حاشیه‌های سفر چین در گفتگوی رئیس روابط عمومی استانداری با خبرنگاران:

محمدزاده علمداری سردبیر اعتدال پرس: جدیت در کار و عجین شدن فرهنگ کار و تلاش با زندگی مردم، رمزاصلی موفقیت کشور چین است

حاشیه‌های سفر چین تاریخ نشر:   پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۰  ساعت ۱۷:۴۶    (منبع سایت استانداری)  چندی پیش هیأتی از استان آذربایجان شرقی به منظور معرفی فرصت‌های سرمایه‌گذاری استان به کشور چین سفر کرد. اعضای هیأت استانی را در این سفر جمعی از مدیران استانی و فعالان اقتصادی بخش خصوصی تشکیل می‌دادند. رئیس اداره روابط عمومی و […]

image_pdfimage_print

حاشیه‌های سفر چین

 چندی پیش هیأتی از استان آذربایجان شرقی به منظور معرفی فرصت‌های سرمایه‌گذاری استان به کشور چین سفر کرد. اعضای هیأت استانی را در این سفر جمعی از مدیران استانی و فعالان اقتصادی بخش خصوصی تشکیل می‌دادند.

رئیس اداره روابط عمومی و امور بین‌الملل استانداری هم یکی از اعضای این هیأت بود که مشاهدات و برداشت‌های خود را از سفر به چین با خبرنگاران در میان گذاشت. “بابک محمدزاده علمداری” در این گفتگوی مفصل، از فرهنگ و آداب زندگی مردم چین، اوضاع اقتصادی و پیشرفت‌های این کشور و دستاوردهای سفر هیأت استانی سخن گفت.

س: در خصوص کشور چین و مردم آن توضیح دهید. وضعیت فرهنگی اجتماعی پر جمعیت ترین کشور جهان را چگونه دیدید؟

سفر چین گرچه یک سفر اقتصادی بود ولی حیف است که فقط قراردادها و مسایل اقتصادی این سفر را در نظر بگیریم. شاید مسایل فرهنگی، گردشگری و آداب و رسوم مردم چین و استفاده از جنبه های مثبت آن در این زمینه ها هم مهمتر باشد.

بنده در سفر چین ده‌ها تجربه را که به کارم هم مربوط نمی‌شود کسب کردم. مثلاً در بخش عمران شهری و یا گردشگری و مقولات مختلف دیگر.

بطور مثال دریافتم که یکی از رموز موفقیت چین و دیگر کشورها در امر گردشگری است. تمامی افراد در مکان‌های مربوط به گردشگری مسلط به زبان انگلیسی هستند مثل هتل‌ها، تاکسی‌ها، فروشگاه‌ها، مراکز گردشگری. این موضوع با توجه به اکراه چینی‌ها از زبان انگلیسی و غربی خیلی حیرت‌انگیز است.

هتل پنج ستاره در پکن از جهات مختلف واقعاً با هتل‌های پنج‌ستاره ما خیلی تفاوت دارد. در تمام قسمت‌های هتل یک نفر برای پاسخگویی ایستاده است. مهمانداران هتل و بخش پذیرش مسلط به زبان انگلیسی هستند. همین موضوع گردشگرانی که به زبان انگلیسی آشنا هستند می‌توانند در چین به راحتی کارشان را انجام دهند. حتی در بعضی فروشگاه‌ها و مکان‌های عمومی آشنایی هر چند کم به زبان فارسی دارند و کلمات کلیدی فارسی را در تجارت آشنا هستند. در حالی که ما چقدر زبان چینی می‌دانیم. حتی در حد سلام علیک و احوال‌پرسی هم چینی را بلد نیستیم.

چین به طور رسمی یک میلیارد و ۳۷۵ میلیون نفر جمعیت دارد. ولی در چین ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون جمعیت هست که ثبت شده نیست. در اغلب مناطق روستایی مردم بیشتر از یک فرزند دارند و چون مجاز نیستند بیش از یک فرزند را برای ثبت به دولت معرفی کنند فرزندان بعد از فرزند اول به حساب نمی‌آیند. این جمعیت چیزی در حدود ۳۰۰ میلیون نفر می‌شود. البته برای اقلیت‌های دینی و مسلمانان دوفرزندی مجاز شمرده است ازجمله در استان‌های هوبی، پکن، لیائونینگ که ما به آنها سفر کردیم. در چین به خاطر اجبار خانواده‌ها به تک‌فرزندی، فرزندسالاری است و این به یکی از مشکلات این کشور تبدیل شده است.یکی از نکات جالب دیگر عادت غذایی مردم چین بود. چینی‌ها عموما غذاهای آبپز و گیاهی می‌خورند، برعکس ما که غذاهای گوشتی چرب و پرنمک می‌خوریم. گوشت قرمز خیلی کم در چین دیده می‌شود مگر در رستوران‌های آذربایجانی‌ها و ترک‌ها. گوشت مرغ نیز ندرتاً پخت می‌شود.

یکی از غذاهای غالب در چین، ذرت بود که بصورت آبپز می خورند و در گوشه و کنار خیابان به وفور پخت و فروش می شد. چینی‌ها غذاهای کم‌حجم و با فاصله زمانی زیاد می‌خورند و اصلا پرخوری نمی‌کنند. برای همین است که افراد چاق در چین بسیار نادر است.

از نظر پوشش ظاهری نیز لباس‌ها و آرایش‌های زننده اصلا مشاهده نکردیم و خیلی متعارف لباس می‌پوشند.

در چین ابداً معتاد پیدا نمی‌شود. در زمان مائو و قبل از حکومت کمونیستی اعتیاد بلای جان چینی‌ها بود. یک مرحله تمامی معتادان را درمان کردند و در یک مرحله هزاران معتاد را به دریا انداختند و الان کسی جرأت نمی‌کند معتاد شود.با این که غرب حضور فعالی در چین دارد ولی نمادهای غربی در چین خیلی کم مشاهده می‌شود. به هیچ وجه نمادهای غربی بر نمادهای چینی چربش ندارد. استفاده از ماهواره با وجود باز بودن مرزها اصلا دیده نمی شد و وضعیت اینترنت کشور چین شبیه ایران بود.

تبلیغات‌های شهری در چین بر روی تلویزیون‌های بسیار بزرگ در دیوار بناهای بزرگ و یا لایت‌باکس‌ها متمرکز شده بود. در آنجا از بنر و داربست و تابلوهای بی ریخت شهری خبری نبود در حالی که “بنر” در اصل  تولید چینی‌هاست که فقط ما از آن استفاده می‌کنیم.

س: وضعیت زندگی مردم چین و وضع عمومی شهرهای این کشور را چگونه دیدید؟چین در عرض ۵ الی ۶ سال اخیر جهش قابل ملاحظه‌ای به سوی زندگی بهتر داشته است. چینی‌ها برای زندگی راحت‌تر و بهتر ۴۰ الی ۵۰ سال سخت کار کرده‌اند و تولید ثروت کرده‌اند. بعد از این مدت الان به توزیع ثروت روی آورده‌اند. و همه این کارها را دولت خودش انجام می‌دهد.

در چین خانه‌های قدیمی را تخریب می‌کنند و به جای آن خانه‌های لوکس می‌سازند، خیابان‌ها را توسعه می‌دهند و به زیبایی‌ شهرها خیلی توجه می‌کنند.

این کارها ۵-۶ سال است که در چین شروع شده و به سرعت هم در حال تغییر است. ساختمان‌های بلندمرتبه در حال ساخت در همه جا دیده می‌شود. البته در ساختمان‌هایی که می‌سازند فرهنگ چینی را هم رعایت می‌کنند.

در کل سیاست کنونی چین، توزیع ثروت و گسترش رفاه است. البته باید گفت اگر این روند ادامه یابد چین در سال‌های بعد آسیب خواهد دید. چراکه نسل بعدی چین دیگر با فرهنگ کار و تلاش بزرگ نمی‌شوند بلکه با فرهنگ ثروت و رفاه طلبی رشد می‌یابند. لذا چین با این وضعیت در آینده آسیب خواهد دید و فکر می‌کنم چینی‌ها به این مسئله حتماً توجه خواهند کرد.س: رمز موفقیت چینی‌ها را در چه می‌بینید؟

آن چه در چین کاملا مشهود بود فرهنگ کار و تلاش و عجین شدن آن با زندگی مردم است.

کار و تلاش یکی از واجبات مردم چین می‌باشد و طوری نیست که به کار و تلاش تنها توصیه شود. مثلاً ما می‌گوییم هرکس در ایران کار نکند گرسنه می‌ماند ولی در چین می‌گویند هر کس کار نکند اکسیژن ندارد. واقعاً در چین کار و تلاش را مترادف با اصل حیات می‌دانند. و این امر مهمترین عامل پیشرفت و توسعه چشمگیر کشور چین که فاقد منابع معدنی و نفت و …. و در عین حال انبوهی از جمعیت است می باشد.

در مورد اهمیت کار و تلاش در دین ما احادیث و آیات قرآنی وجود دارد و کار جوهره انسان دانسته شده است. این توصیه‌ها را چینی‌ها واقعا عمل کرده‌اند. مهم‌ترین عامل موفقیت کشورهایی مثل چین، ژاپن، کره جنوبی و مالزی فقط جدیت در کار و کوشش است. بحث برنامه‌ریزی در الویت‌های بعدی است.

در چین باید همه کار کنند برخلاف کشور ما که می‌گویند پدر خانواده باید کار کند و همسر و فرزندان مصرف کنند. در آنجا همسر و فرزندان خانواده نیز باید کار کنند و این گونه نیست که یک نفر کار کند و بقیه مصرف کنند. در عین حال در کارشان کوشا و جدی هستند و وظایفی که برای آنها تعریف شده به طور جدی انجام می‌دهند. به همین خاطر خروجی کار و بهره‌وری آنها خیلی بالاست.

البته شاید جالب باشد بدانید که چینی‌ها دو روز در هفته تعطیل هستند و به طور شبانه‌روزی هم کار نمی‌کنند. قانون کار آنها تقریبا مانند قانون کار ایران است. ۴۴ ساعت در هفته کار می‌کنند، تعطیلات سالانه آنها از ایران زیادتر است، با این حال چینی‌ها از وقت خودشان حداکثر بهره‌ را می‌برند و در مواقع کار سخت کار می‌کنند.

مردم چین برای تفنن و از روی تفریح به بازار نمی‌روند و اگر واقعاً چیزی نیاز داشته باشند و کاری برایشان پیش بیاید به خیابان، بانک یا مغازه می‌روند. این خیلی مهم و جالب است. یکی از تفریح‌های ما ایرانیان بازدید از مغازه‌ها و یا رانندگی در اوقات بیکاری می‌باشد و همین موضوع موجب ترافیک شدید و استهلاک جسمی و روحی مردم می‌شود. لذا باید فرهنگ زندگی‌مان را تغییر دهیم.

موضوع دیگری که با توجه به فرهنگ ما ایرانی‌ها جالب است این که تعارفات در چین در حد صفر است. ما در ایران وقتی به مهمانی می‌رویم یا با کسی جلسه داریم بعد از پذیرایی گپ هم می‌زنیم؛ ولی در چین اصلاً چنین نیست. جلسه‌ای که گذاشته می‌شود وقت‌شان را برای کار مربوط به آن اختصاص می‌دهند نه صرف شیرینی و میوه و گپ زدن.متاسفانه زمان برای ما ارزش کمتری دارد و بیشتر سعی می‌کنیم وقت‌مان را پر کنیم. ولی چینی‌ها سعی می‌کنند وقت‌شان را هدفدار تنظیم کنند. برخلاف تصور ما در پکن و شهرهای اطراف آن که بالای ۲۰ میلیون جمعیت دارند نشانی از جمعیت انبوه در خیابان یا انظار عمومی به چشم نمی‌خورد چرا که جمعیت آنها همه مشغول کار و تلاش هستند.

وضعیت عمران و خدمات شهری در کشور چین چگونه بود؟

اولین نکته‌ای که در شهرهای چین به چشم می‌آید خیابان‌های خیلی عریض آنهاست. شاید باور نکنید اتوبان‌های ما به اندازه خیابان‌های داخل شهری چین است. خیابان‌ها کاملاً درست و اصولی ساخته شده‌اند. بخش عمده این امر علوه بر برنامه ریزی دقیق به خاطر مالکیت دولتی است. مثل ایران نیست که در خیابان‌کشی نیازی به التماس افراد و بخش خصوصی باشد؛ چون کار در دست دولت است احداث خیابان خیلی آسان‌تر از ایران است. خیابان‌هایی که در چین احداث شده تا چند دهه دیگر جواب خواهد داد.
کلا دورنمای طراحی پروژه‌ها تا ۵۰ سال آینده پیش‌بینی شده است. زیرساخت‌های شهری در چین کاملاً آماده است؛ اتوبوس، مترو و تاکسی کاملاً آماده و مجهز برای ارایه خدمات است.وضعیت تاکسی در چین با ایران تفاوت دارد و تاکسی‌های چین در جلوی مراکز اداری و هتل‌ها و سازمان‌ها مستقر هستند. تاکسی برای مکان‌های اختصاصی است نه افراد اختصاصی و عموماً افراد باید با مترو یا اتوبوس رفت و آمد کنند.

فضای سبز و گل‌کاری خیابان‌ها بسیار جالب و متنوع است و بیشتر در داخل گلدان‌ها کاشته شده است نه در داخل زمین. جالب است برای بازدید از یک کارخانه خودروسازی، مسیر پکن تا این کارخانه را دوساعته طی کردیم. در طول این مسیر، لاین وسط اتوبان، تماما فضای سبز و درختکاری بود بطوریکه این مسیر به هیچ وجه  خسته‌کننده نبود و از میان فضای سبز حرکت می‌کردیم.

پل‌های بسیار عریض و طویلی در پکن مشاهده می‌شد و باید پکن را شهر روگذرها نامگذاری کرد؛ چون تبریز به شهر زیرگذر نامگذاری شده است. روگذرهای طولانی و بسیار عریض و چند طبقه زیادی دیده می‌شد. پل‌های هوایی با طول ده‌ها کیلومتر برای عبور قطار شهری طراحی شده بود که پل کابلی تبریز در مقابل آنها خیلی کوچکتر است. این پیشرفتهای عظیم شهری و از جمله پل کابلی بسیار بزرگ پکن واقعاً حیرت همه را برانگیخت.

س: با توجه به این اوصاف سفر چین چه تاثیری می‌تواند در پیشرفت خدمات شهری ما داشته باشد؟اعضای شورای شهر تبریز که در این سفر حاضر بودند با حیرت عملکردها و فعالیت‌های عمرانی چین را مشاهده کردند ساخت و سازها در شهرهای چین واقعاً زیبا و مجلل بود. البته حاشیه‌نشینی هم در گوشه و کنار شهرها قابل مشاهده بود ولی آن مکان‌ها هم در حال توسعه و مجلل کردن است.  سفرهای خارجی واقعا باید یک تجربه کاری باشد. به نظر من هر کدام از مدیران شهرداری اگر بعد از این سفرها نتوانند کوچکترین تغییری در کارشان بدهند سفرشان بیهوده است. پرهیز از خودبرتر بینی و اعتراف به نقاط ضعف موجود و ترسیم افقهای بزرگتر در تمام حوزه ها باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

س: سفر هیأت استانی به چین چه دستاوردهای اقتصادی داشته؟ نتایج این سفر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این سفر یک سفر اقتصادی بود و با هدف بررسی فرصت‌های اقتصادی کشور چین و آشنایی با بازار بزرگ این کشور انجام شد. البته یکسری تفاهم‌نامه‌های جدید هم در زمینه‌های مختلف منعقد شد. ضمن این که برخی تفاهم‌نامه‌های قبلی نیاز به شفاف‌سازی داشت که این تفاهم‌نامه‌ها نیز پیگیری شد. مثلا تفاهم‌نامه اجرای خط سوم متروی تبریز، یکسری ابهاماتی داشت که برطرف شد و قرار شد طرف سرمایه‌گذار چینی در خصوص موارد مطرح شده اقدام کند تا به عقد قرارداد نهایی در تبریز منتهی شود.


از طرفی سفر به چین فرصت جدیدی برای معرفی بازار استان به صاحبان شرکت‌های چینی و تجار و بخش خصوصی چین بود و متقابلا برای بخش خصوصی ما هم آشنایی نسبتا کامل با بازار چین به وجود آمد. به عنوان یکی از پیش‌ شرط‌های ورود به بازار چین، قرار شد تورهای سفر به چین توسط بخش گردشگری و بخش خصوصی استان راه‌اندازی شود که می‌تواند زمینه‌ساز جذب گردشگر به کشورمان نیز باشد. همچنین راه‌اندازی مرکز آموزش و یادگیری زبان چینی در تبریز مورد طرح و بررسی قرار گرفت که برای ورود به بازار بسیار بزرگ چین آشنایی با زبان چینی لازم است.همچنین رئیس اتاق بازرگانی تبریز پیشنهاد ایجاد اتاق بازرگانی مشترک را در تبریز و چین ارائه کرد. ایجاد کنسولگری چین و ایران هم می‌تواند بسیار مهم باشد.

انتهای خبر