سخنان تامل برانگیز چهره ماندگار تبریز: آذربایجان امروز را تکیده، بی‌رمق و بی‌نشاط می‌بینم/ آذربایجان در گذشته جامانده است!

استاد دکتر محمد علی موحد گفت: گاهی که تامل ایام گذشته می‌کنم و آذربایجان دهه اول قرن را با امروز مقایسه می‌کنم، آذربایجان امروز را تکیده، بی‌رمق و بی‌نشاط می‌بینم.  به گزارش اعتدال پرس، استاد محمدعلی موحد در آیین نکوداشت خود در تالار وحدت دانشگاه تبریز اظهار کرد: سپاسگزار و منت‌دار همه بزرگواران و دوستانی […]

image_pdfimage_print

استاد دکتر محمد علی موحد گفت: گاهی که تامل ایام گذشته می‌کنم و آذربایجان دهه اول قرن را با امروز مقایسه می‌کنم، آذربایجان امروز را تکیده، بی‌رمق و بی‌نشاط می‌بینم.

 به گزارش اعتدال پرس، استاد محمدعلی موحد در آیین نکوداشت خود در تالار وحدت دانشگاه تبریز اظهار کرد: سپاسگزار و منت‌دار همه بزرگواران و دوستانی که در برگزاری این همایش سهمی داشته‌اند و از سر لطف و عنایت مرا به سخنانی که لایقش نبودم ستودند، هستم.

وی افزود: رسول اکرم(ص) فرمود: “آدمیزاد که پیر می‌شود دو چیز در او جوان می‌شود یکی هوای نفس و دیگری آرزوهای دور و دراز است”؛ منظور از هوای نفس پیروی شهوت نیست بلکه پرده پندار عجب و خودفریبی است.

موحد با بیان اینکه پیری اقلیم ضعف و سستی بلکه مرادف ضعف است، ادامه داد: آدم که ضعیف شد تاب مقاومت را از دست می‌دهد و در برابر تعارف و تجلیل آسیب‌پذیر می‌شود، نوازش‌های مردم را به ریش می‌گیرد و اسیر توهمات می‌شود و این است همای نفسی که در پیری سراغ آدم می‌آید.

حقوقدان برجشته کشورمان با بیان اینکه تولد من در اوایل قرن ۱۴ خورشیدی بود و امروز دهه آخر قرن است؛ گاهی که تامل ایام گذشته می‌کنم و آذربایجان دهه اول قرن را با امروز مقایسه می‌کنم، آذربایجان امروز را تکیده، بی‌رمق و بی‌نشاط می‌بینم؛ یادآور شد: به قول ارسطو جوانان در عالم امید زندگی می‌کنند و پیران در عالم خاطره؛ جوان نگاهی در آینده دارد و همه روشنی می بیند و پیر آینده ای ندارد که مشتاق باشد لاجرم دل در گذشته دارد و خود را تسلی می دهد؛ شاید این مطلب در مورد داوری من نسبت به آذربایجان صادق باشد.

موحد تصریح کرد: برجستگی آذربایجان در اوایل قرن چنان چشمگیر بود که راه به این تردیدها نمی‌دهد و نگاه من بیشتر معطوف ساحت فرهنگ و هنر است.

وی گفت: عالمان، عارفا و ادیبانی چون، سید احمد کسروی، عبدالحسین انگجی، سیدابوالقاسم خویی، علامه مدرس خیابانی، علامه امینی، محدث خیابانی و … که هرکدام نمذاق و نگرش خاص خود را داشته اند ولی در هر عالمی که بوده اند سرآمد بودند.

موحد اضافه کرد: اگر بخواهم فهرستی از سرآمدهای رشته هایی چون موسیقی، نقاشی، خوش‌نویسی و … یاد کنم سخن به درازا می کشد؛ اما چگونه می توانم یاد نکنی از شهریار ملک سخن، شمس الشعرای آذربایجان و چگونه یاد نکنم از دوستان عزیز خودم مثل زریاب خویی، محمد حسن لطفی، داریوش شایگان و دیگران.

وی اظهار کرد: انگار در نیمه دوم قرن هر چه جلوتر می‌رویم فضا خاموش‌تر می‌شود و جای رفتگان پر نمی‌شود.

موحد با بیان اینکه جلال و رونق آذربایجان در قلمرو فرهنگ بود و از همان قلمرو است که باید در مقام علاج و تدارک برآییم؛ گفت: در چند سال گذشته شاهد نهضتی از خیرین مدرسه ساز بودیم که گویی آسیب شناسی درستی کردند و امان نقطه را که باید، نشانه گرفتند اما این قدم اول است که کودکان و نوجوانان را از بیغوله‌ها و ویرانه‌ها خلاص کنیم و فضای مناسبی برایشان تهیه کنیم.

وی افزود: فراهم آوردن فضای فیزیکی کافی نیست و ایجاد فضای معنوی مدارس از حیطه ایشان خارج است و اصل همین پربارتر کردن فرهنگ و معنویت در مدارسی است  که چند سال پیش در همایش خیرین مدرسه ساز این تذکر را دادم ولی موثر نیفتاد و شاید اینبار هم تاثیری نداشته باشد اما چاره دیگری جز گفتن و باز گفتن نیست.

موحد خاطرنشان کرد: آفت امروز تعلیم و تعلم کشور این است که نظام آموزشی تست محور بر فضای مدرسه حاکم است؛ نظامی که جوان را از اعمال تفکر و بکار انداختن ذهن و ضمی خود باز می دارد و معلم قصه تحریک تبع پرسشگر جوتان را ندارد تا مبادا نیاز به سر و کله زدن باشد.

وی گفت: در این عرصه ادبیات و علوم انسانی چنان تحقی می‌شود که جوان رغبت ندارد به سوی این رشته‌ها روی آورد و جغرافیا و تاریخ بی خاصیت‌ترین دروس مدرسه محسوب می‌شوند و هیچ تلاشی برای تحول این وضعیت تثبیت شده صورت نمی‌گیرد.

موحد اضافه کرد: سبب دیگر بی رونقی فرهنگی، دور افتادن از کتاب و متابخوانی است؛ هر مدرسه و دانشکده باید کتابخانه‌های داشته باشد نه انبار کتاب؛ جوان در این زمینه محتاج راهنمایی و تشویق است که در این عرصه ها حضوری فعال داشته باشد و علاقه دانشجو فرع علاقه استاد است؛ حال معلمی که خود با کتاب بیگانه است چگونه می تواند شاگرد را به کتابخوانی وا دارد.

موحد ، قرن هفتم هجری را یکی از شکوفاترین دوران آذربایجان عنوان کرد و افزود: در این دوران بود که رصدخانه مراغه ساخته شد و شهرک دانشگاهی ربع رشیدی بوجود آمد و ابواب‌البر شنب‌غازان مشتمل بر چند مدرسه، بیمارستان، خانقاه و … تاسیس یافت تا مولانا چنین بسراید:

فر فردوسی است این پالیز را

شه شهی عرشی است این تبریز را

در این مراسم از سه جلد کتاب با عناوین ارجنامه استاد، ( با قافله شوق با آثاری از بزرگان علم و ادب کشور شامل مطالبی درباره مقام علمی وی و مقالات اهدایی به استاد)، شمع جادوی امید ( جلد دوم مقالات اهدایی به استاد) و کتاب شناسی توصیفی و تحلیلی آثار استاد موحد رونمایی شد.

دکترمحمّدعلی موحّد؛ ادیب، تاریخ نگار، حقوقدان، عرفان پژوه و عضو برجسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی جمهوری اسلامی ایران، در دوّم خرداد سال ۱۳۰۲ در تبریز زاده شد. او پس از تکمیل تحصیلات مقدماتی در تبریز، وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و در گرماگرم نهضت ملّی شدن نفت، به جمع کادر حقوقی شرکت نفت ایران پیوست و به درجه معاونت اجرایی سازمان اوپک ارتقا یافت و تا کنون نیز در عمر پر برکت خود لحظه‌ای از کار، تحقیق و خدمت به کشور باز نایستاده است.

انتهای خبر