*دکتر دهناد – بخش اول/ آیا دانشجویان همراه با علم آموزی در دانشگاه، باید به فکر افزایش مهارت ها به ویژه در رشته تحصیلی خود باشند با این فرض که مدرک گرفتن در مقاطع بالای تحصیلی، تضمینی برای اشتغال آنها خواهد بود ؟ ما باید جویای کار باشیم یا ایجادکننده کار؟! در این میان دانش بنیان […]
*دکتر دهناد – بخش اول/
آیا دانشجویان همراه با علم آموزی در دانشگاه، باید به فکر افزایش مهارت ها به ویژه در رشته تحصیلی خود باشند با این فرض که مدرک گرفتن در مقاطع بالای تحصیلی، تضمینی برای اشتغال آنها خواهد بود ؟
ما باید جویای کار باشیم یا ایجادکننده کار؟! در این میان دانش بنیان بودن باید مورد توجه قرارگیرد یا نه ؟!
آیا می دانیم که در کشور ما کارآفرینی بسیار ساده تر از آمریکا است و همین مورد یکی از مهمترین دلایلی است که غرب، ایران و جوامع کمتر توسعه یافته را بازار مصرف خود می داند؟! مگر نه اینست که مهمترین هدف باید شناسایی نیاز و ارائه ایده ای باشد که این نیاز را به بهترین نحو رفع کند؟! آیا می دانیم در رشته مهندسی دانش آموختگان ما در کشور از کشور آمریکا هم بیشتر است ولی عملا بازخوردی را نمی بینیم ؟! مگر این موضوع نشاندهنده تمرکز جوامع توسع یافته به مهارت آموزی و عدم تمرکز بر مدرک گرایی نیست؟!
اشتغال زایی دانش بنیان به دلیل رقابت گسترده، ثروت آفرینی بیشتری دارد و دنیای اقتصادرا مشابه میدان جنگ باید دانست و باید در خط مقدم آن بود تا پیروز باشیم ،مهم هم نیست که تعداد مقالات ISI افزایش یابد در حالی که به عنوان زیر ساخت لازم هست ولی کافی نیست و صحنه کارآفرینی و صنایع دانش بنیان تنها صحنه ای است که قابلیت این را دارد تا جوانان گوی سبقت را از قدیمی ها بربایند.
رقابت پذیری در اقتصاد جهانی به توانمندیهای تکنولوژیکی و نوآوری وابسته است. این امر شامل توانایی توسعه محصولات جدید و دسترسی به بازارهای جدید، بکارگیری تکنولوژی جدید، اعمال بهترین الگوهای مدیریتی در بنگاهها و توسعه سطوح مهارتی در طیف وسیعی از نیروی کار میباشد. دانشگاهها قادرند در تمامی این موارد نقش مهمی ایفا نمایند.
در نتیجه افزایش ظرفیت تحقیقات و تکنولوژی کشور برای تبدیل دستاوردهای علمی و یافتههای فناورانه به موفقیتهای صنعتی و تجاری واشتغال زایی به نقش کارآفرینی دانشگاهها وابسته میباشد. لذا رویکرد حاکم بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی و مشاورهای، رویکردی نیازگرا در تعامل با سازمانهای بیرونی دانشگاه میباشد.
لذا در این راستا باید توجه کردبه تقویت آموزشهای مهارتی با رویکرد فناوریها و مشاغل نو، زیرا ورود هر فناوری به عرصه علمی کشور، فرصتهای شغلی زیادی به تبع آن در کشور ایجاد می شود، به منظور حفظ و پویایی و هم گامی با رشد فناوری در جهان ایجاد و تقویت مهارتهای مورد نیاز این فناوری ها نه تنها ضروری است بلکه ظرفیتهای بسیار زیادی را برای ایجاد اشتغال فراهم میکند. از جمله آموزشهای مهارتی، تربیت نیروی انسانی ماهر مورد نیاز فناوری های اولویت دار نقشه جامع علمی کشور مانند نانو، هوافضا، انرژیهای نو،فناوریهای نرم و هویت ساز ، اطلاعات و ارتباطات، میکروالکترونیک، گیاهان دارویی و طب سنتی،آب، خشکسالی، فرسایش و محیط زیست و فناوری زیستی .
اگر به روند رشد و توسعه جهانی توجه داشته باشیم، درمییابیم که با افزایش و گسترش فناوریهای پیشرفته، نقش و جایگاه کارآفرینان به طور فزایندهای بیشتر میشود و کارآفرینی فردی و سازمانی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی به شمار میآید؛ به طوری که در غرب و برخی کشورهای دیگر، دو دهه اخیر، دهههایی طلایی کارآفرینی نام گرفته است.
ساختارهای موجود در دانشگاههای کشور با هدف آموزش تخصصی دانشجو شکل گرفته است و کمتر تقویت و تربیت کارآفرینی در دانشجویان مدنظر میباشد، به طوری که فارغالتحصیلان فعلی دانشگاهها اغلب با مفاهیم اولیه کارآفرینی آشنایی ندارد. علاوه بر ضعف نظام آموزشی دانشگاهها در آموزش مفاهیم کارآفرینی، عدم ساختارهای مکمل جهت ایجاد زیر ساختار فیزیکی برای توسعه روحیه کارآفرینی در دانشجویان از ضعفهای دیگر این نظام میباشد.
خیل عظیم فارغالتحصیلان دانشگاهی باعث اشباع سازمانهای دولتی و حتی خصوصی از نظر پرسنل مورد نیاز شده است و درصد زیادی از فارغالتحصیلان دانشگاهها امکان جذب در این سازمانها را ندارند.
این موضوع زمینههای مهاجرت فارغالتحصیلان دانشگاهی به کشورهای دیگر را سبب شده است و بیکاری فارغالتحصیلان را به یک معضل مهم در کشور تبدیل نموده است. برای رفع این مشکل روشهای مختلفی امروزه در دنیا تجربه شده است.
آمادهسازی روحی و روانی فارغالتحصیلان برای ورود به عرصههای اقتصادی راباید هدف قرارگیرد. بسترهای توسعه کارآفرینی به منظور فراهم آوردن شرایط فیزیکی لازم برای ورود این فارغالتحصیلان کارآفرین ایجاد میشود و ایجاد حرفههای اقتصادی را هدف میگیرند.
از جمله ساختارهایی که در بسیاری از کشورها برای این منظور تجربه شدهاند، مراکز رشد تجاری و فناوری (انکوباتورها)یا رشد خوشه فناوری هستند.
مروری بر تجربه مراکز آموزش عالی در کشورهای مختلف نشان میدهد که این مراکز با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی که در آن قرار گرفتهاند به یکی از این راهحلها پرداختهاند و یا دورههای آموزشی با عنوان کارآفرینی راهاندازی کردهاند و یا اقدام به ایجاد یک مرکز رشد در دانشگاه نمودهاند.
پیشبینی مکانیزمهای لازم در بهرهگیری از این به صورت تکمیلکننده یکدیگر از جمله مسائلی است که نقش به سزایی در اثر بخشی این راهحلها دارد. نظام آموزش عالی کشور در یکی دو سال اخیر به موضوع تقویت و توسعه روحیه کارآفرینی در دانشجویان توجه ویژهای مبذول داشته و اقدام به سرمایهگذاری اولیه در اجرایی کردن این دو راهحل نموده است
پس کارافرینی یعنی چه :
کارآفرینی را فراتر از شغل و حرفه، باید یک شیوه زندگی دانست که با ایجاد و انتقال آن به نسل جدید، بسیاری از مشکلات و آسیبهای اجتماعی موجود برطرف میشود.
وقتی اینگونه بنگریم که کارآفرینی نه تنها جزئی از زندگی، بلکه خود زندگی است که باید از حرکت و پویایی لازم برخوردار باشد، به جای آنکه فعالیت و رشد اندیشه فراگیران را در فرآیند یاددهی و یادگیری، با رفتارهای خشک، فشرده و تکراری مسدود نماییم و فرصت اندیشیدن را از آنان بگیریم، شرایط را به گونهای فراهم میسازیم که تمام افراد به تلاش و اندیشه بپردازند، که در این راستا نقش آموزش عالی به دلیل تأثیرات بنیادین آن در تحولات اجتماعی بسیار بااهمیت است.
بنابراین دانشگاه، نقش بالقوه و واقعی در توسعه اقتصادی کشورها دارد.
ماهیت جدید رقابتهای بینالمللی، این نقش را به طور بنیادی تغییر میدهد و اگر آنها نتوانند به نهادها و دانشگاههای کارآفرین تبدیل شوند در توسعه ملی و منطقهای و رقابت شکست خواهند خورد. استفاده دانشگاهها از علم و دانش به ماهیت کارآفرینی آنها بستگی خواهد داشت.
بدلیل مشکلات موجود در انتقال علم و بدلیل وجود شبکههای مختلف اقتصادی، استفاده از دانش جدیدی که بر مبنای اصول علمی ایجاد شده، میتواند یک عامل مهم و قوی برتری منطقهای باشد بنابراین کارآفرین ساختن دانشگاهها، تأثیر قوی و مثبت بر توسعه منطقهای دارد.
دانشگاه کارآفرین یک مؤسسه خود مولد است و در روند گذر از سازمان مبتنی بر هدایا و وابسته به فضای نهادهای دیگر برای منابعش میباشد.
انجام تحقیقات مرتبط اقتصادی، دانشگاه را وادار به برقراری ارتباط با محیط بیرونی میسازد. دانشگاههای کارآفرین موقعیت و قانونگذاری و دسترسیشان به منابع عمومی را افزایش میدهند. در چنین فضایی تبدیل دانش به کالای اقتصادی از سوی مؤسسات دولتی، بخش خصوصی و دانشگاهها ترغیب میشود.
در اکثر ممالک، ساختارهای واسط و فصل مشترک متعدد و متنوعی طرح و پیاده گردیدهاند.
در کشورهای پیشرفته صنعتی، مراکز تحقیقاتی صنعت- دانشگاه و مراکز تحقیقات مهندسی با همکاری گروههایی از بنگاهها در بخش تولید، شکل گرفتند که اساتید دانشگاهها و نمایندگان بنگاهها بطور مشترک روی پروژهها تصمیم میگیرند واغلب پروژهها را بطور مشترک اجراء میکنند.
واسط دیگر دفتر ارتباط با صنعت در دانشگاهها است که هدف از ایجاد آن آگاهی و یادگیری از آنچه که محققین در دانشگاهها انجام میدهند و سپس دعوت از بنگاهها برای حضور در دانشگاهها و با مشارکت مشاوران دانشگاه، در فرآیند انتقال و توسعه تکنولوژی نقش ایفا میکند. ایجاد دفتر انتقال تکنولوژی، تحولی دیگر است که تکنولوژیها و اختراعات دارای پتانسیل تجاری شدن و بازارهای مرتبط را شناسایی میکند و آنها را تحت لیسانس به بنگاهها واگذاری میکند.
همانطور که از مفهوم تعاریف کارآفرینی میتوان استنباط کرد، کارآفرین سه فعالیت اصلی را انجام میدهد:
۱- ایجاد کسب و کار ۲- نوآوری در محصول ۳- اشتغالزایی
در رشد و توسعه ملی، کارآفرین با ایجاد زنجیره ارزش کارآفرینی، خود را به عنوان نیروی محرکه و موتور توسعه اقتصادی مطرح میکند؛ از اینرو در کشورهای پیشرفته، سیاستهای حمایتی مناسبی را در تقویت ویژگیهای کارآفرینانه در افراد و در مجموع ابقای روحیه کارآفرینی در سطح جامعه اتخاذ کردهاند.
در جهان کنونی، دانشمندان کارآفرین و دانشگاههای کارآفرین، با تبدیل دانش به مالکیت معنوی به فضای دانشگاهی شکل جدیدی میدهند. امروزه دانشگاهها در بنگاههای ایجاد شده از سوی اعضای هیات علمی سهم دارند. آنها در جستجوی مالکیت معنوی و انتشار مقاله و شهرت علمی بیشتر از یافتههایشان هستند و دانشمندان دانشگاهی به مخترعین، توسعه دهندگان و کارآفرینان تبدیل شدهاند.
بنابراین دانشگاهها باید با تدوین برنامههای استراتژیک بسوی دانشگاههای کارآفرین سوق داده شوند. این امر مستلزم بسترسازی مناسب همراه با اقدامات ساختاری و غیرساختاری و توسعه تفکر و اندیشه مدیریت کارآفرینی در محیطهای دانشگاهی است که خوشبختانه زمینه آن در کشور موجود میباشد.
بنابراین در این سال اقتصاد وفرهنگ با عزم ملی ومدیریت جهادی،این بحث را با فرمایشات گوهر بار مقام معظم رهبری زینت داده می شود که “در ایجاد نظام نوآوری و تکمیل زنجیره علم،فناوری وتولید محصول ودوری از خام فروشی باید جهاد علمی و جرات علمی توام با قدرت علمی صورت پذیرد .”
*دکترعلی رضا دهناد
معاون آموزش و دانشجویی مرکز آموزش جهاد کشاورزی استان- عضوهیات علمی سازمان تحقیقات و آموزش کشور
ايرج
تاریخ : ۲۸ - مهر - ۱۳۹۳
جناب آقای دکتر دهناد
باسلام و احترام ، به استحضار می رساند اینجانب یکی از اساتید دانشگاه آ. ش می باشم .مطالب ارائه شده از آن استاد محترم قابل تقدیر می باشد .امیدوارم موارد ذکر شده را بصورت عملی و کاربردی در مراکز علمی ، عملیاتی نمایند.
از منتظران تغییرات مناسب در استان
تاریخ : ۲۵ - مهر - ۱۳۹۳
سلام:اقای دهناد این همه از تغییرات و نواوری در در سالیان اخیر بیان نمودید و بنده هم موردهای از ان را دیده ام وشنیده ام چرا حرکتی را که چند ماه قبل شروع نمودید تمام نکردید .ایا بهتر نیست کار ی را که شروع کردید در دانشگاه جامع استان به اتمام برسانید اگر نمی توانستید یا اگر مسئولین استانی علاقه به تغییرات مناسب ندارند چرا وارد میشوید.ایا در اندازه یک دکتر ریاضی نیستید که با حمایتهای…… یکی از مهمترین مراکز علمی وحرفه ای را در دست گرفتند ودارند جولان میدهند .
کارافرین استانی
تاریخ : ۲۵ - مهر - ۱۳۹۳
با سلام-متشکرم از مقاله ای که منتشر کردید-واقعا مطالب جالبی ارایع شده با یک رویکرد مهم وبر گرفته از موثرترین روشهای کارافرینی به خصوص در علوم جدید-امید وارم که بتوانید در اینده در مراکز هم به طور واقعی نمایان نمایید-منتظر دیگر بخشهای مقاله هستیم
علی رضا
تاریخ : ۲۴ - مهر - ۱۳۹۳
جناب آقای دکتر دهناد
با سلام واقعا عالی بود. اگر بی تعارف عرض کنم جای شما بسیار بالاتر بوده و کشورمان به وجود مدیران خلاق و توانمندی چون جناب عالی نیازمند است. کاش شرایط برای بهره گیری از توان بالای مدیریتی شما و امثال شما در کشورمان بیشتر فراهم شده وزمینه ارتقای بخش آموزش عالی در چتر مدیریتی علمی و توانا فراهم شود.