ما طبق معمول جا ماندیم!

مجتبی کاشانی شعری با عنوان نیوتن می‌آسود دارد که بخشی از آن دارای اهمیت فراوانی برای ما ایرانی‌هاست٫ آنجا که می‌گوید: من در این حیرانم که چرا قافله علم ازاینجا نگذشت، یا اگر آمدورفت، پدرانم سرگرم چه‌کاری بودند؟ بر سر قافله‌سالار چه رفت؟ و اگر همره این قافله گشتند گهی، برنگشتند، چرا؟ ما چه کردیم […]

image_pdfimage_print

مجتبی کاشانی شعری با عنوان نیوتن می‌آسود دارد که بخشی از آن دارای اهمیت فراوانی برای ما ایرانی‌هاست٫

آنجا که می‌گوید: من در این حیرانم که چرا قافله علم ازاینجا نگذشت، یا اگر آمدورفت، پدرانم سرگرم چه‌کاری بودند؟ بر سر قافله‌سالار چه رفت؟ و اگر همره این قافله گشتند گهی، برنگشتند، چرا؟ ما چه کردیم برای دگران و چرا از خم این چنبره بیرون‌شدیم؟

اگر به این شعر دقت کنیم حال‌و روز ما همیشه این بوده، ناظر و شاهد رویدادها و نه عامل٫ یکی از همین نقش‌های نظارتی، ورود بدون حضور گردشگران اروپایی در تبریز بود٫

گردشگران ۱۲ کشور اروپایی در قالب ۶۴ نفر و دو گروه وارد ایران شدند٫ تا با دیدن اماکن تاریخی و دیدنی شهرهای زنجان، یزد، اصفهان، شیراز، کرمان، مشهد و تهران تصویری واقعی از ایران را به کشورهای خود ببرند٫  پیش‌ازاین خبرگزاری رویترز از حرکت این قطار مجلل از بوداپست، پایتخت مجارستان به سمت تهران خبر داده بود٫

بنا به خبر رویترز این قطار لوکس با عبور از مناطق بالکان و تنگه بوسفور و کردستان به ایران رسیده و هزینه سفر دوهفته‌ای آن برای هر مسافر دست‌کم ۹ هزار پوند، رقمی در حدود ۱۴ هزار و ۳۳۳ دلار است٫ همچنین برخی مسافران که خواهان خدمات کامل و حمام اختصاصی در قطار هستند، تا ۲۵ هزار پوند نیز پرداخته‌اند٫ مسیر این سفر که از مناطقی با منظره‌های زیبا عبور می‌کند، حدود ۷۰۰۰ کیلومتر است٫

اما در این میان بازهم ما جاماندیم٫ تبریز و اماکن تاریخی‌اش چشم‌انتظار ماندند تا نوبتی دیگر٫

ویترین تبریز همان ایستگاه قطار این شهر بود و عکس‌های یادگاری گردشگران خارجی در این ایستگاه٫ آن‌ها برای این ایستگاه ذوق و شوق نشان دادند، اگر بازار تبریز را به‌عنوان یک اثر جهانی می‌دیدند چه اتفاقی می‌افتاد٫ یا مسجد کبود را به‌عنوان میراثی فرهنگی٫ خانه مشروطه، موزه آذربایجان، موزه سنجش، تنها آثار باقی‌مانده از ربع رشیدی و جاهایی دیگر٫

درحالی‌که می‌توانستیم علاوه بر کسب درآمد از این خارجی‌ها، شهر را با کمترین هزینه تبلیغ کنیم، بازهم فرصت سوزی شد٫ این بار هم حتماً بهانه‌هایی وجود داشت٫ کارهایی مهم‌تر حتماً وجود داشت٫ حتماً مسئولین سرگرم رفع‌ورجوع امور ملت بودند٫

این موضوع نه به بخش گردشگری سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری مربوط بود و نه به سازمان گردشگری شهرداری و نه به معاونت عمرانی استانداری و٫٫٫ ارتباطی نداشت٫

حتماً نمی‌شد با قطار جمهوری اسلامی ایران برای هماهنگی رایزنی کرد٫ ما بااینکه میدانیم آذربایجان حقیقتی بدون ویترین است، برای ویترین سازی آن اقدامی هم نمی‌کنیم٫

روزی خواهد رسید که آیندگان از ما خواهند پرسید که به‌راستی به قول مجتبی کاشانی ما برای دیگران چه کردیم و چرا از خم این چنبره بیرون‌شدیم؟

اما به‌راستی ما پاسخ آن را نمی‌دانیم؟ راستی تا یادمان نرفته بگوییم از این قطارها ۱۳ تای دیگر هم هست و ۹ تای آنها انگار برای امسال هماهنگ شده این بار جا نمانیم٫

منبع: هفته نامه رزق/جعفر محرم پور

انتهای خبر