اعتدال پرس/  هرچه بود، تراکتور جام را از دست داد.هرچه بود مردم ساده و آرام خوی آذربایجان رو دست خوردند. هرچه بود،به کادر فنی باشگاه کلک زدند… یاسو فوروهاتا کارگردان شهیر ژاپنی در سال ۱۹۸۹ و در فیلم فراموش ناشدنی سایه شوگان با هنرمندی ، وحشتی را که شوگان بزرگ از پسرش دارد به تصویر […]

اعتدال پرس/  هرچه بود، تراکتور جام را از دست داد.هرچه بود مردم ساده و آرام خوی آذربایجان رو دست خوردند. هرچه بود،به کادر فنی باشگاه کلک زدند…

یاسو فوروهاتا کارگردان شهیر ژاپنی در سال ۱۹۸۹ و در فیلم فراموش ناشدنی سایه شوگان با هنرمندی ، وحشتی را که شوگان بزرگ از پسرش دارد به تصویر می کشد.شوگان تا آنجا پیش می رود که برای کشتن این فرزند به اجیر کردن مامور مبادرت می ورزد چرا که دوست دارد پسر کوچکترش جانشین او باشد؛پسری که چندان لایق عنوان شوگان نیست. فرزند ارشد که جانشین قانونی شوگان است از فرط نفرت و تبعیض شوگان حتی در دربار پرورش نیافته و سرپرستی وی به یک فرد بی نام و نشان سپرده شده است و اکنون در معرض خطر مرگ قرار دارد آنهم به دستور پدر…
مرحوم دکتر علی شریعتی در بیان دردها و نگرانی های بشری،مهمترین چالش روحی انسان را ترس از مواجهه با اتفاقات خطیر می داند و به اعتقاد وی احساس فقر بی آنکه فقیر باشی، احساس و ترس از جدایی بی آنکه جدا شده باشی و احساس و ترس از مرگ قبل از آنکه بمیری سخت تر و جانفرساتر از خود فقر و جدایی و مرگ است.

در حال نمایش IMG_8016.JPGتبعیض و تحقیر نیز از این دست مقولات روحی و تالمات روانی است.خانواده ای را در نظر بگیرید که دو فرزند ثمره زندگی زناشویی و ماحصل خانوادگی است.اما یکی از این دو فرزند همواره نگران برقراری تبعیض آلود روابط پدر و مادر با فرزندان خود می باشد. او علیرغم اینکه شاید تبعیض و تحقیری به معنای واقعی درون خانواده وجود ندارد اما نگران وقوع آنست.شاید اشتباه می کند اما نگرانی اش واقعی است حتی اگر حقیقت نداشته باشد. طبیعی به نظر می رسد که در چنین شرایطی پدر و مادر نه تنها هیچ اقدامی در تشدید این احساس و اضطراب نباید بکنند بلکه برای حل موضوع و رفع نگرانی این فرزند نیز چاره ای بیندیشند.

در چنین وضعیتی کوچکترین اتفاق و معمولی ترین موضوعی که هم راستا با نگرانی های فرزند مضطرب باشد به معضلی حل نشدنی و دست آویزی غیر قابل توجیه و بحرانی عمیق در روح و روان وی منجر خواهد گردید و موجب تکمیل پازل تبعیض و تحقیر در ضمیر فرزند خواهد شد.

آنچه در ورزشگاه یادگار امام تبریز رخ داد متاسفانه و صد افسوس پر شدن خانه های خالی پازل تبعیض برای مردم نجیب آذربایجان حداقل در عرصه ورزشی بود. شاید هرگز هیچ قصد و نیتی برای قهرمانی تیم سپاهان در سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال وجود نداشته است اما وقتی از چند هفته پیش از پایان مسابقات این شایعه در میان اهالی فوتبال دهان به دهان می پیچد که قهرمان دلخواه فدراسیونی ها سپاهان اصفهان است و دست بر قضا همین تیم هم جام قهرمانی را بر بالای دستان بازیکنانش به رخ همگان می کشد،چه انتظاری می توان داشت الا اینکه شایعه ها به حقیقت پیوسته است؟

آیا این مردم حق ندارند نگران احساسات،غیرت،شعور و نجابت خود باشند؟ آیا این مردم حق ندارند نگران آینده باشند؟

نمیخواهم از تئوری های توطئه و توهم های دشمنی حرف بزنم اما نگران برنامه ریزی ها و تلاشهایی هستم که قصد دارند با بنا کردن دیوار بی اعتمادی میان مردم و مسئولین،هم در جهت تامین منافع شخصی و گروهی خود و هم ضربه زدن به اعتبار و اقتدار دولت تدبیر و امید همه چیز را و همه کس را قربانی اهداف ناجوانمردانه ی خود کنند.

نشانه هایی از تغییر در موج احساسات مردم نسبت به دولت و رئیس جمهور محترم مشاهده می شود که اگر هرچه سریعتر دولتمردان محترم نسبت به ترمیم شکاف های ایجاد شده از طرق مختلف قانونی و مدنی اقدام نکنند،دامنه ی بی اعتمادی و اضطراب وسعت بیشتری پیدا خواهد کرد.

آنچه قطعی است اینکه دولت یازدهم نقشی در این قضایا نداشته اما بابت وظیفه دفاع از حقوق شهروندان که بر عهده دولتهاست مردم حق دارند از دولتمردان عزیز در تهران و استان انتظار اقدامات اساسی و برخورد قاطع با متخلفان را داشته باشند.

مسئولین محترم دولتی در استان به واقع باید نگران افزایش نارضایتی و بی اعتمادی نسبت به دولت تدبیر و امید باشند و با اتخاذ بهترین روشها از جمله شفافیت و محرم دانستن مردم، انجام تحقیقات اصولی و بدون ملاحظه و معرفی و برخورد با خاطیان در جهت نقش آفرینی مثبت و استیفای حقوق شهروندان آذربایجان اقدام نمایند.

در این بین مسئولیت پذیری و عدم کتمان حقایق از طرف مسئولین دولتی و ورزشی استان نیز می تواند در جهت جلب مجدد اعتماد مردم تاثیر مناسبی داشته باشد. واقعیت این است که اتفاقات ورزشگاه یادگار امام در زمانی رخ داده که مسئولیت اداره کل ورزش و جوانان استان با آقای اسبقیان و مسئولیت هیات فوتبال استان نیز با آقای ششگلانی می باشد.

صرفنظر از اینکه این دو عزیز تا چه میزان در این قضایا نقش داشته اند که حتما به آن نیز خواهیم پرداخت، وقوع اتفاقات شوم و هشت دقیقه کثیف در زمان مسئولیت این آقایان است.

مطمئنم اگر در جامعه ای توسعه یافته زندگی می کردیم اکنون شاهد استعفای فوری این افراد و قبول مسئولیت در قبال تحقیقات و پیگیری ها بودیم.

بگذریم که اگر چنین فاجعه ای در کشوری مثل ژاپن روی داده بود ساعتها قبل شنونده خبر خودکشی مسئولان از رسانه ها بودیم. این واقعیت غیر قابل کتمان است که ورزش و فوتبال این استان بارها شاهد بی تدبیر ها و بی کفایتی های مسئولینش بوده و اگر در همین جا با یک اقدام قاطع قضیه خاتمه پیدا نکند مطمئنا در آینده نیز شاهد اتفاقات ناگوار دیگر خواهیم بود.

اما در رویداد تلخ ورزشگاه یادگار امام دو موضوع را نباید فراموش کرد: یکی شبح قهرمانی و شایعه تساوی بازی اصفهان و دیگری ناداوری های محسوس و غیر قابل انکار در مسابقه تبریز.

در خصوص رواج آن شایعه ی عجیب قطعا تیم های تحقیقاتی و امنیتی در استانداری و وزارت ورزش و جوانان تحقیقات لازم را انجام خواهند داد و با ریشه یابی موضوع حتما بایستی برخورد مناسب و قاطع صورت پذیرد.

در این موضوع حتی قبل از پایان تحقیقات نیز می توان ادعا نمود که همه دست اندرکاران مسابقه از اداره کل استان گرفته تا هیات فوتبال و مدیریت و کادر فنی تیم و… بایستی جوابگوی رفتار و تصمیمات خود باشند اما موضوع داوری این مسابقه ی حساس موضوعی متفاوت است.

داوری که برای این بازی در نظر گرفته شده بود علیرضا فغانی بود. داوری که به اذعان کارشناسان یکی از بهترین داوران آسیا محسوب می شود و حتی تجربه قضاوت در فینال جام ملتهای آسیا را نیز در کارنامه خود دارد.

اما این داور با تجربه در دور برگشت لیگ چهاردهم دو بازی پرتنش و پرحرف و حدیث را سوت زد.یکی مسابقه تراکتورسازی و سپاهان در اصفهان که با برتری دو بر یک اصفهانی ها خاتمه یافت و دومی مسابقه پرسپولیس و سپاهان در ورزشگاه آزادی که این بازی هم با نتیجه دو بر یک به سود سپاهان تمام شد اما در هر دو دیدار کارشناسان اذعان نمودند که نحوه قضاوت فغانی کاملا پر اشتباه و به نفع سپاهان بوده است.

با این دیدگاه مسئولین استان مصمم می شوند نسبت به انتخاب وی به عنوان قاضی دیدار پایانی اعتراض نمایند. دکتر شهرتی فر فرماندار تبریز طی جلسه ای که در دفتر خود به همراه آقایان اسبقیان، ششگلانی و مهدی تاج رئیس سازمان لیگ برتر برگزار می شود مراتب اعتراض فرمانداری را اعلام و درخواست می کند که داور بازی تغییر یابد اما در کمال تعجب قبل از اینکه آقای تاج استدلالی در مورد فغانی بیاورد این ششگلانی یعنی رئیس هیات فوتبال استان است که به دفاع تمام قد از علیرضا فغانی می پردازد و به گونه ای از انتخاب وی حمایت می کند که فرماندار کاملا قانع می شود.

حال سوالی که به ذهن می رسد این است که وظیفه دفاع از حقوق قانونی تیم های فوتبال تبریز در لیگ بر عهده چه کسی است؟مگر رئیس هیات فوتبال از سوابق فغانی اطلاع نداشته است که از انتخاب وی دفاع نموده است؟

دو حالت بیشتر ندارد: اول اینکه ششگلانی هیچ اطلاعی از وضعیت فوتبال کشور ندارد که در این صورت صلاحیت استقرار در آن جایگاه را نخواهد داشت چرا که مدیریت جاهلانه به زوال سیستم منجر می شود و دوم اینکه میدانسته و خم به ابرو نیاورده که در این صورت او کفایت مدیریت در فوتبال استان را ندارد و مدیریت مغرضانه یعنی توهین به شعور و فهم اهالی فوتبال.

اسبقیان نیز دست کمی از او ندارد چرا که تناقض گویی های آشکار وی پس از رویداد روز جمعه نه تنها التهاب و مشکلات را کم نکرد بلکه بر میزان این مشکلات و بحرانها نیز افزود که در اینجا تنها به ذکر یک نمونه بسنده می کنم.

اسبقیان در برنامه زنده که روز یکشنبه ۲۷ اردیبهشت ساعت ۲۲ از شبکه خبر پخش می شد عنوان نمود که که پس از دریافت خبر مبنی بر نتیجه تساوی در اصفهان از مسئول دفتر خود خواسته که استعلام کند و وی با استفاده از اینترنت به اطلاع آقای مدیر کل رسانده که نتیجه در اصفهان دو بر صفر است. سپس عنوان نمود که در پایان بازی ما نیزکه در جایگاه ویژه بودیم به همراه سایر مسئولین جهت انجام مراسم اهدای جام قهرمانی به سمت داخل زمین حرکت کردیم تا در شادی مردم سهیم باشیم.

به قول معروف این تناقض گویی را کجای دلمان بگذاریم؟ دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟ شما اگر نتیجه را میدانستید چرا به کادر فنی اطلاع ندادید و از طریق بلندگوی ورزشگاه مردم و بازیکنان را مطلع نساختید و اگر از نتیجه باخبر نبودید چرا ادعا می کنید که از طریق اینترنت در جریان بازی اصفهان قرار داشتیم؟به چه دلیل نمایشگر استادیوم از نتیجه بازی همزمان هیچ اطلاعاتی اعلام نمی نمود؟ انگار همه منتظر بودند تا تراکتور به تنهایی راه سخت قهرمانی را پیش برود و آنگاه آقایان مسئول ، خود را در قاب عکسهای یادگاری بعد از مسابقه جای دهند.

آقای اسبقیان! اسم این کار بی تدبیری است. واقعیت این است که شما نباید در آن جایگاه مهم قرار داشته باشید.شما وصله ی ناجور برای دولت تدبیر و امید هستید.

به هر تقدیر به نظر نگارنده عاجل ترین اقدام ممکن در فضای کنونی استعفای آقایان اسبقیان و ششگلانی است.در غیر اینصورت وزارت ورزش و جوانان و استانداری بایستی وارد عمل گردیده و با عزل این دو نفر و یا حداقل تعلیق خدمتشان تا بررسی های دقیق و کارشناسانه و حصول نتیجه تحقیقات،از وسیع تر کردن دامنه التهاب و اضطراب در میان مردم جلوگیری نمایند.

*روح الله رحیم پور مطلق