نگاهی طنزآمیز به رویدادهای ورزشی هفته گذشته

جواد خیابانی مجری و گزارشگر ورزشی با حضور در برنامه «بعضیا» به نقل خاطراتی از گذشته خود پرداخت که بسیار شنیدنی بود. آنچه موجب شد در این بخش به حرف های خیابانی بپردازیم عرض ارادت قلبی و عشق او به آذربایجان بود که بسیار قابل ستایش است. در جایی که برخی از بازیکنان و هنرمندان […]

image_pdfimage_print

جواد خیابانی مجری و گزارشگر ورزشی با حضور در برنامه «بعضیا» به نقل خاطراتی از گذشته خود پرداخت که بسیار شنیدنی بود.

آنچه موجب شد در این بخش به حرف های خیابانی بپردازیم عرض ارادت قلبی و عشق او به آذربایجان بود که بسیار قابل ستایش است.

در جایی که برخی از بازیکنان و هنرمندان و سلبریتی ها (چقدر دوست دارم این کلمه را!) اصالت خود را فراموش می کنند و خود را بچه ناف شوش و گمرک و ایضا جردن و فرمانیه و …تهران معرفی می کنند، این گزارشگر تنومند و خوش بیان با افتخار می گوید که: “…من در کرج به دنیا آمدم اما اصالتا آذری هستم.”

این شیربچه آذربایجان حجت را تمام می کند و زمانی که علی ضیا در مورد تیم دلخواهش می پرسد و اینکه به زور می خواهد او را استقلالی معرفی کند با صراحت می گوید: “…من طرفدار هیچکدام از دو تیم آبی و قرمز نیستم و اگر قرار باشد تیمی را دوست داشته باشم آن تیم تراکتورسازی آذربایجان است. آنایوردوم آذربایجان”.

واقعا ساغول کیشی!

***

داستان ما و هیات فوتبال هم برای خودش حکایتی شده است!

این هفته که ما کاری به کار هیئتی ها (فوتبال) نداشتیم، آن ها بیکار ننشستند و با صدور اطلاعیه های ضد و نقیض در خصوص برگزاری جام سرداران در تبریز، گزک به دست نگارنده دادند!

بالاخره ما هم یک ظرفیتی داریم دیگر! هی خواستیم چیزی نگوییم ولی نشد که نشد! حالا که کاسه صبرمان لبریز شده باید از ایشان بپرسیم که چرا این جام برگزار نمی شود؟ حتی اسمش را عوض کردید ولی بازهم برگزار نشد. نکند به خاطر این است که تیم ملی زود آمد، آره؟!

نه عزیز من! برگزاری تورنمنت مقدمات می خواهد، لابی می خواهد، نفوذ در فدراسیون می خواهد، تلاش و کوشش می خواهد که شکر خدا هیچکدام موجود نیست! لابی و رایزنی که از نظر شما حرام است. نفوذ هم که اصلا حرفش را نزنید. می ماند تلاش و کوشش که آن هم خنده دار است! شما عادت دارید که مسابقات محلات را برگزار کنید و بهتر است همان مسابقات را پی گیری کنید که چشم امید جوان ها هستید.

***

اردوی ترکیه چنان برای آبی های سابق تبریز ساخته که سر مربی این تیم که قبل از شروع نیم فصلی حتی قول حفظ تیم در لیگ برتر را نمی داد اکنون صحبت از قهرمانی در نیم فصل دوم می کند. خدا کند این قول و قرارها فقط منجر به تکرار تجربه تلخ شهرداری نشود چراکه هنوز هم نتوانسته ایم داستان هایی مثل سکه در گز و تحویل در لابی و انکار و اثبات و محرومیت و سقوط و منشور و خیلی چیزهای دیگر را فراموش کنیم! امیدواریم آبی های تبریز قهرمان شوند و ما دماغ سوخته شویم!

***

با گسترش و نفوذ روز افزون شبکه های مجازی در لایه های زیرین (و گاها بیرونی) جامعه، شاهد رشد قارچ گونه سایت ها و پایگاه های خبری مختلف در دنیای دیجیتال هستیم که به کار خطیر خبر پراکنی مشغول هستند.

این سایت ها و پایگاه های خبری نوظهور که اسامی همدل برانگیزاننده ای هم یدک می کشند، {معلوم نیست چگونه یک روزه (وشاید هم یک شبه) متولد شده اند و مجوز گرفته اند (یا شاید هم نگرفته اند)}، بیشتر به کار مجیزگویی و مدیحه سرایی مراکز خاصی مشغول هستند! این مراکز مورد توجه (که بیشترشان ورزشی است) به نوعی طعمه چرب و نرمی برای گردانندگان اینگونه سایت ها محسوب می شوند (البته اگر بشود اسم سایت و خبرگزاری را برای این بنگاه های خبرپراکنی کذایی اطلاق کرد)

شیوه کار این سایت ها بدین گونه است که دوربین عکاسی را برمی داری و از قیافه و لبخند و اخم و تعجب و… بازیکن فلان باشگاه معروف عکس میگیری و با عنوان “گزارش تصویری از …” در سایت می درجانی (کلمه را حال می کنید؟!) و خیالت هم راحت است که حتی بدون یک کلمه متن و یک ذره زحمت کلیک خور خبر (وایضا سایت) بالا و بالاتر می رود.

اینک دو نمونه از گزارش های تصویری رایج که اتفاقا از بدشانسی ما عکاس این صحنه ها همکار خود ماست!! تقدیم می شود:

گزارش تصویری از تمرین فلان تیم محبوب

یک عده بازیکن نشسته اند و شما چیک چیک ازشان عکس می گیری و برای هر عکس هم عناوینی از این دست می گذارید که: “فلانه فلانی در حال نگاه کردن به توپ”، “فلانه فلانی” در حال قورت دادن آب دهانش”، “فلانه فلانی بعد از قورت دادن آب دهانش” و……

گزارش تصویری از خیابان پیمایی تیم محبوب

بازیکن بخت برگشته با فلان تیم محبوب (!) در حال رفتن به محل سابقه است؛ غافل از اینکه آقای صاحب سایت که بدجوری دلش می خواهد در رنکینگ فیفا (ببخشید رنکینگ سایت ها) بالا رود، عکاس زبر و زرنگش را گسیل داشته تا یک گزارش تصویری تاپ شکار کند…

بازهم چیک چیک شروع می شود و … “تیم محبوب در حال راهپیمائی حمایت از حمایت کنندگان”، “او در حال شعار دادن”، “او پیاده می رود”، “او در حال خیره شدن به افق”، “کفش های آبی در تیم قرمز” و…

و بدین گونه پروژه به پیش می رود تا پس از کمی معروفیت و بالا رفتن میزان بازدیدها، آقای صاحب سایت از پشت پرده بیرون آید و آماده عقد قرارداد با فلانه فلانی باشد!! ماجرای فاکتور ۱۵۰ میلیون تومانی یکی از سایت ها را که فراموش نکرده اید؟!

امیدواریم اینگونه سایت ها که ادعای هم صدایی دارند و جز توهین به شعور مخاطب کاری انجام نمی دهند برای همیشه ساکت شوند!

برگرفته از نشریه فوتبالیست ها

انتهای خبر