زندگی ادامه دارد!

عادل جعفرموحد – اعتدال پرس/ یادداشت وارده: تغییر مربی در فوتبال حرفه ای امری مرسوم و پذیرفته شده است و بارها شاهد این قبیل تغییرات در باشگاه های مختلف بوده ایم. به زعم نگارنده در بحث کنار گذاشتن خطیبی از تیم تراکتور چند نکته تامل آمیز وجود داشت که می تواند تامل برانگیز باشد. بکار […]

image_pdfimage_print

عادل جعفرموحد – اعتدال پرس/ یادداشت وارده:

تغییر مربی در فوتبال حرفه ای امری مرسوم و پذیرفته شده است و بارها شاهد این قبیل تغییرات در باشگاه های مختلف بوده ایم.

به زعم نگارنده در بحث کنار گذاشتن خطیبی از تیم تراکتور چند نکته تامل آمیز وجود داشت که می تواند تامل برانگیز باشد.

بکار بردن لفظ “اخراج” برای یک مربی جوان که از هیچ تلاشی برای موفقیت تیمش دریغ نکرده است چندان مناسب و منصفانه و محترمانه نبود چه این مربی یک ورزشکار بااخلاق و محجوب و بومی هم بود. این “اخراج” زیبنده هیچ کدام از دو طرف ماجرا نبود.

در اینکه خطیبی هم در این کنار گذاشتن نقش داشته شکی نیست ولی سناریوی قطع همکاری با وی از تیم چنان غیرمحترمانه و انتقام جویانه صورت گرفت که میشد ردپای برخی مسائل غیرفنی را در آن به خوبی پیدا کرد.

با این اخراج به نوعی “استعدادسوزی” کردیم و کسی را که شاید می توانست برای سربلندی و افتخار فوتبال استان ایفای نقش کند، از چرخه فوتبال کنار گذاشتیم. بی شک نه خطیبی بی تیم خواهد ماند و نه تراکتور بی مربی ولی آنچه مهم است، “اخلاق” بود که باختیم!

البته چند وقتی است که برخی از صاحب نظران و کارشناسان زبده و استخوان خرد کرده ورزش(!!) حمایت از رسول خطیبی را به بهانه حمایت از یک “مهره سوخته” امری بیهوده و غیرلازم میپندارند و به دفعات نگارنده را از حمایت خطیبی بر حذر داشته اند!

این عزیزان و شاید خیلی از دوستان دیگر که از سر دلسوزی و عافیت طلبی! حمایت از سرمربی برکنار شده تیم را کاری بیهوده می دانند و پافشاری بر روشنگری را غیر ضروری می دانند، این نکته را فراموش کرده اند که باید از “حق” دفاع کرد. پس رسالت مطبوعاتی و وظیفه ی روزنامه نگاری چه می شود؟ مگر رسانه ها وظیفه ندارند که به عنوان “چشم بینای مردم” پیرامون هر اتفاقی که رخ می دهد، بنویسند و تحلیل کنند و با واکاوی و بررسی و ریشه یابی مشکلات و به چالش کشیدن مدیران و مسئولین در پی یافتن راهکاری برای حل آن ها باشند؟ چه اگر قرار است به جهت دوری از اتهام زنی و انگ زنی معدودی نان به نرخ روز خور سکوت کرد چه بهتر که قلم را بوسید و کنار گذاشت.

این دوستان نمی دانند که در فوتبالی که سرمربیانش همدیگر را گروهبان قندلی و … خطاب می کنند و همان قندلی ها هم صاحبان قلم و رسانه را “عمروعاص” می دانند باید که از یک مربی پاک و ارزشی که با جان و دل برای تیمش زحمت کشیده حمایت کرد؟

بگذارید ما را هرچه می خواهند خطاب کنند… بگذارید ما را به حمایت از یک مهره سوخته متهم کنند… بگذارید هرچه دلشان می خواهند بگویند و به ما پیله کنند ولی فقط اجازه دهند که این فوتبال به دست اهلش سپرده شود.

چرا باید کار را به جایی رساند که آقای صراف! برای دفاع از “حقانیت سرمربی” مجبور شود در خصوص یک شخصیت ارزشی و آزاده که سال ها برای وطن درد “قفس” را کشیده است افاضه فضل کند و ناخواسته بی احترامی کند.

تقصیر همه ی این بی حرمتی ها بر عهده کس یا کسانی است که با اظهارنظرهای غیرمسئولانه و ورود در حوزه هایی که تخصصی در آن ندارند، باعث رقم خوردن اتفاقاتی می شوند که دودش فقط به چشم فوتبال استان و تیم تراکتور می رود.

دوستداران واقعی ورزش آذربایجان و تیم تراکتورسازی به خوبی می دانند که در مقطع کنونی با درنظر گرفتن منافع و مصالح باشگاه تراکتورسازی و فارغ از درست یا اشتباه بودن تصمیم هیئت مدیره در برکناری خطیبی، با تمکین از این تصمیم و کمک به گذر سلامت از این روزهای پر تنش، بایستی برای موفقیت تیم تلاش کنند و اجازه ندهند تا بداندیشان از این آب گل آلود خاویار صید کنند و تیم تراکتور را بیش از این متضرر سازند.

امیدواریم مسئولین ارشد باشگاه و ریاست محترم هیئت مدیره با آسیب شناسی این اتفاق از تکرار چنین رفتارهای حاشیه آفرینی در آینده جلوگیری کنند.

انتهای خبر