعیین شود و آیا این همان محدود شدن تحقیق و توسعه صنعت هستهای و تعطیلی عملی آن نیست؟۲۵-شما که در اظهاراتتان در برنامه «نگاه یک»، ژاپن را الگوی اعتمادسازی قرار دادهاید، آیا می دانید که این کشور در حالیکه زیر چتر حمایتی آمریکا است (و در واقع مستعمره آمریکا محسوب می شود)، ۳۰ سال فرآیند اعتمادسازی اش طول کشید و اکنون نیز کاملا تحت سلطه آمریکاست؟۲۶-آیا متوجه شده اید که در مورد عادی شدن وضعیت غنی سازی (نامحدود شدن آن) در ایران بعد از مدت ۱۰ ساله یا حتی ۲۵ ساله هیچ چیزی در توافق گفته نشده، در حالی که تعهدات ایران به صورتی دقیق، وسیع، همه جانبه و الزام آور آورده شده است؟ یعنی بعد از پذیرش این همه تعهد و عدم لغو حتی یک تحریم، صنعت هسته ای باز هم حالت عادی پیدا نخواهد کرد؟۲۷-آیا میدانید طبق متن منتشر شده وزارت خارجه ایران، در مرکز سابق غنی سازی فردو فقط قرار است ۱۰۰۰ سانتریفیوژ باقی بماند و در آنها هم هیچ نوع گازی تزریق نمی تواند بشود و حتی تمام این سانتریفیوژها هم حق چرخیدن نمایشی نخواهند داشت و تنهادو زنجیره آن می تواند بچرخد؟۲۸-شما که می گویید در مذاکرات به خاطر حرف های دو پهلوی جان کری، واژه terminate را در مورد تحریم های اروپا استفاده کرده اید،چرا در مورد خود تحریم های آمریکا از این واژه استفاده نکرده اید و واژهی «توقف موقت اجرا» یعنی cease application را آوردهاید؟۲۹-آیا میدانید با رفتن توافق ذیل قطعنامه شورای امنیت دیگر ۶ کشور مقابل ایران نیستند و تمام کشورهای عضو سازمان ملل مقابل این قرار می گیرند و عملا با دست خودمان اجماع جهانی علیه ایران درست می کنیم؟۳۰-آیا میدانید که با پذیرش بازرسی های فراتر از پروتکل الحاقی، امکان دستیابی به زنجیره تامین صنعت هسته ای کشور را برای دستگاه های جاسوسی طرف های غربی فراهم کرده اید که حتی در صورت برگشت به حالت کنونی، امکان اخلال در تامین قطعات و خرابکاری گسترده در صنعت هسته ای را فراهم میکند؟