براساس خبر ۲روز پیش اعتدال پرس(این خبر: اسامی بازماندگان اتوبوس…)،دقایقی پیش خبر رسید محمدرضاصادقی مدیرکل پرحاشیه بهزیستی سرانجام مجبور به خداحافظی از مسند خود شده و امروز صبح رسما عزل شد. به گزارش اختصاصی اعتدال پرس، در حالیکه پروسه خروج مدیران اتوبوسی در استان آذربایجان شرقی به تدریج و با حاشیه ای نسبتا کم در جریان […]
براساس خبر ۲روز پیش اعتدال پرس(این خبر: اسامی بازماندگان اتوبوس...)،دقایقی پیش خبر رسید محمدرضاصادقی مدیرکل پرحاشیه بهزیستی سرانجام مجبور به خداحافظی از مسند خود شده و امروز صبح رسما عزل شد.
به گزارش اختصاصی اعتدال پرس، در حالیکه پروسه خروج مدیران اتوبوسی در استان آذربایجان شرقی به تدریج و با حاشیه ای نسبتا کم در جریان بوده و تاکنون بیش از ۳۳ عزل و نصب در این راستا صورت گرفته است، اما برکناری مدیرکل جوان بهزیستی استان با حواشی زیادی همراه بود.
بر اساس این گزارش در حالیکه از هفته ها پیش از طرف استان، دستور برکناری صادقی از بهزیستی به علت حجم عظیم اعتراضات کارکنان و رفتارهای تند و خارج از ظابطه وی صادر شده بود، ولی به علت مقاومت بهزیستی کشور این امر به تاخیر افتاد که در این میان خبر اعلام شکایت صادقی از سایت اعتدال پرس و تنی چند از کارکنان بهزیستی(به علت درج نظرات انتقادی از وی) و امتناع وی در برابر دستور استانداری مبنی بر پس گرفتن شکایت باعث شد پروسه برکناری وی به سرعت پیگیری شود که سرانجام با ادامه مقاومت مرکز، لغو ماموریت وی از طرف دانشگاه علوم پزشکی استان(دستگاه محل خدمت اصلی صادقی) از ۳۰ دی ماه جاری رسما ابلاغ شد و مسئولان استان نیز به علت غیر قانونی بودن ادامه فعالیت وی در مدیریت بهزیستی خواستار اقدام فوری سازمان بهزیستی شدند که سرانجام و بعد از یک پروسه پرحاشیه دو ماهه، دیشب حکم برکناری صادقی از طرف بهزیستی کشور رسما صادر شد.
گزارش اعتدال پرس حاکی است، در این راستا امروز صبح طی جلسه داخلی شورای معاونین بهزیستی استان، دکتر صادقی رسما از سمت مدیرکلی خداحافظی کرده و معاون پشتیبانی وی به عنوان سرپرست موقت تا صدور حکم مدیرکل جدید بهزیستی معرفی شد.
گفتنی است، از سوی استانداری آذربایجان شرقی مهندس ارشدزاده از مدیران با سابقه بهزیستی استان به عنوان مدیرکل جدید به تهران معرفی شده است که مراحل صدور حکم وی در حال نهایی شدن است.
این گزارش حاکی است، مدیرکل جوان بهزیستی استان که از جمله مدیران اتوبوسی بدون بلیط دولت سابق بود، در طول مدیریت ۴ ساله خود بیشترین حجم شکایات نسبت به رسانه ها و حتی کارکنان و مراکز حمایتی تحت پوشش بهزیستی داشت.
گزارشات تکمیلی بعدا ارسال خواهد شد.
نیازمند
تاریخ : ۲۲ - دی - ۱۳۹۳
روزها و ماههای قبل اخباری از سوی برخی از افراد مرتبط با اداره کل بهزیستی استان قزوین به مراجع قانونی منعکس شده است که فعلا از ذکر آنها خودداری می کنم.
اما برخی از آن مطالب را به صورت تیتر برای یادآوری مسئوالان نظارتی ، اطلاعاتی و بازرسی در سطح استان و کشور می نویسم و امید است قبل از نیاز به سایر مراحل که معمولا برای اعتراضات اجتماعی پیش می آید جلوگیری شود زیار هر جا قانون برای همه یکسان اجرا شود مطمئنا اعتراضی نخواهد بود . انشاء الله
۱- این مطالب به عنوان گزارش است و ما هم تصدق یا تکذیب را به افراد امین می سپاریم و امیدواریم عملکرد صادقانه مسئولان نظارتی و اطلاعاتی را مشاهده کنیم ….
نیازمند کمک
تاریخ : ۱۷ - دی - ۱۳۹۳
آیا به نظر شما درخواست رسیدگی قانونی به مواردی که در وبلاگ http://321wel.blogfa.com/ آمده است خلاف قانون است و باید سانسور بشود در غیر انیصورت کمک به گرفتن حق مظلومان کنید .
علی
تاریخ : ۱۴ - مرداد - ۱۳۹۳
با سلام خدمت جناب آقای ارشد زاده
جناب مدیر کل خواهشمندیم به مشکلات شهرستانها هم رسیدگی کنید تا کی باید مدیران نالایق که در اکثر موارد فاقد پشتوانه علمی (واقعی نه صرفا مدرک) هستند سر کار باشند فضلی دیکتاتور تا کی باید به رفتارهای ناشایست و تحقیر آمیزش ادامه دهد. حتی اگر کسی آشنایی ابتدایی با علم روانشناسی داشته باشد متوجه میشود که این رفتارهای تحقیر آمیز ریشه در گذشته تحقیر آمیز و پر از گره های باز نشده او دارد. صد حیف به اداره بهزیستی بستان آباد که مدیریت آن افتاده دست چنین شخصی حیف حیف حیفب به این اداره که روزی مدیرش آقای عزیز زاده بود و حالا … تازه ایشان ادعا دارند که لایق بیشتر از اینها هستند و در حقشان ظلم شده ای کاش انتخاب مسئولین از روی لیاقت و شایستگیشان باشد که در آن صورت فضلی و فضلی ها حالا حالا ها باید زیر دست مدیران لایق مثل عزیز زاده ها شاگردی کنند و درس بیاموزند. از وقتی به اداره بهزیستی بستان آباد تحمیل شده روحیه اکثر کارمندان به غیر از پاچه خواران افسرده شده است و متاسفانه صدایشان هنوز شنیده نشده است.
آوای خفته
تاریخ : ۲۸ - تیر - ۱۳۹۳
سلام جناب آقای ارشدزاده چرا به شهرستانها سر نمیزنی افراد نالایقی در مسئولیتهای مختلفی قرار دارند که حق شان نیست جیزی بلد نیستند فقط بلدند زیرپای همدیگر را خالی کنند به عجبشیر و بناب و مراغه سر بزنیدترا بخدا از علی (ع)بیاموزید لایق ترها سر کار باشندچرا آنهایی سر کارند که چیزی بلد نیستندچرا درک نمی کنید یا تحویل نمی گیرید حرفهای مارا . به داد بهزیستی برخی نقاط برسیدرئیسی عقلش را به مسئول امور اجتماعی میدهد و یا….
کارشناس بهزیستی
تاریخ : ۲۸ - فروردین - ۱۳۹۳
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت جناب آقای ارشد زاده. آقای مدیر کل لطفا به داد شهرستانها هم برسید و مدیران نا لایقی را که صادقی بر اساس معیارهایی غیر از شایستگی انتخاب کرده بود را هر چه زودتر به جایگاه واقعی شان بر گردانید و افراد کاردان با دانش و لایقی را که در سازمان کم هم نیستند را به جایگاهی که لایقش هستند ولی با سوء مدیریت قبلی منزوی شده اند برگردانید. لطفا تغییر مدیریت بهزیستی بستان آباد را در الویت قرار دهید تا آقای ف بفهمد ………………………………………….. عاقبتش همین است.
كارمند
تاریخ : ۱۱ - اسفند - ۱۳۹۲
قابل توجه آقای ف:قهرمان ونفر اول مدیریت شهرستان.تبانی کرده ای.نه ازهوش سرشار خبری است نه از ذکاوت بالا.دیکتاتور به تمام معنا.ادب هم که چه عرض کنم. فقط یه جمله کافیه: ادب مرد به زدولت اوست.
ناشناس
تاریخ : ۱۱ - اسفند - ۱۳۹۲
لطفا به تغییرات دقیقه نود دکتر صادقی توجه داشته باشین.مدیران نالایق برخی شهرستان ها روبرکنارکنید.واقعا ازتحقیر و توهین ها وبی ادبی های اینگونه مدیران خسته شدیم.من از کارمندان زیردست همین آقای ف….. که وصفشان را از همکاران شنیدید بوده ام.واقعا لایق مدیر بودن نیست.
کارشناس بهزیستی
تاریخ : ۱۱ - اسفند - ۱۳۹۲
دمت گرم کارشناس بهزیستی بستان آباد حرف دل خیلی ها رو زدی به امید روزی که همه نوچه های صادقی به سرنوشت خودش دچار شوند از جمله آقای ف…
با وجدان
تاریخ : ۲۴ - بهمن - ۱۳۹۲
حسین جان حرف از دل ما میگویی با ید به حال بعضی ها گریست که هنوز هم بفکر افراد کم بضاعت نیستند فقط بدنبال مقام و موقعیت هستند . چشم تنگ مرد دنیا دوست را یا قاعت پر کند یا خاک گور گور گور گور گور
ناشناس
تاریخ : ۲۳ - بهمن - ۱۳۹۲
حسین جان شماروکه ماخودمان میشناسیم برای ماقابل ستایش است همانکه باجان ودل وبشاشی تقاضامینویسی یابخاطرمددجویی دلت میطپد؛نشان ازصداقت وپاکی توست؛خودت روبخاطربعضیهاناراحت مکن چون نمیدونندوضع مسکن و۰۰۰چطورهست یکروزهم دوام نمی آورند
خانمحمدی!!!
تاریخ : ۲۱ - بهمن - ۱۳۹۲
عزیزگرامی لااقل دل وجگراینرودارم بنام وباصداقت حرف دلم روبگم توکه جرأت نوشتن اسم خودت هم نیستی پس اصل ونسبت رافراموش کردی؛درضمن شمااونقدرعقده ایی وآبروبرسازمان هستی که کامل نخوندی بنده گفتم من سرسفره انقلاب بزرگ شده ام وهرچی دارم حتی زندگی ساده ازبزرگواری بعضی مددکاران باوجدان وخداشناس هست که اگه نبودند اگه دست یاری نمیکردند شایدالان ازهمون خانواده هایی که شیرازه وکانون گرمشان ازهم پاشیده است؛میبودم ؛خداوندتبارک وتعالی این انقلاب وآقاومقتدایمان حضرت امام خامنه ای ومسئولین گرامی رابرای ما ایتام ومعلولین ومحرومین تاظهورآقابقیه العظم ارواحنالتراب الفداسلامت وسربلندبنماید۰انشاءا۰۰؛؛؛؛بدانکه من نمک پرورده سازمان ازهمان دوران شبانه روزیم بودم هستم وخواهم بود۰وهمیشسه مددکاران وکارمندان زحمت کش ودلسوز؛برای پدرومادروسرپرست وحامی بوده وهستن وشمانمک نشناس جان مطمئن باش هیچ پدرومادری فرزندخودش راحتی اگه مثل من شلوغ باشدطردنمیکندخانمحمدی
برایت متاسفم خانمحمدی
تاریخ : ۲۰ - بهمن - ۱۳۹۲
هرکسی میتونه سر همه کلاه بزاره ولی سرخودش که نمیتونه کلاه بزاره ! واقعا برایتان متاسفم از اینکه بازهم با پر رویی خودتونو به بچه های شبانه روزی منصوب میکنین قبول دارم شما معلولین باشناختی که ازتون دارم وتومحل زندگیتون شما را میشناسن وبه شغل و….. شما آشنا هستن ! دیگه لازم نیست توضیح بدم ………….. و ……. و لازم نکرده شما دلتون به حال مددجوهای بهزیستی بسوزه شما اگه او امکاناتی رو که بهزیستی براتون پرداخت کرده رو نگیرین مشکل چند نفر از مددجوها حل میشه بسه دیگه آدم باید خودش بفهمه داره چیکار میکنه ! واقعا برات متاسفم حسین خان خانمحمدی
بنده خدا
تاریخ : ۱۷ - بهمن - ۱۳۹۲
من به مسائلی که دل هر انسان عاقلی را بشکند متاسفم
از خدا می خواهم به داد بهزیستی برسد
خانمحمدی!!!
تاریخ : ۱۶ - بهمن - ۱۳۹۲
بنده خدای عزیز وگرامیم؛کامنت شماروکه میخودم استنباطم این است که شخصیت والایی داریدزیراچرب زبونی ریاکاری درش نیست؛فلذاازاین که متأسف هستین؛اگرقصوری خطایی ازم سرزده جرأت اینرو دارم عذرخواهی وپوزش بطلبم؛؛من زیادسیاستمدارنیستم عین بچه حرف دلم روبازمیکنم ساده وبی ریا۰۰۰۰۰اماحالااگه احساس میکنی خطارفته ام بفرماییدجبران نمایم
نمک شناسی که۰۰۰!!!
تاریخ : ۱۶ - بهمن - ۱۳۹۲
نمک شناس جان توکه سنت بزرگ بود؛توکه دائره المعارف هستی؛توکه بقولی دست بوس هستی؛کی بداداین کودکان رسیدی؛کی پای درددلشان نشستی؛کی جلوی ظلمی واجحافی که درحقشان میشد ایستادی؛کی یقه ی اون کسی که دخترشبانه روزی رو زیرپاهاشون له میکردن چراسکوت کردی؛ضمناببخشیدشمادرکدوم حوزه بودید؛اون موقع که ماراازشیرخوارگاه منتقل میکردند؛مأمورمنتقل شماروباخبرمیکرد!نه داداش خیلی هارودیدم خودشون رو حامی ماکردن بعدش اداره روبنام معلوسل وایتام سرکیسه کرده ورفته اند؛وبنده ازطرف کسی مایه نگذاشته ام؛اولین ظلمهاروشماکردیدکه بقول خودتان بزرگ بودیدوبه نفع خودتان سکوت کردید؛وخواهشا”کامنت رویکباره دیگه بخوانید،من گفتم عواطف وانسانیت وهمچون انسان زیستن روازهمین مددکاران وکارمندان یادگرفته ام،گفته ام حتی این بزرگواران هرگزفرزندانشان راباخودبه اداره نمیآوردن،که مباداماکودکان بی سرپرست ببینیم که دست دردست باباش است؛حسرت بخوریم غمگین باشیم!!کجای این کلام بی حرمتی است؛من ازدست اونایی میبوسم که برایم صداقت وبردباری وایمان روباکارهایشان آموختندمیبوسم دست افرادی همچون سقازاده وکیخسروی((که همه میدونندکن تاختم داشتم پس خودم رومثل شماعزیزشیرین یاریاکاری نمیکنم))که اونهمه اذیت کشیدن به شهرستان فرستاده شدن ولی کوتاه نیامدن وایستادگی کردن بردباری بخرج دادن ؛دست عزیززاده وهاشمی عزیزرو میبوسم که توهمین ماه رمضان چه خدمت بزرگی به مددجوهاکردند؛چه مددجوهایی که پیش خانواده شان سربلندشدن؛آری دست آنهارو،دست اون کسی روکه الان یکساله بطورناشناخته آذوقه میبره خونه مددجو واظهارمیکنه مثلااینوخانمحمدی خریده بودن یادشان رفته بیاورند؛اری دست این برادر رومیبوسم که کرامت وشخصیت مددجوروحفظ کرده که البته من این سرورگرامی روکه آقای احمدیان میباشدمیبوسم؛دست دکترشبستری رومیبوسم که غیرت وتعصب روبه ماهاآموختندونهایت امردست اون عزیزان مددکارهاوکارمندان رومیبوسم که صادقانه وخالصانه جهت تأمین رفاه معیشتی مددجوهای عزیزدریغ نکرده وایثارکرده اند که خداقوت میگویم۰۰۰درموردآقای دکترصادقی شمابه جای خداوندتبارک وتعالی حکم ندهیدکه خلاصی خواهندداشت یانه؛شایدخداوند آنهاروبخاطریه کارخیری که به پیرزنی؛پیرمردی؛معلولی؛یتیمی؛کرده اندویااستغفارکرده باشند؛ببخشدانشاا۰۰؛؛؛درموردآه مظلوم شمانگران نباشید؛نمیدونم توبه فرمایان چراخودتوبه کمترمیکنند/چون به خلوت میرسن آن کاردیگرمیکنند۰۰۰۰۰خانمحمدی هستم هرگزاسمتان یادت نره حرف حق پنهون کاری نداره عزیزم
با وفا
تاریخ : ۱۶ - بهمن - ۱۳۹۲
حسین جان خیلی دوستت داریم.
نمک شناس
تاریخ : ۱۶ - بهمن - ۱۳۹۲
آقاحسین خان ! خانمحمدی ! لا اقل من که سنم ازشما بزرگتره وچندین سال تو شبانه روزی بودم وبقول یکی از مربیان بهزیستی دائره المعارف بهزیستیم صد در صد مطمئن هستم که شما از بچه های شبانه روزی نیستید شما حداقل یک ساعت هم تو شبانه روزی نبودید پس بیخودی از طرف بچه های شبانه روزی مایه نگذارین البته حرف دلتون منطقیه اما این دلیل نمیشه تعدادی اگه اشتباه کردن شما تمامی زحمتکشان بهزیستی را با این لحن غلط زیر سئوال ببرید واینگونه به این عزیزان کم حرمتی کنید ! من بشخصه دست تک تک مدکاران ومربیان – کارکنان ومسئولین بهزیستی فعلی وقذیمی را میبوسم وبه این بوسه افتخار هم میکنم چون نمک شناسی وقدر دانی از کسی که حتی برای گوش دادن به درد دل من لحظه ای از وقتشو گذاشته قابل تقدیره ! دکتر صادقی وتعدادی از همکارانشون اشتباهاتی داشته اند که خوشبختانه با همت مسئولین دلسوز از کار برکنار شدن ورفتن ! هرچند که حالا حالاها با این آقایان کار دارند اما از محکمه الهی خلاصی نخواهند داشت ! به این اصل معتقدم که خداوند بواسطه پیامبر گرامی ص وائمه اطهار ع ترس از آه مظلوم را سفارش کرده اند !
انشالله که شاهد افقی روشن برای بهزیستی باشیم
بنده خدا
تاریخ : ۱۴ - بهمن - ۱۳۹۲
درد دل حسین خان محمدی را خواندم
واقعا متاسفم
آنچه که هستید!!!
تاریخ : ۱۳ - بهمن - ۱۳۹۲
سلام همکاران وکارشناسان ومددکاران گرامی؛به چه چیزتان میبالید!به اون هشتصدوپنچاه میلیونی که اگه سقازاده و۰۰۰ومسئولین ذی ربط استان نبودند؛همین شماهاوامثالهم بودکه توپرسه مهناج الصادقین؛دودستی پول ایتام ومعلول واون کسی روکه زبان گویا نداشت؛تقدیم میکردید!!به این میبالید؟یابه اون لحظه که یه مددجوروزیرپاهاشون له میکردن یاکتک میزدند؛ایستاده بودی بالای پله یاپشت میزقشنگت وجرأت نداشتی حرفی بگی؛که مبادامیزت ازدست میره؛به اون صندوق هایی میبالیدکه بعد۸ماه ازعیدفطرپیداشدن توزیرزمین اداره؛اون هم درحالی که درهمسایگی تان کودک خردسال معلولی؛طفل معصوم بی گناه مددجوی شبانه روزی ازفرط بی رمقی وعدم وجودخرده نانی؛عین مارگزیده هابرخودمیپیچید؛؛؛شماهارومیگم برادرگرامی یادت هست توماه خدا توضیافت ا۰۰میهمان بودی آنهم توسالن پتروشیمی،یادت هست چطورباافتخارنشسته بودی سرمیز؛سرمیزی که بالای ۲۰۰هزارخرج برداشته بود؛همه یتان آنجابودیدبجزکسانی که به مسئله شرعی شان آگاه بودن ومیدونستن مشمول الذمه میشوند؛چون بصراحت میدونستن باپول اون شام وباصطلاحی ضیافت میتوان به بسیاری ازمددجویان وایتام سبدکالامهیاکرد؛آیابه اون سکوتهایتان میبالید؛تمامی نظرهافقط وفقط به تأمین معیشتی تان ختم میشودهمه تان به فکرخانواده وفرزندانتان هستید؛وازاکنون چرب زبانی و۰۰۰میکنید!!واستنباط من اینطورهست که آقای ارشدزاده هرگزیادشان نرفته که اواخردهه هفتاد؛همین شماهابودیدکه دفتردستک برداشته وتوخیابون شهیدفیاض بخش وروبروی پارک شهرگزارش دروغین ردوبدل میکردین؛؛؛واماسفارش ازاین برادرکوچکتان که شایدیه مددجوی ساده بودم امابلاخره ۳۵سال توحیاط وسالن اداره بازی کرده ودرس انسانیت ومردانگی آموخته ام درسی که شایدخیل عظیم پدرمادردارها نتوانسته اندبیاموزند؛آره همین درس غیرت وجوانمردی که آقای دکترشبستری بخرج دادن باآنهمه کم لطفی هاکه دراواخرمدیریت شان برایش کردین؛اماایشان بابزرگ مردی وشخصیت والایشان به دل نگرفتند وبیاری سازمانمان شتافتند؛آری همت وغیرتمندی روازاونهایی یادبگیریدکه ۴سال تمام به خسروشهرو۰۰۰تبریزآمدن ورفتن ولی سرتعظیم فرودنیاوردند؛؛؛من ازکسی هم ابایی ندارم اینهاحقیقت محض وآینه دلتان بودبطوری که آنگونه بودید که گفته شده؛؛؛من حسین خانمحمدی کودک شبانه روزی دیروز وصاحب شخصیت وادب وزندگی محقروپاک که ازرشادت وبزرگواری بعضی مددکاران وکارشناس و۰۰۰سازمانمان دارم که عمری دعاگوی سرسفره مان وختم نمازمان هستند
اثر
تاریخ : ۱۳ - بهمن - ۱۳۹۲
متاسفانه مدیریت ضعیف مدیر کل قبلی سازمان باعث شده بیشتر همکاران از زیر بار مسیولیت شانه خالی می کنند و تعدادی هم که کارشان را درست انجام میدن دارای احساس مسیولیت بالایی هستند جون فرقی بین کسانی که کار می کنند و نمی کنند نیست و برعکس هر کسی بهتر و بیشتر کار میکرد بیشتر صدمه می دیدامیدواریم مدیر جدید با انتخاب افراد شایسته و کاربلد این وضعیت رو بهتر کنند تا ظلمی در حق کسی نشه.
کارشناس شهرستانی
تاریخ : ۱۲ - بهمن - ۱۳۹۲
انشاالله تغییر وتحول در مدیریت بهزیستی استان آذربایجانشرقی موجب ترقی وتعالی مجموعه بهزیستی استان وشهرستانها گردد با این روسای ضعیف شهرستانی که آقای صادقی انتصاب نمودند واقعا بهزیستی استان در این چند سال دچار ضعف گردید ووضعیت معیشتی کارکنان نیز چه ازلحاظ احکام کارگزینی وپرداخت ماموریتها واضافه کاری وغیره دچار افت گردید واصلا قابل قیاس با سایر ادارات وسازمانها نیست
ناشناس
تاریخ : ۱۲ - بهمن - ۱۳۹۲
توراخدا بهزیستی شهرستان تبریز را از دست کارشناسان توانبخشی نجات دهید؟
آینده نگر و استراتژ یست
تاریخ : ۱۲ - بهمن - ۱۳۹۲
فکر نان کن که خربزه آب است . وباز هم با تاکید فکر نان کن که خربزه آب است. و. . .
عبرت
تاریخ : ۱۱ - بهمن - ۱۳۹۲
فعتبروا یا اولی الابصار : با سلام مدیر کل جدید از عملکرد و تجربه اسلاف درس عبرت گرفته ونام نیک از خود باقی بگذارد و باتوجه به تغییر در مدیریت اتوبوسی استان هر چه سریعتر نسبت به تغییر مدیر اتوبوسی بهزیستی مراغه اقدام نمایند و شما را به خدا چه تناسخی معلم ورزش و ریاست بهزیستی ؟
بنده خدا
تاریخ : ۱۱ - بهمن - ۱۳۹۲
انشا الله که خیر است
راستکو
تاریخ : ۱۱ - بهمن - ۱۳۹۲
همکاران لطفا با احساسات دیکران بازی نکنید و با اخباری که صادر می کنید موجبات نکرانی را فراهم نسازید به امید خدا همانکونه خواهد شد که همه میخواهند.
مطلع
تاریخ : ۱۰ - بهمن - ۱۳۹۲
آقای دکتر قاسمی (معاون درمان فعلی دانشگاه علوم پزشکی )ازروز یک شنبه یادوشنبه کار خود رابعنوان مدیرکل جدید بهزیستی آذربایجانشرقی آغاز میکنند.(خبرکاملاًموثق است)
متبسممممم
تاریخ : ۱۰ - بهمن - ۱۳۹۲
ضمن عرض ادب خواهشمند است به صورت گمنام و ناشناخته از طرف جمع اظهار نظر نفرمایید دور از کمال است همه انسانها در حد خودشان فهیم هستند . مردانگی آن هم از نوع آذرییش جرات فراوان می خواهد کار هر کسی نیست.
دور از وطن
تاریخ : ۱۰ - بهمن - ۱۳۹۲
انشالله هرکه می آید بهزیستی را از بد زیستی خارج کند و به کارکنان انگیزه برای کارکردن و خدمت کردن به معولین عزیز و جامعه هدف بدهد.
كارمندبهزيستي
تاریخ : ۱۰ - بهمن - ۱۳۹۲
صادقی رفت اما اینگونه رفتن درس عبرتی شد برای آیندگان !
هرکسی که بعد از او می آید چه داخل سازمانی و چه خارج سازمانی باید بداند این نام نیکو است که می ماند نه پست و مقام ! آوردن و بردن به دستور نماینده . دادن و گرفتن به دستور فلان کس . در نهایت انسان را به این روزی می رساند که حتی جایی برای پنهان شده هم نمی یابد . اگر انسان راه راست را دنبال کند و غیر از خداوند متعال بنده هیچ کس نباشد اگر دراین راه از پست و مقام نیز عزل گردد افتخاری بس بزرگ است.
اگر مدیری واقعا خود را رهرو راه ولایت می داند باید این سخن حضرت علی را به مالک اشتر به یاد بیاورد:۱. رنج کسانی را که کوششی کردهاند بر زبان آر ، که فراوان کار نیکوی آنان را یاد کردن دلیران را برانگیزاند و ترسان بددل را به کوشش مایل گرداند .
۲. مبادا بزرگی کسی موجب شود که رنج اندک او را بزرگ شماری و فرودی رتبه مردی سبب شود ، کوشش سترگ وی را خوار به حساب آوری .
۳. بپرهیز از خود پسندیدن و به خودپسندی مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن که اینها همه از بهترین فرصتهای شیطان است تا بتازد و کرده نیکوکاران را نابود سازد .
۴. بر بخشش پشیمان مشو و بر کیفر شادی مکن و به خشمی که توانی خود را از آن برهانی مشتاب و مگو مرا فرموده اند و من می فرمایم و اطاعت امر را می پایم .
۵. هیچ چیز چون بنیاد ستم نهادن نعمت خدا را دگرگون ندارد و کیفر او را نزدیک نیارد که خدا شنوای دعای ستمدیدگان است .
۶. باید از کارها آن را بیشتر دوست بداری که نه از حق بگذرد و نه فرو ماند و عدالت را فراگیرتر بود و رعیت را دلپذیرتر .
۷. از رعیت آن را از خود دورتر دار و با او دشمن باش که عیب مردم رابیشتر جوید که همه مردم را عیبهاست و والی از هر کس سزاوارتر به پوشیدن آنهاست .
۸. آن کس را بر دیگران بگزین که سخن تلخ حق را به تو بیشتر گوید و در آنچه کنی یا گویی – و خدا آن را از دوستان ناپسند دارد – کمتر یاریات کند
۹. به پارسایان و راستگویان بپیوند وآنان را چنان بپرور که تو را فراوان نستایند .
۱۰. مبادا نکوکار و بد کار در دیدهات برابر آید که آن رغبت نکوکار را در نیکی کم کند و بد کردار را به بدی وادار نماید .
۱۱- رفتار تو چنان باید که خوشگمانی رعیت برایت فراهم آید که این رنج دراز را از تو می زداید.
۱۲- بر عهده تو نیز کارهایی هست که خود باید آن را انجام دهی ، از آن جمله پاسخ گفتن عاملان توست آنجا که کاتبانت در مانند و رساندن آن را در نامه نتوانند، دیگر نیاز مردم را برآوردن در همان روز که به تو عرضه دارند
۱۳- بدان که رعیت را صنف هاست که کار برخی جز به برخی دیگر راست نیاید و به برخی از برخی دیگر بی نیازی نشاید .
۱۴- با دانشمندان فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان سخن در میان نه ، در آنچه کار شهرهایت را استوار دارد و نظمی را که مردم بیش از تو بر آن بودهاند ، برقرار.
۱۵- برای آنچه میان تو و خداست نیکوترین اوقات و بهترین ساعات را بگذار ، هر چند همه کارها در همه وقت برای خداست ، اگرنیت درست باشد و رعیت را از آن آسایش بود .
۱۶- فراوان خود را از رعیت خویش پنهان مکن که پنهان شدن والیان از رعیت نمونهای است از تنگخویی و کماطلاعی در کارها و نهان شدن از رعیت ، والیان را از دانستن آنچه بر آنان پوشیده است باز دارد ، پس کار بزرگ نزد آنان خرد به شمار آید و کار خرد بزرگ نماید ، زیبا زشت شود و زشت زیبا و باطل به لباس حق در آید .
۱۷- بپرهیز که با نیکی خود بر رعیت منت گذاری یا آنچه را کردهای بزرگ شماری ، یا آنان را وعدهای دهی و در وعده خلاف آری که منت نهادن ارج نیکی رابرد و کار را بزرگ شمردن نور حق را خاموش گرداند و خلاف وعده خشم خدا و مردم را برانگیزاند.
۱۸- بپرهیز از شتاب در کارهایی که هنگام انجام آن نرسیده ، یا سستی در آن چون انجامش ممکن گردیده ، یا ستیزیدن در کارهایی که راه راست در آن ناپایدار است ، یا سستی ورزیدن آنگاه که آشکار است . پس هر چیز را در جای آن بدار و هر کاری را به هنگام آن بگذار .
۱۹- به هنگام خشم خویشتندار باش و تندی و سرکشی میار و دست قهر پیش مدار و تیزی زبان بگذار و از این جمله خودداری کن ، با سخن ناسنجیده به زبان نیاوردن و در قهر تأخیر کردن ، تا خشمت آرام شود و عنان اختیار به دستت آید و چنین قدرتی بر خود نیابی جز که فراوان به یادآری که در راه بازگشت به سوی کردگاری .
۲۰- اگر رعیت بر تو گمان ستم برد ، عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار ، و با این کار از بدگمانیشان در آر .
۲۱- بخشی از وقت خود را خاص کسانی کن که به تو نیاز دارند . خود را برای کار آنان فارغ دار و در مجلس عمومی بنشین و در آن مجلس برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش .
۲۲- بپرهیز که در بزرگی فروختن ، خدا را هم نبرد خوانی و در کبریا و عظمت خود را همانند او دانی که خدا هر سرکشی را خوار میسازد و هر خودبینی را بیمقدار .
۲۳- نیکوترین اندوخته خود را کردار نیک بدان و هوای خویشتن را در اختیار گیر و بر نفس خود بخیل باش و زمام آن را در آنچه برایت روا نیست رها مگردان ، که بخل ورزیدن بر نفس ، داد آن را دادن است در آنچه دوست دارد ، یا ناخوش میانگارد
۲۴- رعیت دو دستهاند : دستهای برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند . گناهی از ایشان سر می زند یا علتهایی بر آنان عارض می شود . یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان میرود. به خطاشان منگر و از گناهشان در گذر ، چنانکه دوست داری خدا بر تو ببخشاید و گناهت را عفو فرماید.
۲۵- ناخشنودی همگان خشنودی نزدیکان را بیاثر گرداند و خشم نزدیکان خشنودی همگان را زیانی نرساند و به هنگام فراخی زندگانی سنگینی بار نزدیکان بر والی از همه افراد رعیت بیشتر است و در روز گرفتاری یاری آنان از همه کمتر و انصاف را از همه ناخوشتر دارند .
۲۶- اگر قدرتی که از آن بر خورداری ، نخوتی در تو پدید آرد و خود را بزرگ بشماری ، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر ، که چیست و قدرتی را که بر تو دارد و تو را بر خود آن قدرت نیست که چنین نگریستن سرکشی تو را میخواباند و تیزی تو را فرو می فشاند و خرد رفتهات را به جای باز میگرداند.
۲۷- مهربانی بر رعیت را برای دل خود پوششی گردان و دوستی ورزیدن با آنان را و مهربانی کردن با همگان .
۲۸- همانا آنان که دین را پشتیبانند و موجب انبوهی مسلمانان و آماده پیکار با دشمنان عامه مردمانند . پس باید گرایش تو به سوی آنان بود و میلت به سوی ایشان
۲۹- مقدار رنج هر یک را در نظر دار و رنج یکی را به حساب دیگری مگذار و در پاداش او به اندازه رنجی که دیده و زحمتی که کشیده ، تقصیر میار
۳۰- بر سر هر یک از کارهایت مهتری از آنان بگمار که نه بزرگی کار او را ناتوان سازد و نه بسیاری آن وی را پریشان .
۳۱- رسیدگی به کارهای خود آنان را به اعتما وارسی کارهای بزرگ وا مگذار ، که اندک لطف تو را جایی است و از آن سود گیرند و بسیار آن را جایی که از آن بی نیاز نباشند
۳۲- آن که بر بندگان خداستم کند ، خدا به جای بندگانش دشمن او بود و آن را که خدا دشمن گیرد دلیل وی را نپذیرد و او با خدا سر جنگ دارد تا آنگاه باز گردد و توبه آرد .
۳۳- در کار عاملان خود بیندیش ، و پس آزمودن به کارشان بگمار ، و به میل خود و بی مشورت دیگران به کاری مخصوصشان مدار که به هوای خود رفتن و برای دیگران ننگریستن ستمگری بود و خیانت . و عاملانی این چنین را در میان کسانی جو که تجربت دارند و حیا
۳۴- برای داوری میان مردم از رعیت خود آن را گزین که نزد تو برترین است ، آنکه کارها بر او دشوار نگردد و ستیز خصمان وی را به لجاجت نکشاند و در خطا پایدار نبود و چون حق را شناخت در بازگشت بدان در نماند و نفس او به طمع ننگرد و تا رسیدن به حق به اندک شناخت بسنده نکند
۳۵- درشتی کردن و درست سخن نگفتن آنان را بر خود هموار کن و تنگخویی بر آنان و خود بزرگ بینی را از خود بران ، تا خدا بدین کار درهای رحمت خود را بر روی تو بگشاید و تو را پاداش فرمانبری عطا فرماید و آنچه میبخشی چنان بخش که بر تو گوارا افتد و آنچه باز میداری با مهربانی و پوزش خواهی همراه بود .
۳۶- مبادا آنچه را بر تو نهان است آشکار گردانی و باید آن را که برایت پیداست بپوشانی و داوری در آنچه از تو نهان است با خدای جهان است. پس چندان که توانی زشتی را بپوشان تا آن را که دوست داری بر رعیت پوشیده ماند ، خدا بر تو بپوشاند.
۳۷- بخیل را در رأی زنی خود در میاور که تو را از نیکوکاری باز گرداند و از درویشی میترساند . و نه ترسو را تا در کارها سستت نماید ، و نه آزمند را ، تا حرص ستم را برایت بیاراید .
۳۸- آیین پسندیدهای را بر هم مریز که بزرگان این امت بدان رفتار نمودهاند ، و مردم بدان وسیلت به هم پیوستهاند و رعیت با یکدیگر سازش کردهاند و آیینی را منه که چیزی از سنتهای نیک گذشته را زیان رساند تا پاداش از آن نهنده سنت باشد و گناه شکستن آن بر تو ماند
۳۹- خود را از آنچه برایت آشکار نیست ناآگاه گیر و شتابان گفته سخنچین را مپذیر ، که سخنچین نرد خیانت بازد هر چند خود را همانند خیرخواهان سازد .
۴۰- کار خود را در همان روز بران که هر روز را کاری است مخصوص بدان .